سوره الإسراء
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
میگن روی یه درختی صد تا پرنده نشسته بودن. صاحب باغ اومد و دید که اینهمه پرنده ممکنه به میوههای باغش خسارت بزنن.
داد زد: “کیش!”
پرندهها به همدیگه نگاه کردن و بین خودشون گفتن: “باغبون هر کیو کیش کرد، خودش بره.”
دوباره باغبون هوار زد: “کییییششش!!”
پرندهها باز به نگاه کردن و گفتن: “هر کی کیشه، بره دیگه خب!”
باغبون دید اینا نمیرن، یه سنگ برداشت و پرت کرد سمتشون و یکیشون افتاد زمین.
پرندهها به هم نگاه کردن و گفتن: “خب پس. کیش این بود که سنگ خورد بهش. با ما نبود.”
القصه! سرتون رو درد نیارم. باغبون یَک یَکشون رو با سنگ زد و این عقلشون نرسید که داستان چیه و این صحبتا.
حالا حکایت ماست و حوادث هر سالهی چارشمبه سوری و تذکرهای هر ساله و بیتوجهیهای هر ساله و حقالناسهایی که هر سال گریبانگیر مردمآزارها میشه و خسارتهای هر ساله.
#به_قلم_خودم
فصل های عمر سپری میشود، لحظه ها در گذرند.هرفصل نشانه ای است تا بیاموزیم
از بهارش شکوفایی و طراوت دل را
از تابستان نتیجه و ثمر تلاشی که کردیم قطعاًبه ما میرسد.
از پاییز سبک شدن از بار گناه مثل ریزش برگ درخت با خنکای توبه.
از زمستان امیدی دوباره بعد از سختی و درد.
حالا که نزدیک بهاریم به حال دل وجان مان بیشتر برسیم، غبار از وسایل خانه به راحتی پاک میشود ولی غبار دل کارها دارد.
هر سال همين است، دم عيد كه مى شود كلى تصميم مى گيريم. تصميم مى گيريم مهربان تر باشيم، آدم تر باشيم، صادق تر باشيم، بيشتر كتاب بخوانيم، كمتر غر بزنيم، غيبت نكنيم، هواى پدر و مادر و دوستانمان را داشته باشيم و… همه چيز خوب است، همه چيز تا ٣١ فروردين خوب است و هنوز تبريك مى شنوى و لبخندهاى از سر لطف. كم كم لبخندها كم رنگ مى شود و قول ها فراموش مى شود و روز از نو و روزگار از نو.
همه ى ايناها را گفتم كه بگويم بياييد يك امسال به خودمان يك قول بدهيم، قول بدهيم مثلا هر ماه به خودمان يك قول بدهيم و حواسمان واقعا به همان يك قول باشد. جانانه به قول هاى ماهانه مان عمل كنيم. كارى كنيم همان يك قول واقعا عملى شود، نهادينه شود و اين حرف ها…بهتر نيست؟ باور كنيد بهتر است.
درخت ها رو ببین
دارن ریز ریز جوونه می زنن
زمین رو ببین
داره آروم آروم سبز می شه
باد رو ببین
دست ابرها رو گرفته و داره غبار از دل آسمون می شوره
دل تو که سخت تر از زمین ، بی برگ تر از درخت ها و غبار گرفته تر از این هوا نیست!…
خدای تو خدای جوونه هاست،
دلت رو بسپار دست خدایی که زنده کردن هر بی جانی در اراده ی اوست…
دلت حتی اگر مرده باشه، کافیه خدا یک نفس درونش بدمه…
#کلام_خدا
#دلسپرده
#دل_را_به_خدا_بسپار
مردي به روحاني مسجد گفت:
من نمیخوام در مسجد و پاي سخنان شما حضور داشته باشم!
روحاني گفت:
میتونم بپرسم چرا؟
مرد جواب داد:
چون یک عده را میبینم که دارند با گوشی صحبت میکنند،
عدهای در حال پیامک فرستادن هستند،
بعضی ها در حال غیبت كردن هستند،
بعضی فقط جسمشان اینجاست،
بعضیها خوابند،
بعضی ها به من خیره شده اند…
روحاني كمي سكوت كرد و
بعد گفت:
میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
مرد گفت:
حتما، چه کاری هست؟
روحاني گفت: میخواهم هنگام سخنراني من چند بار لیوانی آب برايم بياوريد و مراقب باشيد هیچ آبی از آن بیرون بریزد.
مرد گفت:
بله می توانم!
مرد هنگام سخنراني روحاني چند بار لیوان را پر از آب مي كرد و روي ميز ايشان مي گذاشت و بر مي گشت!
بعد از سخنراني ، روحاني از او پرسید:
وقتي آبها را مي آوردي کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟
مرد گفت:
نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان ها بود تا چیزی از آن بیرون نریزد…
☀️روحاني گفت:
وقتی به مسجد میآیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.
برای همین است که پيامبر صل الله عليه واله وسلم فرمود «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز
تان بر خدا مشخص شود
وضعیت امروز ترامپ و تهدیدات او را می توان در آیه این بخوبی مشاهده کرد : 《 فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ اَوْ تَتْرُکهُ یَلْهَثْ ذلِک مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکرُونَ 》(اعراف/۱۷۶) مثل او همچون سگ [هار] است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز کرده، زبانش را بیرون مى آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، [باز هم] زبان از کام برآورد، این، مثل آن گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند این داستان ها را [براى آنها] بازگو کن، شاید که آنها بیندیشند (و بیدار شوند).
فاطمۀ زهرا سلام الله علیها كسى است كه هيچ عقلى و هيچ فكرى بلا استثنا، ممكن نيست او را #درک كند.
? امام علیه السلام مىفرمايد: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.» (همانا نامیده شد #فاطمه سلام الله علیها، چون خلق از معرفت او عاجزند.)
فَطْم، قطع و بريدن است. عنوان خلق هم، اعم عناوين است؛ عالم، جاهل، حكيم، سفيه، جن و انس و ملک همه را شامل میشود.
? كلّ من يطلق عليه عنوان الخلق فطم عن معرفة فاطمة؛
هر کس عنوان #خلق بر او اطلاق شود، از معرفت فاطمه سلام الله علیها ناتوان است.
آیت الله العظمی وحید خراسانی
۱۰/خرداد/۱۳۸۴
#⃣#کلام_فقیه #حضرت_زهرا
بعضی وقت ها
باید چشم هایت را ببندی
گوش هایت را بگیری
به دهانت قفل بزنی و با خودت تکرار کنی:
شغل من دخالت در کار دیگران نیست!
آن زمان خواهی دید که دنیا
به جز دغدغه ی آدم های غریبه
بی حسرت ِ داشته های دیگران
و بی صدای ناله ی آدم های همیشه ناامید
زیبایی های خودش را دارد…
#بعضی_وقت_ها
#دل_را_به_خدا_بسپار
#دلسپرده
هرگز نمازت را ترک نکن وسبک نشمار
میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛
تا ” سجده ” کنند، فقط یک سجده
از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
قبرها، پر است از جوانانى که میخواستند در پیری توبه کنند.
کسی که به خالقش تعهدی نداره به هیچکس و به هیچ چیز متعهد نخواهد بود.
♨️ معنای تکرار نمادین کاشت نهال توسط رهبر انقلاب ? اینکه رهبرانقلاب هر سال در #کاشت نهال پیشقدم میشوند، در واقع امر به #معروف عملی ایشان به حساب میآید و حکایت از جایگاه این امر دارد. ایشان در همین مورد به جوانان چنین توصیه میکنند: «ما یک #درخت میکاریم، معنایش این است که #جوانها که چندین برابرِ نیروی یک آدم پابهسنگذاشتهای مثل ما در آنها وجود دارد و #نشاط بیشتری دارند، تعداد بیشتری درخت بکارند و مردم عزیز کشورمان #عادت کنند به #سنت ایجاد این وسیلهی #حیات.» ? بنا بر گفتهی رهبر انقلاب، هدف کلان انقلاب اسلامی، ساخت «تمدن نوین اسلامی» است. از سویی دیگر، ایران با تغییرات ژئوپلیتیکی منطقه و #پیشتازی انقلاب خود، به #الگویی برای بسیاری از دولتهای برخاسته از ارادهی #مردم تبدیل شده است و عملکرد ایران برای مردم و این حکومتهای جدید، مانند الگویی برای مسیر #پیشرفت، رصد میشود. از این رو، ایران باید الگویی جامع در مورد نحوهی #حفاظت از محیطزیست بهمنظور بهرهمندی داخلی و بومی ارائه کند تا موضوع محیطزیست، که در #تمدنسازی نقش حائز اهمیتی دارد، #مطلوبیت داشته باشد. #درختکاری #محیط_زیست
?بخشی از یادداشتی درباره مشکلات معیشتی طلاب
به قلم یک هسر طلبه
زینب ایمان طلب/ پرونده اشتغال روحانیت، خیمه 125
اوایل نمی توانستم توضیح بدهم. برایم سوال بود به بقیه چه مربوط است که شهریه ما چقدر است. به خودم تلنگر زدم شوهرت بازیکن فوتبال نیست که رقم قرارداد خدامیلیونیاش محرمانه باشد، طلبه است. آخوند است. آخوند همه چیزهایش به همه مربوط است. از کجا می آورید چطور خرج میکنید کجاها میروید چرا این رنگی می پوشید و چی میخورید.
بعد از مدتی داوطلبانه برای بقیه توضیح میدادم. تا توی قطار آن مرد قلیان فروش گفت: «خب حتما شماها یک و نیم ماهی میگیرین» یا آن زن چادر گل گلی توی تاکسی گفت: «به اینها ماشین هم میدن» یا وقتی فامیل سفارش میکنند فلان چیز را بگیر فلان چیز را نگیر باید برای همهشان توضیح بدهم که با شهریه مثبت منفی 400 تومان چطور میشود زندگی کرد. (البته شهریه سطح یک این حدود است در سطح دو اوضاع کمی بهتر می شود.)
نوشتن در مورد بعد مالی طلاب کار سختی است باید در مورد طیفی حرف بزنم که از زیرزمینهای نمور و بویناک انتهای نیروگاه تا آپارتمانهای لوکس شهرک قدس پراکنده شدهاند. البته از بین طلاب سطح یک کمتر کسی است که بتواند در بالاشهر خانه بگیرد. همان پایین شهرش هم مشکل است. اکثر طلبههایی که در سطح یک خانه و ماشین دارند مشمول لطف پدرشان واقع شدهاند. پدری که شرایط طلبگی را درک میکند، توان مالیاش را هم دارد که خانه و ماشین بخرد و یا ماهیانه مبلغی به حساب فرزندش واریز کند تا او با خیال راحت درس بخواند.
حالا بماند که با این لطف پدر و مادرهای عزیز، چقدر در نگاه دوست و فامیل که با زندگی طلبگی آشنایی ندارند زگیل تصور می شویم. که هنوز فلانی دستش توی جیب پدرش است! به همین جهت با گرفتن پول از خانوادهها خیلی مخالفم ولی گاهی چارهای نیست. هر خانوادهای دوست دارد منت هیچکس بالای سرش نباشد. دوست دارد بعد از ازدواج مستقل باشد ولی با شهریه طلبگی این امر ناممکن است. یا باید کار کرد و از وقت درس خواندن کم گذاشت یا باید ماهیانه پدر را قبول کرد. البته اکثر طلبهها سعی میکنند کار کنند. خیلیها هستند که از ماهیانه پدر محروماند….
?متن کامل را در مجله خیمه بخوانید
?امسال، دومین سالی است که حضرت آیتالله خامنهای در روز درختکاری فقط درخت میوه میکارند. ایشان امسال درختهای #انجیر و #زردآلو، و سال گذشته سیب و گیلاس کاشتند.
?رهبر انقلاب پارسال دلیل کاشت نهال میوه را اینگونه توضیح دادند و اشاره کردند: «یک نفری در این یادداشتهای مردمی که برای من هر روز میآید، به من نوشته بود که چرا درخت میوه نمیکارید؟ لذا امسال درخت میوه کاشتیم؛ یکی سیب است و یکی هم گیلاس».
?ایشان سال گذشته درباره اهمیت درختان میوه در کشور و غلط بودن واردات میوه خارجی تاکید کرده و افزوده بودند:
?«درخت میوهدار، این امتیاز را هم دارد که میوهی لذیذِ مخصوص ایران را به مردم میدهد. میوهی ما -انواع میوههای ما که خیلی هم متنوّع است- با امثال خودش در کشورهای دیگر تفاوت دارد؛
?آنطور که برای من نقل کردند، میوههای ما شیرینتر، خوشطعمتر، آبدارتر و مطلوبتر است؛ گرچه حالا شنیدم که متأسّفانه میوه هم وارد میشود؛ جزو کارهای غلط، یکی وارد کردن میوه است که جز در موارد ضرورت و در حدّ ضرورت، مسئولین بایستی جلوی این کار را بگیرند.»
حدیث است؛ انا عند المنکسره قلوبهم. حق تعالی میفرماید؛ من در دل شکسته هستم. دل شکسته به معنی غُصه داشتن نیست.
منکسره قلوبهم یعنی تعلق دل به مفاهیم و صورتهای ذهنی شکسته شود و غرق صورتهای خیالی، مفاهیم و علوم نباشد. اگر اینها شکسته شد و ریخت، آن جا خداوند ظاهر میشود. یعنی در بیجایی خداوند ظاهر میشود. بیجای بیجای بیجا، جای خداوند است. اگر خواستی خداوند را پیدا کنید، آن جا بروید. آیا خداوند در مکه است!؟
♦️در #فتنه باید مواظب بود که فتنهگری که به جامعه اسلامی و مسلمانها آسیب میرساند، به عقاب الهی برسد، اما در فتنه بعضیها هستند که #فریب خوردهاند. فرمود فریب خوردهها را #کیفر ندهید، و عتاب #نکنید، برای اینکه او نفهمیده وارد فتنه شده است.
? اگر خدا به کسی یک نعمتی داد، شکر این نعمت واجب است و اگر کسی #شکر نعمت کرد، خدای سبحان #نعمت او را افزون میکند، اما نکته این است که اگر شکرش شکر متوسط باشد خدا نعمت او را افزون می کند اما اگر شکرش یک شکر عالی باشد، خداوند خود او را بالا میبرد؛ اینکه گفته شد: «شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر، نعمت از کفت بیرون کند» این مال شکر متوسط است که اگر کسی شکر نعمت کرد نعمتش افزوده میشود. اما آنچه که در سوره مبارکه «ابراهیم» آمده است، این است که نفرمود اگر شکر نعمت کردید ما نعمت شما را افزوده میکنیم! بلکه فرمود گوهر هستی شاکر را بالا میبرد: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ»، نه «لأزیدنّ نعمتکم».
?فرمود نعمتها مثل سلسله این پرندههاست اگر چند تا پرنده نعمت به کنار سفره شما آمد، شما ناشکری نکنید که بقیه برمند! «نفر» کوچ کردن است. دو نوع «نفر» را قرآن کریم بیان کرد؛ یک «نفر نظامی» در قرآن هست، یک «نفر فرهنگی فقهی»؛ آن «نفر نظامی» همین است که فرمود در برابر دشمن «فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً» یعنی در مقابل دشمن گروهی حمله کنید یا گروهی دفاع کنید اما یک «نفر فرهنگی فقهی» است که در سوره مبارکه «توبه» آمده است «فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ» چرا گروه گروه، به حوزههای علمی نمیروید که فقیه بشوید و بعد به شهر خود برگردید و جامعه خود را انذار کنید؟! این یک «نفر فرهنگی فقهی» است که قرآن کریم در قبال آن «نفر نظامی» بیان کرده است. اما این نفری که وجود مبارک حضرت امیر بیان میکند میفرماید این سلسله نِعَم مثل این دستههای پرندهاند؛ این دستههای پرنده اول چند نفر میآیند اینجا مینشینند، بقیه به دنبال او میآیند. اگر اینها احساس کردند که اینجا خطر هست، فوراً برمیخیزند.
?حضرت فرمود «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ یعَاتَبُ»؛ در فتنه باید مواظب بود که #فتنهگری که به جامعه اسلامی و مسلمانها آسیب میرساند، به #عقاب_الهی برسد، این یک نکته، اما در فتنه بعضیها هستند که فریب خوردهاند.
♦️فرمود فریب خوردهها را کیفر ندهید، و عتاب نکنید، برای اینکه او نفهمیده وارد فتنه شده است. برخی ها مثل مرحوم ابن میثم و دیگران احتمال دادند معنای این جمله این است که هر فتنهگری مورد عتاب قرار نمیگیرد، برای اینکه اگر عتاب بکنی در او اثر #ندارد؛
♦️یعنی مثل اینکه مبتلای به منکری، که #نهی_از_منکر در او اثر ندارد نهی از منکر ندارد. این معنا میتواند درست باشد ولی دور از ذهن است، غرض این است که در هر حادثه آنکه واقعاً #شرور و #بدرفتار است او باید به کیفر الهی برسد؛ اما کسی که فریب خورده است باید او را هدایت کرد. «مَا كُلُّ مَفْتُونٍ یعَاتَبُ».
ابزارهای معرفت شناختی در #جنگ_نرم علیه جمهوری اسلامی ایران
? یکی از مهم ترین مبانی دین شناختی تعدد قرائت هاست. اکنون بسیاری از افراد جامعۀ ما در برابر دیدگاه علما و صاحب نظران به راحتی میگویند این هم یک قرائت و یک فهمی از دین است و ما می توانیم قرائت های دیگری هم کنار آن فرض کنیم.
? گویا فرقی بین فتوای مجتهد متخصص با غیر متخصص نیست، پایه این مسئله دین شناختی در معرفت شناسی است که آیا می توان از یک متن برداشت های نامحدود و متناقض داشت؟ تاریخ مندی فهم دین، که در واقع مبتنی بر هرمنوتیک فلسفی است، مبتنی بر نسبیگرایی و نفی معیار معرفتی است.
? وقتی کسی معیار معرفت را نپذیرفت، هر کسی با پیش فرض های خود متنی مانند قرآن را معنا میکند، لذا یک نفر میتواند از قرآن سوسیالیسم اسلامی بفهمد، یک کسی لیبرالیزم اسلامی، یک نفر سکولاریسم اسلامی می فهمد.
? شما هم که میگویید حکومت اسلامی، یک فهمی از قرآن و اسلام دارید که در عرض سایر فهم هاست و هیچ ترجیحی بر آنها ندارد. در برابر هرگونه استنادی به متون دینی این اشکال مطرح می گردد که این برداشت شخصی شماست و ما برداشت دیگری از همین متن داریم.
? لذا نسبی گرایی معرفتی منشاءِ بحث قرائتهای مختلف و نقد قرائت رسمی از دین شد که نتیجه آن نفی حکومت دینی، نفی ایدئولوژی کردن دین است و پلورالیزم معرفتی نیز منشاءِ پیدایش پلورالیزم دینی شد که بین دین اسلام و ادیان دیگر هیچ ترجیحی وجود نداشته باشد.
? دیگر اعتقاد به آیاتی چون « هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه » کنار می رود.
? هر گاه پلورالیزم معرفتی و نسبی گرایی معرفتی مطرح شود قطعاً بدنبالش شکاکیت معرفتی هم هست یعنی شما نمیتوانید بگویید من یقین دارم به این که این معرفت درست است درست نیست. دیگر تردید حاصل میشود.
? در نتیجه تمام ارزشها و قداستها کنار میرود و جالب است در عرصۀ سیاست هم بدنبال پلورالیزم معرفتی، جامعه مدنی مطرح شد، احزاب مستقل از دولت، سندیکاها، تشکل ها وگروه های مستقل از دولت می توانند زمام امور را جهت دهی کنند. یعنی تشکل های مستقل، احزاب و سندیکاها هستند که واضع قانون اند، مجری قانون اند. دولت هم یک دولت حداقلی است که طبق نظر آنها مدیریت می کند.
#پلورالیزم_معرفتی
#دولت
#دین
پس مسألۀ قانون گذاری خداوند کجا می رود؟ چرا آنان کنار رفتن تشریع الهی را می پذیرند؟ چون معتقدند :
❇️ اولاً ما براساس پلورالیزم دینی معیاری نداریم که بگوییم این دین حق و برتر است.
❇️ ثانیاً براساس هرمنوتیک فلسفی و نسبیت و تاریخ مندی فهم نمی توانیم بگوییم این فهم ما از دین اسلام، فهم برتر است.
? حتی بحث را تا آنجا بردند که گفتند پیغمبر هم یک فهمی از وحی دارد، این چیزی که به عمل رسیده و تبدیل شده به قرآن، فهم پیغمبر نسبت به آن حقیقتی است که خدا به او داده است. حالا اصلاً خدایی هست یا نیست آن هم یک فهم تاریخ مند است که ما داریم.
? بنابراین نمی توان به اینها امید بست. پس چه چیزی میتواند قانون گذاری را تعیین کند؟ احزاب و تشکلها و سندیکاها هستند. این غیر از آن دیدگاه است که وجود احزاب را که براساس قوانین اسلام و در چارچوب قانون اساسی برنامهریزی و نحوه برنامههای خود را برمردم عرضه کنند. این از نظر اسلام اشکال ندارد، ولی مسئله این نیست!
? احزاب و تشکلها و سندیکاها و گروههای مختلف قانون گذار هستند. چون دیگر قانونگذاری خدا عملاً با نسبی گرایی و کثرت گرایی معرفتی کنار میرود.
✅ لذا تمام شبهاتی که در عرصۀ سیاست، اجتماع، نفی ولایت فقیه و حکومت دینی و شبهات کلام جدید مطرح شد همه و همه بدون استثنا مبتنی بر این مبانی معرفت شناختی است.
چه کردهای با دل من
و چگونه تسخیر کردهای ذهنم را
که هر کجا میروم و با هر که مینشینم
همیشه در مقابل چشمانم قرار داری.
تنها هم که میشوم
باز هم نمیشود تو را از یادم پاک کنم.
اگر مقصدت دیوانه شدنم بود
دیوانه شدم آقا!
چنان یاد تو در ذهنم حک شده
که هر فولادی را سوهان کنند
باز هم توان پاک کردن یاد تو را ندارد
و چنان از محبتت کاخی ساختهام در کوخ دلم
که کوهی اگر روی دلم آوار شود
روی دیوار محبت تو خراشی نمیافتد.
این کار، کار توست.
به من اگر بود
حتّی یک لحظه هم یادت نمیکردم
و کلبهای از محبت تو
در خانۀ دلم نبود.
حالا که چنین عنایت کردهای
به بیسر و پایی چون من
کاش میگفتی
تو که این طور مرا دیوانۀ خویش کردهای
چرا از یک شب بخیر دریغ میکنی؟
مگر شنیدن یک شب بخیر از زبان تو
برای دیوانهای چون من زیاد است؟
ابتدای یادداشت را با حرف نوجوانی شروع میکنم که دچار حالی پریشان شده و سخت مضطر است …
«« روز های اول برام خیلی مهم نبود چه کسی این رپ رو خونده و فقط دوست داشتم گوش بدم اونم به صورت تفریحی ،( یادمه اولین رپی که گوش دادم رو از دوستم گرفتم) بعده ها بیشتر گوش میدادم تا جایی که وقتی از مدرسه میرسیدم خونه باید حتما هندزفری تو گوشم بود و حتی سره سفره هم گوش میکردم.
کم کم اعتیاد بهش پیدا کرده بودم ولی اخه چیزه بدی نبود …
من چیزایی رو گوش میکردم که درد جامعه رو بیان میکرد و خیلی خوب میتونست اونارو مطرح کنه ، اما بعد از یه مدت دیگه وقتی سر درسام بودم نمیتونستم تمرکز کنم ، زود اعصابم خورد میشد و کم کم ادم خشونت طلبی شده بودم . بعضی وقتها خیلی پر انرژی بودم و بعضی وقتا تو فامیل گوشه گیر بودم .
علتش رو نمیدونستم ولی کم کم دیگه دین هم برام دچار نواقصی بود و احساس میکردم باید دینم رو عوض کنم ….
الان سر درگمم و ….»»
خب در متن همه چیز کاملا واضح است ، نوجوانی حدود ۱۵ ساله دچار عارضه ی اعتیاد به موسیقی آن هم از نوع رپ شده است . وقتی امروزه با برخی از نوجوانان صحبت میکنید متوجه میشوید بعضی از تشدید های کلمات را خیلی مکرر استفاده میکنن و موقع صحبت کردن نمی توانند حروف و کلمات رو بیان کنند .
آسیب های رپ از آن چه که فکر میکنید بیشتر است و در این یادداشت انشاءالله به صورت تیتروار و مختصر مطرح میشود و در یادداشت های بعدی به بررسی مشکلات و مسائل میپردازیم.
1⃣اولین مشکلی که برای نوجوان بعد از گوش دادن رپ فارسی برایش به وجود می آید ، #عدم_تمرکز است ، نوجوان دیگر نمیتواند حواس خود را جمع مطلبی کند و به دلیل خاصیت این مدل موسیقی
دچار اختلال فکری میشود.(اختلال در تمرکز)
2⃣دومین مشکل از آن جا شکل میگیرد که نوجوان دچار #اعتیاد به موسیقی میشود و مدام خود را وابسته به این سبک موسیقی میداند.(اعتیاد به رپ)
3⃣سومین مشکل این است که به خاطر بعضی از فحاشی هایی که در این نوع موسیقی انجام میشود نوجوان مجبور است از هندزفری استفاده کند و همین عامل باعث از بین رفتن #شنوایی او میشود .(اختلال شنوایی)
4⃣چهارمین مشکل #عدم_ظرفیت موجود نوجوان است ، ظرف او بسیار ظریف است و برای حجمه ای از مشکلات جامعه قدرت و توان درک ندارد و در نتیجه دچار شکست روحی میشود ، یعنی میخواهد کاری انجام بدهد حالا چه درست چه اشتباه اما نمیتواند …
5⃣پنجمین مشکل آن است که با گوش دادن به این نوع موسیقی دچار #اختلال_عصبی شده و سریعا واکنش نشان میدهد ، فکر میکند با داد و بیداد میتواند کاری کند و همین عامل باعث تشنج روحی و عصبی او میشود .
6⃣ششمین عامل مخرب #گوشه_گیری و منزوی شدن نوجوان است که باز هم میتوان آن را با عامل های بالا پیوند زد.
7⃣هفتمین مشکل ان جاست که دیگر نوجوان نمیتواند درست صحبت کند ،
یعنی دچار #اختلال_گفتاری شده و در نتیجه به خاطر همین دیگر در جمع دوستان حاضر نمیشود و کم کم از جمع دور میشود.
8⃣هشتمین مشکلی که برای او پیش می آید قبح بعضی از کلمات برای او شکسته میشود و دیگر به راحتی بعضی از کلمات توهین آمیز را به کار می برد … (#قبح_شکنی)
9⃣نهمین مشکل ان است که او #بی_هویت میشود ، یعنی با توجه به حرف هایی که در اون موسیقی میشنود و فطرت پاکی او دارد دچار تناقض شده و چون در حال شکل گیری شخصیت می باشد و هنوز ثبات شخصیتی پیدا نکرده سریعا دچار تحول میشود و چون این تحول با فطرتش تناقض دارد دچار #دوگانگی شخصیت نیز میگردد.
روزى #پیامبر_اکرم_(صل الله عليه واله وسلم)، در ميان ياران خود نشسته بود. چشمش به جوانى چالاك و نيرومند افتاد كه از پگاه، كار مى كرد.
ياران گفتند:
▫️واى بر او! چه مىشد اگر جوانى و چالاكىاش در راه خدا مىبود؟
▫️#پیامبر_اکرم_(صل الله عليه واله وسلم) فرمود:
?«چنين مگوييد. اگر او براى خود تلاش مى كند تا خود را از مردم، بى نياز كند و نزد آنان دست دراز نكند، در راه خدا كار مىكند.
اگر براى پدر و مادرِ ناتوان و يا فرزندان ناتوان خويش تلاش مىكند تا آنان را بى نياز سازد و زندگى شان را اداره كند، [باز هم] كار او در راه خداست؛
? ولى اگر براى ثروت اندوزى و فخرفروشى تلاش مى كند، كار او در راه شيطان است».
?حکمت نامه پیامبر اعظم(صل الله عليه واله وسلم) ج 7 ص 376.
عفت، زن را ضعیف نمی کند، بلکه او را نیرومند می سازد. آنان که مقتدر بودند، عفیف بودند. آنها که دل شیر و کلام آتشبار داشتند، از باحیاترین و عفیف ترین زنان عالم بودند. نیرومند ترین زنان، با حیاترین آنهاست؛ زیرا «حیا» دلالت بر «استغناء» می کند و آنکه بی نیاز است «مقتدر» است و آنکه مقتدر است، کلامش استحکام دارد.
#حضرت_آیت_الله_قرهی_مدظله_العالی:
فقط توسل به آقا داشته باشید، برای مادرش، حضرت نرجس خاتون فاتحه بخوانید، از همه قطع امید کنید، به آن آقا که تمام امور به دستش هست، توسل کنید و بگویید: ما کسی را نداریم، به دادمان برس. خدا شاهد است اگر با دل شکسته، با صدق، با گردن کج به آقا متّصل شدید، همان موقع عنایت می کند.
چنان آقا، کریم و رحیم و جواد رئوف است (تمام صفات خدا در او نهفته شده است) که به سرعت عنایت می کند.
هر چه می خواهی، هیچ جا نرو و فقط به سراغ آقا برو.
⚡️ما بی معرفتی می کنیم که همه جا می رویم، در آخر که دیدیم کسی جواب نداد، درب خانه ی آقا می رویم. چه جالب که او کسی است که درب خانه اش را بر روی هیچ کسی هم نمی بندد.
خدا نکند برای انسان مشکلی پیش بیاید، دیگر دوستان و آشنایانتان هم سراغ شما نمی آیند، اما در همان زمان بگو: آقاجان! امام زمان! ببین چطور درب را برای تو باز می کند که خودش باب الله است. هر موقع هم درب خانه اش رفتی، تو را ناامید برنمی گرداند. دیگران به تو پشت می کنند، اما آقا جان این گونه نیست و تا بگویم: کسی را ندارم، تو به دادم برس، به سرعت عنایت می کند. «و سجیتکم الکرم»،
«و عادتکم الاحسان» محسن حقیقی، کسی است که کاری ندارد چه کردی، برنمی گردد بگوید: حالا که نیاز داری، آمدی؟! خصوصیت کریم این است که نمی گوید: تا حالا کجا بودی و چرا سراغم را نگرفتی. لذا یاد آقا جان را در هر ساعت فراموش نکنیم.
#یاد_آقاجان_راحت_جان
#حب_آقاجان
#محسن_حقیقی #کریم #رئوف #جواد
?خانمهایی که باردارند و فرزندی را به دنیا می آورند و به آن طفل شیر می دهند، اگر خدا و قیامت را باور داشته و اهل واجبات باشند، مخاطب و شنونده این روایت از پیامبر اسلام باشند که رسول خدا(صل الله عليه وآله وسلم) در این باره میفرمایند:
?یک خانم با ایمان که باردار میشود، از لحظهٔ باردار شدن یعنی از زمانی که نطفه شکل می گیرد تا وقتی بچهاش را دوسال از شیر میگیرد، این خانم با ایمان مانند کسی است که مَرکبی را آماده کرده و با خلوص در راه پروردگار عالم اسلحه برداشته و جنگ کرده است.
?ثواب این سیماههٔ این خانم برابر با سیماه شبانهروز جهادکردن در راه خداست.?
آمار نشان داده که ذهن انسان در زمان های کوتاه و مکرر بسیار متمرکزتر از زمان های طولانی عمل می کند. بنابراین حتی اگر فقط ده دقیقه برای درس خواندن فرصت دارید، آن را به فواصل زمانی کوتاهتر تقسیم کنید. همچنین بهتر است پس از هر ده دقیقه درس خواندن به خودتان استراحت بدهید.
از آنجا که مغز انسان به منظور “ساخت پروتئین” و تجدید نیرو به زمان نیازمند است، این روش کارایی بسیاری دارد. زمان استراحت به مغز فرصت جذب آموخته ها را می دهد، در مقابل درس خواندن برای مدت زمان طولانی نه تنها کسالت آور است، بلکه باعث خستگی، ایجاد استرس و گیج شدن می شود، در نتیجه قدرت یادگیری را کاهش می دهد.
۲- با خیالی آسوده استراحت کنید:
اگر زمان شما اجازه می دهد به منظور تجدید قوا، یک روز کامل را به استراحت بگذرانید. (مثلا” هر یک ماه یکبار ، مخصوصا” بعد از دادن یک آزمون آزمایشی ، یک استراحت یک روزه یا نصفه روزه ، به خود بدهید.)با این کار ممکن است احساس عذاب وجدان کنید و مرتبا با خود بگوئید : “باید امروز را هم درس می خواندم” و زمان گرانبهایی را که به استراحت تخصیص داده اید، با استرس سپری کنید. اما همانطور که در بالا اشاره شد، فراموش نکنید که در حالت استرس مغز اطلاعات جدید را جذب نمی کند. یک روز را به فراغت بگذرانید و احساس بدی از درس نخواندن خود نداشته باشید. فقط سعی کنید در این یک روز بیشتر به فعالیتهای مورد علاقه و خواب بپردازید . کمتر فعالیت ذهنی سنگین ، مثل شرکت در بحثهای خاص یا دیدن چند فیلم سینمایی فلسفی و … بپردازید . بیشتر به فعالیتهای سبک بدنی و ورزشی و نشاط آور بپردازید.
?شرط اول : از صبح تا شب راه نیفتید و دائم بچه را صدا کنید و این مراسم تنبیه را اجرا کنید و کارمان بشه چشم غره رفتن به بچه و اصل کار را بی اثر کنیم فقط در حوزه ارزشها تنبیه میکنیم و اجازه داریم که تنبیه کنیم، حوزه ی مهارت ها تنبیه ندارد، مجازات و جزا دارد که در ادامه خواهم گفت.
?شرط دوم، پدر و مادری می توانند این تنبیه را اجرا کنند و درست انجام بدهند که شاد باشند. وقتی در سی ثانیه اخم می کنیم و خودمان را ناراحت نشان می دهیم طبیعتاً اختلاف سطح به وجود می آید. مادری که از صبح تا شب جیغ می زند و داد میزنه و غر می زنه، این سی ثانیه هم روی این همه ترش رویی ها. در این سی ثانیه فقط مدلش فرق می کند. کودک در این حالت معیار نمی گیرد. بلکه کودکی معیار می گیرد که مرتب از پدر و مادرش احساس خوب می گیرد و لذت می برد و رشد می کند، حالا یک لحظه می بیند که وای حالت ها فرق کرده و وارد منطقه ی قرمز شده، متوجه اوضاع می شود و با خودش عهد می کند که دیگه وارد این منطقه نمی شم آخ اخ این منطقه برق داشت من دیگه این کار رو نمی کنم!!!!! حالا اگر مادر عصبی باشه و صبح تا شب در حال غر زدن باشه و پدر دائم در حال بد اخلاقی و دعوا باشه فایده ای نداره و تکرار مرتب عصبانیت و تنبیه و دعوا اثرش را از دست می دهد.
?شرط سوم در حیطه ی مهارت مدیریت می کنیم. اجازه دهید که بچه ها اشتباه کنند و بعد جزای اشتباهشان را دریافت کنند. یاد بگیرند که این اتفاق که افتاد نتیجه ی کار خودم بوده اشکالی هم نداره می توانم یاد بگیرم و تجربه کنم برای رشدم. ما به این حالت «جزا» می گوییم. 6 تا شکلات خریدیم و سپردیم که 2تا رو صبح بخور، 2تا رو ظهر و 2تارو عصر؛ کودک هم خوشش می آید و همه اش را با هم می خورد! شما می آیید و می بینید چه کار باید کنید؟ شکلات هارو خوردی؟ نوش جونت. کودک می ره، ظهر میاد میگه مامان شکلات می خوام، مادر باید بگه خوردی دیگه؛ کودک چونه می زنه که صبح خوردم الآن می خوام. مادر: خوب خودت خواستی! در این جا کودک انتخاب کرده و تصمیم گرفته که همه ی شکلات ها رو با هم بخوره، تأییدش می کنیم، سرزنش این جا جایی نداره،
مادر: خوردی کلی هم کیف کردی ها، الآن دیگه نمیشه تو همشو صبح خوردی، این جا است که شما باید مقاومت داشته باشید و عصبی نشوید چون ممکن است که کودک پافشاری کند و روی اعصاب شما غلتک بزند حالا این وظیفه ی شما است که محکم بایستید، جانم می خوای گریه کنی باشه عزیزم گریه کن، درک احساس می کنیم، جایگزین می دهیم ولی شکلات نمی دهیم. مادر: شکلات ظهرت را خوردی نوش جونت حالا فردا یادت باشه که دیگه نخوری. اگر شما کم بیاورید و کم حوصلگی کنید و به کودک شکلات دهید می فهمه که آهان هرجا که گیر کردم یک کم داد می زنم و گریه می کنم و جیغ می کشم و فحش می دم و … حرفمو به کرسی می نشونم.
پس هر کاری کرد شما مقاومت کنید. کار نسیه هم نکنید و بگید بیا این شکلات رو بگیر نگه دار برای فردا. اصلاً از این کارها نکنید. بچه شروع می کنه به حرفهای قلمبه و سلمبه زدن مثل
الهی بمیرم تو راحت بشی مامان بد
مادر: خدا نکنه قربون قدوبالات برم.
پس الهی تو بمیری من راحت بشم، مادر: باشه بعداً صحبت می کنیم.
اگه منو دوست داری بده وگرنه جیغ می زنم ها، مادر: باشه عزیزم بیا بریم پارکینگ هر چه قدر دلت می خواد جیغ بزن و گریه کن…..
همراه کودک هستیم از خط خارج نمی شویم به خشونت هم متوسل نمی شویم تا کودک یاد بگیرد که تصمیم گرفته باید پای تصمیم خودش بایستد. در این صورت است که درک مسئول پیدا می کند.
استاد سلطاني
جمعه ها باید رو به رویت بنشینم
آنقدر از دوست داشتنم برایت بگویم
تا وقتی غروبش که تمام شد
با همان حالت دوست داشتنیت
بپرسی:
‘’راستی امروز چند شنبه بود ؟! ‘’
و اين معجزه حضور توست !
فصلی که جمعه ندارد …!
#به_قلم_خودم
درس زندگی
دوازده سال زندگیمان مثل برق وباد گذشت.حالا که تب وتاب دختر دایی جانم را برای گرفتن جهیزیه آنچنانی وبرگزاری مراسم عروسی اش را می بینم،
یاد خودم می افتم بامراسم عقدی ساده جهیزیه ای اندک و بدون هیچ ریخت و پاشی آغاز کردیم.نه آینه و شمعدانی که نقره باشد و نه مارک لوازم برقی که فلان وفلان و…
این دهه از زندگی مشترک را که پشت سر گذاشتم به من آموخت، آغاز زندگی بدون اینها ممکن است مهم طول زندگیست که چگونه میگذرانی.چه مارکی به اخلاقت میزنند؟جنس قلبت چیست طلا یا نقره و یا…؟گلهای زندگی ات چطورند خوب به آنان میرسی؟
خوشبختی چیز دیگریست، لحظه ها در گذرند و ما غافل… .
✅بعد از آنکه علوم یونانی از طریق اسکندریه به عالم اسلام وارد شد ، در زمان مأمون خلیفه عباسی مرکزی به نام “بیت الحکمه” تاسیس شد که در آن به تدریس علوم عقلی یونانی پرداخته میشد.
أبو نصر فارابی ملقب به معلم ثانی متوفی 338 قمری پدر منطق اسلامی شناخته میشود که شروح زیادی بر کتب معلم اول (ارسطو) زده است
او نخست از شاگردان بیت الحکمه بود و سپس از استادان برجسته آنجا شد و مهمترین اثر منطقی او اوسط الکبیر است که با عنوان منطقیات فارابی به چاپ رسیده.
كاربرد:
✅حتی اگر حس می کنید که مهارت های منطقی در سطح ریاضی را ندارید، چیزی برای ترس وجود ندارد. در واقع، منطق به خواننده فرصتی می دهد تا سطحی از فهم روابط میان مفاهیم و استدلال ها را بدست آورد که به طور معمول در دیگر سیاق ها در دسترس خواننده نیستند. به این معنی که می توانیم تفاوت های ریز میان مواضع نویسندگان را بیابیم و دقیقا کشف کنیم که کجا استدلالی ناموفق یا مبهم است. منطق بیشتر شبیه تشریح استخوان بندی استدلال است؛ یافتن یک استخوان شکسته می تواند تبیین خوبی بدست دهد که چرا یک عضو به گونه ای که باید عمل نمی کند. منطق، وقتی به درستی بکار رود، قدرتمند است و می تواند فهم شما را از جنبه های زیادی از آثار جاری فلسفه به نحو چشمگیر افزایش دهد.
منطق را باید مانند علوم دیگر به خوبی فرا گرفت و به خوبی کار بست .
۱_قول اول #پیامبر_اکرم_ص
? #مرگ براى اندرز گرفتن بس است.
?تحف العقول
۲_قول دوم #امام_علی_ع
?در شگفتم از كسى كه مى بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود ، امّا براى #مرگ آماده نمى شود.
?غررالحكم و دررالكلم
?شما را سفارش می كنم كه به ياد #مرگ باشيد و از آن كمتر غفلت ورزيد؛
چگونه از چیزی غفلت می كنيد كه او از شما غافل نيست.
۳_ قلم سوم #علامه_حسن_زاده_املی
?دل مردگان از #مرگ هراس دارند و از كشتزاره خود بيزارند ، و زنده دلان از كشت خود سپاسگذارند و به پروردگار خود اميد وار، انديشه شب جان را نيرو و پرتو دهد و نماز شب به مينو كشاند.
زیرکترین مؤمنان
?از رسول الله(ص)پرسیدند:چه کسی درمیان مؤمنان ازدیگران زیرکتر است؟درجواب فرمود:آن که به یاد #مرگ بیشتر،و در آمادگی برای آن شدیدتر است
?إلهی، در شگفتم از کسی که گوید به فلانی #مرگ ناگهانی رسید
?إلهی جمعی از تو ترسند، و خلقی از #مرگ، و حسن از خود
?الهی شکرت که جوان #مرگ نشدم
?الهی، آن که از #مرگ میترسد از خودش میترسد
۴_قلم چهارم #آیت_الله_سید_علی_قاضی_ره
?غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است. سبب تمام غفلات، غفلت از #مرگ است و تخیل ماندن در دنیا.
پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائمأ در فکر #مرگ و استعداد لقاءالله تعالی باش…
? کتاب عطش
۵_قلم پنجم #آیت_الله_بهجت_ره
? آن چیزی که می تواند همه هوا و هوسها را یکجا ریشه کن کند وانسان را به تزکیه وتهذیب نفس برساند، یاد #مرگ است.
?از گذشتگان عبرت بگیریم ، که ما هم مثل آنها به #مرگ نزدیکیم و چهار روز باقیمانده عمر را گمان نکنیم که چهارصد هزار سال خواهد بود .
۶_قلم ششم #شهید_اوینی
?« موتوا قبل ان تموتوا » یعنی منتظر منشین که #مرگت در رسد؛ #مرگ را دریاب. پیر شو پیش از آنکه پیر شوی، و پیری بیرنگی است. رنگ، تعلق است و بیرنگی در نفی تعلقات
۷_قلم هفتم #شهید_عنایت_حمزه_لو
?خدایا! اگر قرار است زندگی و حیاتم چراگاه شیطان شود #مرگ با عزت نصیبم بفرما.
۸_قلم هشتم #شهید_محمد_عبدی
?زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به #مرگ است…
۹_قلم نهم #شهید_اژدر_بیهقی
?عمر خود را صرف لذایذ و هوی و هوس نکنید و مشغول تزکیه و خودسازی و جهاد اکبر شوید و #مرگ را همیشه در جلو چشمان خود مجسم سازید تا از یاد خدا غافل نگردید
#مهدویت
? ما وقتی می توانیم جامعه را #مهدوی کنیم که بیماریهای فکری مانند تفکر حجتیه را بشناسیم. مثل اینکه رعایت بهداشت قبل از درمان، از الزامات است. این انجمن #حجتیه دلش میخواهد به دین خدمت کند اما نمیداند امامت یعنی چه. این اندیشهاش ویلچری است، مقدسِ بیدرک است.
? جریان مهدویت یک دلدادگی، سرسپردگی و شوق لازم دارد. «شوق و دلدادگی» نیز #اجر رسالت وجود مبارک پیغمبر(ص) است؛ منشأ دعایی که بعد از نماز عصر خوانده می شود این است که #زراره از حضرت سؤال میکند که ما در عصر غیبت چه کنیم؟ حضرت این #دعا را دستور دادند.
#مکتب_خلافت
?این دعا، فرق بین #غدیر و #سقیفه را روشن میکند. فرق اساسی غدیر و سقیفه این است که آنها میگویند رهبر و امام را باید #مردم انتخاب کنند و ما میگوییم رهبر و امام را وجود مبارک پیغمبر از طرف #خدا تعیین میکند. در این دعا حضرت فرمود امام، #جانشین پیغمبر است پیغمبر(صل الله علیه وآله وسلم) جانشین #الله است پس مکتب، مکتب #خلافت است نه #وکالت.
✅ مودت اهل بیت باید در انسان، ملکه شود
? در جریان خلافت، آدم تا مستخلفعنه را نشناسد #خلیفه را نمیشناسد؛
? آدم تا #الله را نشناسد رسولِ الله را نمیشناسد،
? تا رسولِ الله(صل الله علیه وآله وسلم) را نشناسد خلیفه او که #امام است را نمیشناسد.
? «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک» تا تو را نشناسم پیغمبر را نمیشناسم
? و تا توحیدم کامل نباشد نبوّتم کامل نمیشود
? «اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجّتک» و تا وحی و نبوّت و رسالت و اینها را نشناسم امامت را نمیشناسم.
? بنابراین این دعا باید دعای رسمی ما باشد، چراکه این دعا فرق جوهری غدیر و سقیفه را نشان می دهد. دعاهای برهانی در #صحیفه_سجادیه کم نیست دعای اول صحیفه این است که خدایا تو را شکر! اگر تو ما را هدایت نمیکردی که چگونه تو را بپرستیم و از نعمت تو استفاده کنیم و چگونه تو را حمد کنیم ما از حدود انسانیت به حدّ حیوانیت تنزّل پیدا میکردیم.
? آن #مودّت معمولی را خیلیها نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) دارند اما مودّت باید در انسان مَلکه شود.
.
#دیدار
#آیت_الله_جوادی_آملی
#پژوهشکده_مهدویت
? دیدار جمعی از اعضای هیئت علمی مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت) با آیت الله جوادی آملی
? تو مطب پزشک نشسته بودم و منتظر نوبت. خانمی کنارم بود به من گفت: چه پولی در ميارن اين دکترا، فکر کن روزی پنجاه نفر رو که ويزيت کنه ميشه چقدر!! مشغول محاسبه درآمد تقريبی پزشک بود که پيرمردی از روبرو گفت: چرا به اين فکر نمیکنين که امشب پنجاه نفر راحتتر ميخوابن، پنجاه خانواده خيالشون آسودهتره. حالم با اين حرف پيرمرد جان گرفت، انگار يک دسته قوی سفيد توی ذهنم به پرواز درآمدند. پيرمرد همچنان حرف ميزد و عشق ميپراکند: هر اتومبيل گرون قيمتی که از کنارتون رد شد، نگيد: الهی کوفتش بشه! از کجا آورده که ما نميتونيم؟ بگيد الحمدلله که يک نفر از هموطنام ثروتمنده، فقير نيست. سر چهارراه گدایی نمیکنه، نوش جونش حال خيليها شايد عوض شد با اين حرف و نگاه قشنگ پيرمرد.
? وقتی خدا بخواد بزرگی آدمی رو اندازه بگیره، متر رو به جای قدش، دور قلبش میگیره
1- برای کتابخواندن وقت تعیین کنید
2- همیشه کتابی همراه خود داشته باشید
3- فهرست تهیه کنید
4- مکانی دنج و راحت پیدا کنید
5- از تلویزیون و اینترنت کمتر استفاده کنید
6- برای فرزندتان کتاب بخوانید
7- خاطرهنویسی کنید
8- بهسراغ کتابهای دستدوم بروید
9- یک روز هفته را «روزِ کتابخانه» یا «روز کتابخوانی» نامگذاری کنید
10- کتابهای جذاب و سرگرمکننده بخوانید
11- مطالعه را به تجربهای لذتبخش تبدیل کنید
12- در وبلاگ خود دربارهی این کتابها بنویسید
13- هدف بزرگی تعیین کنید
انجام عملیات روانی علیه دشمن و کشور هدف و حتی درون جامعه ی خودی، یکی از مهم ترین روش هایی است که سابقه ی تاریخی دارد.
کسی فراموش نمیکند که معاویه در جنگ صفین با امام علی(ع)، با حیله عمروعاص در حالیکه نیروهای امام علی(ع)در حال پیروزی بوده اند، قرآن بر سر نیزه ها کردند و از این طریق، افکار و اعتقادهای نیروهای مقابل را تحت تاثیر این عمل خود قرار دادند.
این یکی از آشناترین و آشکارترین عملیات روانی ای بود، که در صدر اسلام انجام شد و از ذهن هیچ مسلمانی پاک نمیشود.
? ارتش آمریکا در مارس ۱۹۵۵ در آیین نامه رزمی خود، تعریف جالبی از جنگ روانی در عرصه بین المللی ارائه کرد:
عملیات روانی، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتاردشمن، گروه بیطرف و یا گروه دوست است، به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد…
? عملیات روانی، محدود به زمان جنگ نیست و در زمان صلح کاربرد بیشتری دارد بدینگونه که به مردمِ کشورِ هدف رفتاری مطابق با منافع و سیاست های خود، تلقن میشود.
? عملیات روانی سه کاربرد دارد :
۱. ضد دشمن
۲. برای اقناع مردم خودی
۳. جهت دادن به مردم جامعه جهت رسیدن به هدف خاصی، خواه موافق امنیت ملی باشد خواه مخالف آن.
مورد و محل مورد سوم ، در ابعاد سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی صورت میگیرد…
در عملیات روانی با ابعاد اقتصادی، نابهنجاری ها و نابسامانی ها در خصوص وضعیت اقتصادی جامعه، هدف قرار گرفته و بزرگنمایی میشود، که مسئولیت آنرا متوجه افرادی خاص مینمایند.
برای عملیات روانی دو ابزار مورد نیاز است:
۱. ابزارهای فشارهای عملی
۲. ابزارهای فشارهای تبلیغی-روانی
? فشارهای عملی در عملیات روانی باعث اختلال در اداره ی مطلوب جامعه میشود و این اختلال پس از مدتی بحران های خاصی را با توجه به شرایط آن جامعه و نوع فشار وارد آمده بوجود خواهد آورد، که کارگزار عملیات روانی میتواند از این بحران ها در جهت موفقیت عملیات روانی بهره گیرد.
? عملیات روانی تکنیک های گسترده ای دارد، از جمله:
زشت سازی،
حذف و تحریف آگاهانه،
ابهام،
عمومیت بخشی،
فرافکنی،
انتخاب بد از بدتر،
مظلوم نمایی
و… .
مهمترین هدف عملیات روانی ایجاد تردید، دودلی، سوءظن و شک در درون جامعه نسبت به تشکیلات و بویژه نسبت به پیروزی در یک نبرد است.
? تبلیغات و دستگاه عملیات روانی برای سست کردن انگیزه، توان، کارآمدی و ایجاد اختلاف در درون جامعه به بهترین نحو از عملیات روانی و ابزار های آن بهره برداری میکند.
با توجه به اهمیت این موضوع، این سوال مطرح میشود که :
چند درصد مردم کشورها، توانایی درک و شناخت، و تشخیص عملیات روانی هایِ پی در پی، که توسط صاحبان منفعت، ایجاد میشود، را دارند؟
? چند درصد از مردم حتی بدون وجود دید ایدئولوژیک، میتوانند بدانندغرض از بیان انتقاد از امام زمان(عج) توسط رئیس دولتی که به علت فقر ایده، فقر اجرا، فقر دغدغه، فقر سرمایه کلامی، دچار رکود قدرت شده است، چه می تواند باشد؟
? چند درصد از مردم میدانند الگو گرفتن از صحابه ی پیامبر که طبق آموزه های یهود نقد پیامبر را صحیح و او را در غیر وحی گناهکار میدانستند، به چه معنا و منظوری است؟
? چند درصد از مردم ایران متوجه میشوند، که هدایت افکار و توجه عمومی از مشکلات اقتصادی، معیشت، بیکاری و ایجادسالیانه ۹۵۰هزار شغل، برجام نافرجام، اختلاس ۱۰۰ میلیارد تومانی وزارت نفت، واریز نکردن ۱۵۰۰ میلیارد تومان پول بیت المال به خزانه توسط دولت، تصویب خیانت بار لایحه الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون پالرمو، پرونده جاسوس های فراوان در پنج سال اخیر، گرد و غبار خوزستان، قیمت دلار، مذاکرات بی سر و صدا در باب برجام موشکی و منطقه ای و … ، به جنجال و هوچیگری رسانه ای و بازی رسانه ای جدید همچون دختران خیابان انقلاب ، حجاب اجباری و پسران خیابان نجات اللهی، استادیوم رفتن زنان، دراویش و …. برای چه صورت میگیرد؟؟؟
◼️ هرچند که اهداف عملیات روانی های گوناگون در جامعه امروزی از جمله براندازی نظام، آتش تمامی اتفاقات و توهم رفراندومی دوباره که در مهدهای دموکراسی هم بیسابقه بوده است، را زیاد کرده، اما نظر سنجی مشترک موسسه ایران پل و دانشگاه میرلند نشان داد که مردم ایران از تغییر نظام سیاسی حمایت نمیکنند و کمتر از ۵% ایرانی ها با تغییر اساسی ساختار سیاسی کشور موافق هستند.
? هدایت مطالبات معیشتی به براندازی نظام،توسط عده ای،این اعتقاد شهید دیالمه را زنده میکند:
تا وقتی انسان مبنای اعتقادی اش درست نباشد،حضورش در مباحث سیاسی ممکن است او را به انحراف بکشد.
نمونه ی مهم این ها، سازمان منافقین خلق بود، که به عنوان یک گروه اسلامی،تغییر ایدئولوژیک داد و مارکسیست شد.
#تلنگر
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین، تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می رود، مثل دزدی كه می خواهد چیزی را پنهان كند پچ پچ می كند، آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند.
اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد. زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار می كند!
همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم …!
توجه کرده اید؟
برخی قرآن میخوانند تا دلیلی برای اثبات ادعای دروغین بودن آن کشف کرده باشند(به ضعم خودشان!) و سیرت را میخوانند تا بلکه در زندگانی پیامبر اسلام ایرادی بیابند(به گمان خودشان)
و چون به دین شک کرده اند هر معضل و مانعی را به آن وصل میکنند و به مرور زمان ساخته ی ذهن خود را می پرستند و برایش تبلیغات میکنند که بله ما شک کردیم و برای شکاکیت خود دلایل ردیف کردیم و باور کردیم که نه خدایی هست و نه پیامبری و نه برنامه ی چگونه زیستنی از سوی خالقی حکیم….
به یاد آن مردی افتادیم که تبرش توسط خانمش جا به جا شد اما چون گمان کرد کار پیرمرد است پس در ذهن خود دلایلی را ساخت تا چیزی که تصور میکرد با مدرک به اثبات برسد! غافل از اینکه از ابتدا شک او نادرست بوده است؛ قرآن و دین ما نیز بی نیاز از شکاکان است و هر فردی که تردیدی در حقانیت ان دارد با تحقیق میتواند پی به اشتباه خود ببرد اما عده ای نمیخواهند به سرگردانی فکری و روحی خود پایان دهند…
بیچاره منم که خدای کرَم را رها کردم
و دست، پیش کسانی دراز کردم
که چماق منّتشان را هرگز پایین نمیگذارند
هم پیش از آنکه عطا کنند، هم پس از آن
بارها با این چماق بر سرم میزدند.
من عطاهای بیمسئلت و بیمنّت تو را ندیدم
و بار منّت غیر تو را کشیدم
و هیچ گاه نگاهم را به درِ باز کرمخانهات ندوختم.
بیچاره منم که زیبایی تو را ندیدم و به زشتی خو کردم.
بلندای تو را ندید گرفتم و به پستی چشم دوختم.
از عظمت تو غافل شدم و کوچکیها سرم را گرم کرد.
به وسعت بیکران تو پشت کردم و اسیر تنگنا شدم.
شاهراه تو را گم کردم و در بیراههها لغزیدم.
لبخند تو را قدر ندانستم و اخمِ «غیر»، روزیام شد.
نوازشهای تو را سپاس نگزاردم
و پتکهای پی در پی نامهربانها نصیبم شد.
آوای نرم و لحن دلبرانهات را پشت گوش انداختم
و سکوت پرهیاهو و دهشتزای تنهایی انیس گوشم شد.
نگاه پر از معنایت را سرسری گرفتم.
نگاههای خیرۀ بیمعنا سبز شد پیش رویم.
امّا تو مرا رها نکردی آقا!
باز هم ایستادی، چشم برنداشتی از من، منتظر نشستی
تا باز هم چارۀ من بیچاره باشی.
? بیچاره نیست کسی که تو چارهاش میشوی
و من دیگر بیچاره نیستم؛ زیرا تو را در کنار خودم میبینم.
دست نوازشت روی سرم
تیر لبخندت، رها به نشانۀ قلبم
دام نگاهت گسترده بر سر راهم
نور حقیقتت راهم را تا ابد روشن کرده
کشتی کهکشانپیمایت
لنگر انداخته پهلوی اسکلۀ بیرفت و آمدِ قلبم.
دست لطیفت دراز شده به سوی من
صدای گرم و لحن مهربانت مینوازد گوشم را
آقا!
بیچاره نیست کسی که تو چارهاش باشی.
«کتاب یحیا»، داستانی است بر اساس روزنوشتهای یک روحانی که در ایام ماه مبارک رمضان به دیار شهیدمیرزا کوچکخان سفر کرده است. نویسنده کوشیده ضمن پرورش این روزنوشتها، براساس ساختاری که متضمن داستانگویی باشد، به اصل متون نوشته شده و توالی داستانی مستتر در آنها که طرح اصلی داستان را به او ارائه کرده است، وفادار بماند. همین امر، باعث شده است که متنی قوی و استخواندار از دل این روز نوشتها آفریده شود.
از سوی دیگر نویسنده، در تلاش است زوایایی ناشناخته از زندگی روحانیونی را به نمایش بگذارد که بدون هیچ چشمداشتی و با عشق به دین و اهلبیت (علیهالسلام)، عطر اسلام و مذهب را در اقصا نقاط کشور میپراکنند و نشان میدهد که زندگی و جامعهشناسی مخصوص این قشر بزرگ دینی، تا چه حد میتواند پیچیدهترین مشکلات، چالشها، اختلافات و سوء تفاهمهای مردمان جامعه را در لفافهای از دعا و متون ناب دینی و مذهبی حل و فصل نماید.
روحانیای که 30 روز ماه مبارک، به آستان مردمی تشرف یافته که در عین سادگی، پیچیدگیها و ساختار جامعهشناختی خاص خود را داشته و ایجاد تعامل و همافزایی نزد آنان با بهرهگیری از روشهای بهروز مذهبی، کاری سهل و البته پیچیده و ممتنع است؛ همین امر، باعث به وجود آمدن داستانی تازه به لحاظ مضمونی و با اهمیت از منظر محتوایی شده است که خوانندگان اثر، در مواجهه با آنها، به این نکات پر اهمیت و به قولی باریکتر از مو، پی خواهند برد.
داستان بهصورت خطی پیش میرود، بکارگیری این تمهید موجب شکلگیری ارتباطی مستقیم بین مخاطب و داستان و همراه شدن خواننده با روایتی برخوردار از ضربآهنگی متناسب است که به خلق ارتباطی درونی برای همراهی بهتر با اثر شده است. با توجه به حال و هوای خاص حاکم بر ماه رمضان و خاطرهانگیز بودن روزهای روزهداری در این ماه مبارک و مناسبتهای مختلفی که در طی این ایام وجود دارد، موقعیتی را فراهم ساخته تا مخاطبان برای گرهگشایی از رویدادهای داستانی، با هیجان بیشتری داستان را دنبال کنند؛ چنانکه با رسیدن به سه روز واپسین داستان، نفسها را در سینهها حبس شده و بغض فروخورده در گلوی خوانندگان را در نهایت خلوص نیت، میترکد. بیشک رسیدن به چنین نقطهای بازگوکننده اوج همراهی و همدلی خوانندگان با داستان، شخصیتهای ملموس و درونمایه جذاب و پرکشش آن است.
.
زمانی که درمهمانی یا جمع ها به فرزند خود میگویید شعر مهدکودک را بخوان یا انگلیسی صحبت کن تا همه ببینند چقدر قشنگ انجام میدهی، به فرزندتان استرس وارد میکنید
?آیتالله حائری شیرازی رضواناللهعلیه?
مشکل علوم انسانی این است که وارد حوزهٔ احکام و تکالیف میشود؛ یعنی روی مصبّ ادیان حرکت میکند؛ علوم انسانی وحدت مصبّ [با دین] دارد. علوم تجربی وحدت مصبّ و مجرا با دین ندارد [لذا کمتر تعارضی بین آنها پیش می آید]. آن کارِ دیگر میکند و این کار دیگر.
علوم انسانی درست در حوزه «انسان کیست؟» صحبت میکند. دربارهٔ اینکه مجازات و تربیت چگونه است صحبت میکند. یعنی عیناً در همان جایی که دین حکم میکند، او هم حکم میکند. حالا دین باید چهکار کند؟ دین باید بر اساس مواد اولیهای که دارد به معارفش شاکلهٔ علمی بدهد.
آیا قبول دارید علوم انسانی هم رساله اند یا نه؟ سوال من این است: علوم انسانی رساله هست یا نیست؟! «رساله عملیه» از اروپا می آید و در داخل شما اسمش را می گذارید کتاب «جامعه شناسی» و فکرتان و خیالتان راحت می شود!! نخیر، اینها رساله عملیه هستند! بانکداریتان علم بانکداری است یا رساله عملیه بانکداری؟
شما به رساله ها، آرمِ علم زده اید و نفس این عمل، اشتباه است. رساله که علم نیست. رساله، فتوی است و علوم انسانی هم فتوی است.
اقتصاد، اخلاق، تربیت و…، همه لباسهایی هستند كه برای برهنه نماندن و حفاظت انسان، بر او پوشانده میشود.
چگونه امكان دارد لباسی که آن را اندازهگیری نكرده باشند، با بدنی متناسب باشد؟ خیاطی كه هنوز مشتری خود را ندیده و پُرُوْ نكرده، چطور حق دارد و میتواند بر پارچۀ او قیچی گذارد؟!
مكاتب و علوم انسانی بشری اینگونه عمل میكنند كه برای انسان، ندیده، لباس میدوزند و بعد هم آن را بر او پوشانده، به او میگویند این لباس توست! یا آن را بپوش، یا به تو میپوشانیم و كاری میكنیم كه به اندازۀ آن شوی!
به عبارت دیگر، در مسائل فرهنگی و تربیتی، از دبستان تا دبیرستان، دقیقا به گونهای برنامهریزی میكنند تا انسانِ مورد نظرشان، با اقتصادی كه در نظر دارند، تطبیق كند!
آنان راهی جز این ندارند كه اگر لباس اندازه نبود، آن قدر فشار بدهند تا لباس اندازه شود!
?سينه شخص #عاقل صندوق اسرار اوست و «خوشرویى» دام #محبت است و «تحمل ناراحتيها» قبر #عيوب است، سؤال و پرسش وسيله پوشاندن عيبها است و آنكس كه از خود راضى باشد خشمگين بر او زياد خواهد بود.
?حضرت در اینجا می فرماید سینه یک انسان عاقل صندوق رازهای اوست لذا این رازها را تنها برای افرادی بگویید که از آنها درس اخلاقی می گیرند. همچنین به ما توصیه شده است که صدر را باید مشروح کرد؛ «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» اما کلیدش باید به دست خود انسان باشد. کلید دل، زبان است در نتیجه نباید انسان هر جایی زبان باز کند و سخن بگوید.
?ما در #جامعه زندگی می کنیم و موجودی اجتماعی هستیم، بدون ارتباط با دیگران زندگی میسور نیست و از طرف دیگر ارتباط بدون پیوند قلبی سازنده نخواهد بود در نتیجه برای اینکه شما دوست دیگران باشید و دیگران دوست شما باشند «وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ»، گشاده رویی، تحمل و ادب آن توری است که در اقیانوس عظیم جامعه، دل های افراد را صید می کند.
? ما یک «محبت» داریم و یک «مودت»؛
?#مودت، پاک تر و منزه تر از #محبت و به عشق نزدیکتر است لذا در رابطه با اهل بیت علیهم السلام فرمود «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، از طرف دیگر این نکته را مورد تاکید قرار می دهد که شما پیروان قرآن و عترت باید دو اصل را رعایت کنید؛
?یک مودت داشته باشد و دوم اینکه مودت شما تنها در این خاندان استقرار داشته باشد چراکه دوستی به تنها مشکلی را حل نمی کند، دوستی اهل بیت(عليهم السلام) را بسیاری از افراد که شیعه نیز نیستند در دل دارند، اما مودت #یعنی تمام دوستی و دوستی تمام! و دیگر علائق نیز باید در این مسیر باشند.
? حضرت فرمود «وَالاِْحْتِمالُ قَبْرُ العُيُوبِ»؛ انسان اگر #تحمل داشته باشد، هم عیب دیگران را می پوشاند و هم عیب خود او پوشانده می ماند و آبرویش #حفظ می شود،
? در ادامه نیز می فرماید «وَمَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛ کسی که از خودراضی است تحمل نقد و شنیدن #نقص خود را ندارد تا بتواند به آنها آگاه شود و خود را اصلاح کند لذا با همین #عیوب در جامعه ظاهر می شود و دشمنان فراوانی پیدا می کند.
وقتی به باغ می رفتم
و سیب ها را آونگ می دیدم
و به یاد مرتاض ها می افتادم.
که با پا آونگ می شدند.
به سیبها گفتم.
در انتظار چه نشسته اید؟؟
…….. اما از آنها جوابی نیامد
تا آن روز…
دیدم درخت ها، پژمرده اند.
سیب ها در جعبه ها نشسته اند.
می خواهند، به «شهر» بیایند.
یک سیب سرخ، از جعبه پایین آمد. جلوی پای من ایستاد.
و به من گفت.
ما به یک شاخه، و به چند برگ قانع شده بودیم.
از شاخه دست نمی کشیدیم.
آنها که از شاخه، دست کشیدند، پلاسیده، ریختند.
ما این ریاضت آسمانی را به جان خریدیم.
تا امروز…
باغبان آمد سیب را برداشت…
قطره های شیری سیب،
در شیار لب هایش می دوید…
چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست?
علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (ع) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود وتازیانه نیز در دستش بود.
در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده وبا هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند وعلاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم وفضیلت بسیاری است.
علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد وآن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد وگفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم».
آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است وشما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود».
علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد یا نه؟!»
در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد وآن شخص بزرگوار خم شد وتازیانه را از روی زمین برداشته ودر دست علاّمه گذاشت وبه علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست».
پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد واز هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت وبه کتاب تهذیب مراجعه کرد وآن حدیث را در همان صفحه وسطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود»
✨حب، اگر خدايي باشد، مهم است، اگر غيرخدايي باشد، ضرر مي زند.
حب ما به فرزندمان بايد در حدي باشد كه خدا گفته؛ بيش از حدش بد است .
⚡️يعني بايد ببينيم اگر پروردگار عالم مصيبتي را براي ما خواست، ما راضي به رضاي او هستيم يا خير؟ دل مي كنيم يا خير؟ حب به دوستان و …، بايد حبي باشد كه انسان را به خدا وصل كند، اگر اين گونه شد، عين حب به خداست.
چرا ما حضرات معصومين و آقا جان، حضرت حجت را دوست داريم؟ چون اتّصال به حضرت حجت يعني اتّصال به خدا.
چرا ما نسبت به دشمنان اهل بيت، بغض و عداوت داريم؟ چون آن ها با حب خدا مخالفت كردند. تولي و تبري همين است.
? لذا عزيز دلم، اگر اين حب باشد نجات مي يابيم.
#حب_خدایی #تولی #تبری
#درس_اخلاق
? سومین نامه احمدی نژاد خطاب به رهبری معظم، مورد استقبال بی نظیر و خوشحالی زاید الوصف #گروه_های_معارض قرار گرفته است. نامه ای که اساس آن بر #ایراد_اتهام و #افتراء به نظام است و آن را نمی توان یک نامه مشفقانه تلقی کرد. در این باره نکاتی وجود دارد:
? ۱. گروه های ضد انقلاب (خصوصا طیف های بسیار تندرو که شدت عداوت آنها با نظام دینی از اصحاب فتنه نیز شدیدتر است) معتقدند احمدی نژاد فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را قطعی می داند و به همین دلیل بی پروا علیه رهبری معظم صحبت می کند. متاسفانه گروه های یاد شده از رفتار و گفتار احمدی نژاد به دلیل #قبح_شکنی_سیاسی و عادی سازی زیرپاگذاشتن حرمت ها استقبال فراوان کرده اند.
? ۲. احمدی نژادِ مدلِ ۹۶ ؛ مطلقا در جبهه نیروهای ارزشی و خادمان مردمی، تعریف نمی شود. گرچه ایشان هنوز از اعتبار باقی مانده خود نزد برخی طبقات مردمی سوء استفاده کرده و ادعای عدالت خواهی دارد اما به واقع در #زمین_براندازان_کینه_توز!! و برخی گروه های سیاسی اشرافیت طلب!!! خودنمایی می کند.
? ۳. متاسفانه برخی افراد که دینداری شان سیاسی!! است با بیماردلی!! از برخی سخنان متشابه رهبری؛ علیه محکمات انقلاب، استدلال می آورند. اینکه رهبری عزیز، مظلومانه!! از کم کاری نظام در زمینه تحقق عدالت، عذر خواهی می کنند در واقع، علاوه بر یادآوری و قرائت اهداف اصلی نظام و مسئولیت خود؛ #فرهنگ_مسئولیت_پذیری را در بین مسئولان ترویج می کنند. رهبری معظم عادل ترین مسئول جمهوری اسلامی هستند و کم کاری و خبط و خطای مسئولانِ سیاسی کار!! را نیز در پیشگاه مردم بر عهده می گیرند. آیا کسانی که مستقیما ۸ سال زمام اجرایی کشور را داشتند بجز #اپوزیسیون_بازی!! ؛ شجاعت پذیرش واقعیات را دارند؟!!
? ۴. عدالت؛ از مسیری جز تعمیق نظام ولایی میسر نخواهد شد و کسانی که دوگانه کاذب ولایت مداری _ عدالت طلبی را ایجاد می کنند؛ خیلی وقت است از جاده عدالت و صراط ولایت خارج شده اند. باید مواظب باشیم دشمن، #ضدانقلاب_حزب_اللهی_نما!! و #براندازان_انقلابی_نما!! را به وجود نیاورد.
?من «خود»ِ تو را انتخاب کردهام، «خود»ِ تو، «خود»ِ تو…
من انتخاب کردهام
و در انتخابم تردید ندارم
من «خود»ِ تو را انتخاب کردهام
«خود»ِ تو
«خود»ِ تو…
و اگر بروم سراغ غیر تو
لحظهای خدا مهلتم ندهد
مهلتم ندهد
مهلتم ندهد…
من بار سفر بستهام
مقصدم «خود» توست
ولی همسفر میخواهم
همسفر
همسفر…
آیا همسفری هست
که «خود»ِ تو مقصدش باشد؟
فقط «خود»ِ تو
فقط «خود»ِ تو…
…آقا!
درست است که من تو را انتخاب کردهام
اما هنوز مثل تو نشدهام
دوست دارم بشوم «خود»ِ تو
اما همسفری میخواهم
که او هم
دوست داشته باشد بشود «خود»ِ تو
نمیدانم این همسفر را کجا پیدا کنم
اما تا تو هستی، دلم آرام است.
کافی است نگاه لطفت سرازیر شود به سویم
آن گاه
در سفری که به سوی تو دارم
همسرم و همسفرم را خواهم یافت.
وقتی من و همسفرم
مقصدمان «خود»ِ تو باشد
ازدواج میشود مایۀ آرامش.
و مگر میشود مقصد سفری
«خود»ِ تو نباشد
اما سوغات سفر
شیرینی آرامش باشد؟
اصلاً تو خودِ آرامشی
آرامش به جز تو معنایی ندارد
باید بار سفر به سوی تو بست
تا آرامش را با همۀ وجود چشید.
آقا!
حالا که من «خود»ِ تو را انتخاب کردهام
میشود تو همسفرم را انتخاب کنی؟
هر که تو انتخاب کنی
چشمبسته میگویم: چَشم!
من دلم میخواهد
همسفرم انتخاب شدۀ تو باشد
انتخاب شدۀ تو
انتخاب شدۀ تو…
?بهانه بودن (کتاب اول)،
من میخواهم «تو» بشوم، راست میگویم!
ضمیمۀ ادبیِ کتابِ اول از مجموعۀ «نیمۀ دیگرم»
زمستان هم رو به پایان است و آنچه تمامی ندارد به انتظار نشستن برای چیزی دیگر است. فصلی دیگر،روزی دیگر،فرقی نمیکند ما همیشه از پایان هرچیز ترسیدیم و همین ترس از پایان مارا زودتر به انتها رسانید. هرکجا که بودیم این دل،جایِ دیگری نفس کِشید هوای دیگری در سر داشت. زمستان هم رو به پایان است بهار دوباره می آید و بازهم پایانش مارا آزرده خواهد کرد. باور کن ما آغاز هرچیز را نفهمیدیم بس که به پایان آن اندیشیدیم. . .
? امیرمؤمنان علیهالسلام فرمودند:
⏰ #عمر تو، وقتت می باشد؛ آنچه فوت شده گذشته و قابل برگشت نیست و آنچه در آینده می آید پس کجاست؟!
☑️برخیز و بین این دو نیستی(گذشته و آینده)، #فرصت را غنیمت بشمار.
? غرر الحکم، ، ص۲۲۲.
#روایت #نکته #توصیه
هیچ کس نباید شاگرد را جوری به خودش وابسته کند که هر چه گفت او هم قبول کند.
آدم باید فرزند خودش را هم از خودش آزاد کند؛ بهترین پدرها پدرانی هستند که اگر پدر خطائی کرد، فرزند درک کند و به بابا ایراد بگیرد!
گروهکها جوری با طرفدارانشان رفتار میکردند که اگر آنها میگفتند الآن شب است، همه تایید میکردند!
مرید و مرادی بنحوی که مرید همه چیز را از زاویه چشم مراد ببیند، خوب نیست. مشکل دراویش همین مراد و مرید بازی است که هر چه مراد گفت میگوید درست است و مرید برای خودش استقلال فهم و درک ندارد.
من ندیدم در طول زندگی، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها می دیدم که خانم می آمدند و کنار آقا می نشستند، ولی امام خودشان بلند می شدند و در را می بستند و حتی وقتی پا می شدند به من هم نمی گفتند که در را ببندم.
➖ یک روزی من به آقا گفتم خانم که داخل اتاق می آیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را نمی خواستند.
? به نقل از: زهرا #مصطفوی؛ کتاب برداشتهایی از سیره امام خمینی — جلد1 — ص79
✨يك زماني، يكي از اولياء خدا از خواب بيدار شده بود و بسيار ناراحت بود. همسرش پرسيد: چه شده؟ گفت: فلاني را كه امروز روز سومش هست، در خواب ديدم، خيلي ناراحت بود، با اين كه شاگرد ابوالعرفا بود و از بزرگان بود . گفتم : چرا؟ گفت : شيشه ی شيري كه براي بقّال سر كوچه مان هست، درخانه ي ما مانده و من يادم رفته كه آن را به صاحبش بدهم . ايشان صبح زود به بقّالي مي رود و يك شيشه شير به او مي دهد و مي گويد: اين براي فلاني است كه بايد مي آورده، حلالش كن. بقّال مي گويد: چه مي گويي؟ ! يك شيشه شير كه اين حرف ها را ندارد. گفته بود: الآن مي گويي قابل نداشت، فرداي قيامت، جلوي همديگر را مي گيريم. بعد از اين كه بقّال گفته بود : چشم، حلالش كردم. به منزل رفته بود، شب مجدد خواب ديده بود كه به او گفته بود: خدا از تو راضي باشد، از همان صبح كه شيشه را بردي، به من گفتند ديگر راحتي، چون همه چيزم درست بود و گير آن شيشه شير بود. چون من را دوست داشتند، اجازه دادند كه در خواب تو بيايم و مشكلم را بگويم.
گاهي بعضي ها تا دو، سه سال در خواب كسي هم نمي آيند، چون گرفتار هستند. لذا عالم برزخ مؤمن ها را صاف مي كند. پس كسي فكر نكند كه اگر از اين دنيا برود، آن دنيا، فقط سختي است.
#برزخ #لطف_پروردگار #آخرت
#درس_اخلاق
همه ی دنیا رو هم داشته باشی بازم یکی هست که تو لیست دارائی هاش یه چیز داره که تو نداری،
که تو حسرتش رو می خوری،
تو هم همیشه یه چیزی داری که حسرت بقیه ست،
این معادله همین قدر ساده ست،
اما با همه ی سادگیش آرامش قلب ما رو برده،
این دفتر بی سرمشق رو ببند،
پر و بال مهربونیت رو باز کن،
بزار مهربونیت سر تیتر همه ی مشق های دنیا بشه.
#کلام_خدا
#دلسپرده
#دل_را_به_خدا_بسپار
«به کسانی گرفتار شده ام که چون آنها را می خوانم جواب نمی دهند
نفرین بر شما،
برای نصرت و یاری دین خدا منتظر چه هستید؟
آیا باوری هست که شما گرد آورد؟
آیا غیرتی هست که شما را تکان دهد؟
در میان شما ایستاده ام و فریاد کنان یاری و همراهی می طلبم ولی سخن مرا گوش نمی دهید و فرمانم را پیروی نمی کنید
سوگند به خدا،
در خانه ها بسیارید و در زیر پرچم جنگ اندک»
حكومت اسلامى مىخواهد انسان با #انتخاب خودش راه بيفتد و بر پا بايستد. اگر مىخواست آدمها را به پا بدارد خيلى كارش آسان بود.
تمام عقب ماندن و كندى پيشرفت اسلام، از همين آزاديى است كه مىدهد و از همين زمينهاى است كه براى #انتخاب انسان مىسازد.
اسلام اگر مىخواست خلق را بغلطاند خيلى زودتر به مقصد مىرسيد.
على مىتوانست با يکصدم پولى كه معاويه مىداد، معاويه را با ريش و سبيلش خفه كند و از ميدان به در برد.
اينها نمىخواهند حكومت كنند. مىخواهند خلق با #انتخاب خويش آنها را برگزينند. و اين است كه عقب مىمانند، در حالى كه ديگران جلودار شدهاند.
سال که عوض شود
باید بگویم پارسال بود که دیدمت
باید بگویم سال پیش بود که باهم بودیم؛
انگار نه انگار که فقط چند ماه گذشته است
باید هی رجوع کنم به سال قبل
اینکه تو را در سال قبل جا گذاشته ام
اینکه امسال از تو، از خودم جا مانده ام
سال که عوض شود
در لحظه های دلتنگی
باید مسیری طولانی را برگردم
بیافتم در ازدحام خاطرات سال قبل
و در پیچ نبودنت گم شوم
سال که عوض شود
در یک آن
به اندازه یک سال دورتر شده ای
به اندازه یکسال پیرتر شده ام
داشتم فكر ميكردم به همين روزهايم
در سال قبل..
اينكه براى چه چيزهايى كه دلم بيقرار بود و حالا نسبت به آنها بى تفاوتم..!!
ميدانيد چه ميخواهم بگويم..؟
ميخواهم بگويم :
زياد از غصه ى امروز دلتان نگيرد..!!
شايد يك سال ديگر؛
يادآورى اش برايتان خنده دار باشد..!!
پروردگارا؛ مرا چشمانی ده که بهترین ها را ببیند؛ ذهنی که بدی ها را فراموش کند؛ و روحی که هیچ گاه ایمانش به خدا را از دست ندهد؛ پروردگارا؛ مرا قلبی ده ڪه سراسر آن را وجودت فرا گرفته باشد؛ و همچون خون در رگهایم جاری باش تا فضایی برای ناامیدی نماند؛ تو برایم امید محضی هر نفسی ڪه میڪشم، به تو امید دارم امیدم را ناامید مکن؛ به توکل نام اعظمت ای خدای رحمن و رحیم «آمین یا رب العالمین» #نیایش
برای حق باید از حق استفاده کرد. معنی این حرف این است: اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست، یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثی که خودم میدانم دروغ است برای شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه میکنند و همه شما نمازشب خوان میشوید، [در عین حال] اسلام به من چنین کاری را اجازه نمیدهد.
?آیا اسلام اجازه میدهد ما دروغ بگوییم که مردم برای امام حسین اشک بریزند؟ آن که میشنود که نمیداند دروغ است، اشک ریختن برای امام حسین هم که شک ندارد اجر و ثواب دارد، آیا اسلام اجازه میدهد؟ ابداً. اسلام نیازی به این دروغها ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان میبرد. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق دیگر نمیایستد، خودش میرود. حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد.
علاوه بر این که نباید هدف زندگی را فراموش کرد، نباید از یاد بُرد زمانی که برای رسیدن به این هدف در اختیار داریم، بسیار محدود است.
⏰ پس نباید وقت را تلف کرد.
✅ باید از روزها و لحظات این زندگی کوتاه برای رسیدن به هدف آفرینش، کمال استفاده را برد.
?▫️?▫️?▫️?▫️?▫️?▫️?
?هر روزم در این دنیا، یک دور پیچیدنِ پیله است اطراف زندگی؛
اگر تو مقصودم نباشی.
?این پیله، امّا از جنس ابریشم نیست؛ از میلههای آهنی داغ شده، در کورۀ آرزوهای طول و دراز من است.
?اگر تو در نظرم نباشی، هر لحظهام در این عالم، یک پلّه سقوط است به عمق سیاهچاهی که با کلنگ غفلت من، هر روز عمیقتر از دیروز میشود.
?تو را که فراموش میکنم با هر بار نفس کشیدنم، از خودم هم بیگانه میشوم.
من بدون تو، چه معنایی دارم؟ بی تو حضور من در این دنیا، بیمعناترین اتّفاق هستی است.
وقتی تو در ثانیههای زندگی من حضور نداری، سالهای زندگی من، پوچ میشود.
?با تو که هستم، همۀ حادثهها معنا دارد.
پشت برگۀ هر حادثهای، نقشۀ راه رسیدن به تو را کشیدهاند.
هر لحظۀ زندگی من، یک حادثه است.
پس من در هر لحظه، نقشهای دارم برای رسیدن به تو. چه قدر خوب!
?وقتی به تو فکر میکنم و دغدغهام رسیدن به تو میشود، دیگر نقشهای برای زندگی ندارم.
تو راه را به من نشان میدهی و من، آن را طی میکنم.
همین، بهتر است.
دیگر بس است راه بُنبست را هزار باره رفتن و برگشتن.
?اگر تو مقصد من باشی، وارد راه بیانتهایی خواهم شد که در قدم به قدم آن، خودت حضور داری.
دیگر شکست در زندگی من، بیمعناست.
با تو بودن، پیروزی محض است. معنابخشِ زندگی من! مرا بپذیر.
عالِم با عابد فرق دارد. عالِم اهل نجات است، عابد هم اهل نجات است؛ اما عابد فقط گلیم خودش را میتواند از موج بیرون بکشد؛ د رحالیکه عالِم میتواند نجات غریق باشد.
سعدی چه زیبا بیان میکند:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تاختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
#ناشتا
1. بیست و یک دانه مویز قرمز (هسته دار)
2. یک ق.م عسل همراه 7 عدد سیاهدانه
3. یک عدد سیب رسیده
4. فالوده ی سیب و عسل
5. یک خوشه کوچک انگور
#صبحانه (حدود 4 ساعت قبل از اذان ظهر):
1. یک لیوان شیر طبیعی گاو بهمراه هفت عدد خرما یا کمی عسل
2. یک قاشق غذاخوری مخلوط سه شیره (انگور، خرما، توت)
3. یک استکان دمکرده ی دارچین یا آویشن یا اسطوخدوس
4. دو ق سویق گندم، جو، سنجد، سیب،نخود یا یکی از آنها بصورت خشک یا همراه روغن زیتون (برای کودک بهمراه شکر قهوه ای بلامانع است)
5. یک ق.چ شکر قهوه ای
6. یک قاشق مرباخوری عسل چندگیاه
7. یک عدد شلغم آب پز
8. نان سبوسدار با مربای هویج زرد یا بِه
9. نصف نان سنگک با روغن زردگاوی
10. هلیم با طریقه پخت اسلامی
11. آش حبوبات، آش برنج، آش سبزی همراه با مصلحات
12. یک کاسه نخود پخته یا باقلای طبیعی پخته (باقلا جز برای فاویسم)
13. 7 عدد خرما با کمی ارده
14. آب پرتقال یا آب سیب یا خربزه و…
15. تخم مرغ محلی در روغن زیتون و پیاز عسلی
#ناهار:
در آداب اسلامی این وعده وجود ندارد و بجای آن باید صبحانه ی کامل خورد و شام بلافاصله بعد از نماز عشاء باشد
برای رژیم غذایی به اشتباه در طب غربی وعده شام حذف میشود.
#تقویتی در طول روز:
1. شربت خاکشیر و عسل
2. شربت عسل لیمو یا عسل زعفران
3. چند عدد میوه مانند لیموشیرین، انار، هویج، زردآلو، گلابی، به، خرما، انجیر
4. کاهو همراه با سکنجبین
5. سه قاشق از انواع سویق
6. نیم نان سنگک با روغن زرد یا روغن ارده ی کنجد
7. جویدن کندر
8. فالوده عسل سیب
9. شلغم یا نخود یا بلال یا آب آنها
10. داروی تصفیه خون یا مواد آن
#شام:
? لیست سنگین:
1. قورمه سبزی
2. قیمه (همراه کدو یا بادمجان یا بدون آنها)
3. ماهی کباب هفته ای یکبار
4. جوجه کباب (مرغ خانگی یا بوقلمون یا بلدرچین) دو هفته یکبار
5. خورشت (یکی از کدو، بادمجان، بامیه یا لوبیا نخود) مخلوط با گوشت یا بدون گوشت
6. دمپخت حبوبات مخلوط با گوشت یا بدون گوشت
7. کلم پلو، لوبیا پلو، عدس پلو، سبزی پلو (همراه با مصلحات)
8. کوفته
9. کوبیده با سبزیجات و سماق
10. انواع ته چین
11. فسنجان با پنیر (بعلت وجود گردو در فسنجان با پنیر استفاده شود)
12. بریانی یا هر نوع گوشت کبابی
13. شوید پلو با ماست و زنیان
14. خورشت کدو مسمّی یا حلوایی با پوست
? لیست سبک:
1. نان سبوسدار بهمراه پنیر و گردو (همراه ماء الجبن (آب پنیر) طبق دستورالعمل کانال)
2. انواع آش همراه مصلحات
3. انواع سوپ تقویتی همراه مصلحات
4. تخم مرغ سرخ شده با روغن زیتون و پیاز عسلی (همراه عسل خورده شود)
5. انواع کوکو (مثلا کوکوی تره ی بی نمک با روغن زیتون) و کباب تابه ای
6. خوراک بادمجان یا خوراک لوبیا
7. نان سبوسدار و هلیم اسلامی (بدون آرد سفید)
8. خوراک کدوبادمجان وپیاز در روغن زیتون
#کنار سفره:
1. انواع سبزی بخصوص تره، خرفه، ریحان، کرفس (شاهی و گشنیز از سبزی مصرفی حذف شود)
2. کاهو، پیاز، کلم پخته
3. برگ کاسنی، برگ چغندر
4. انواع سویق (گندم، جو، سیب، عدس، کنجد و …)
5. یک قاشق مربا خوری روغن زیتون و نمک دریا و لیمو
6. مصلحات غذاهای سرد مانند (عسل، خرما، سیاه دانه، زیره، آویشن، گلپر و شوید) و مصلحات غذاهای گرم مانند (لیمو و سرکه خانگی)
7. یک قاشق آبغوره ی طبیعی (نجوشیده و بی نمک) همراه غذا
8. خوردن هاضوم قبل و بعد از غذا (ترکیب مساوی سیاهدانه و آسیاب شده آویشن و زنیان) برای غذاهای سنگین
9-در خورشتها کمی ادویه گرم یا زنجبیل بخصوص برای سردمزاجان
دلم عجیب گرفته.
باز هم نمیشود.
لبخند، غریبه شده با لبهایم.
گویی لبم دیگر
جای امنی برای لبخند نیست
که این قدر فاصله میگیرد از آن.
دلم عجیب گرفته.
باز هم نمیشود.
این دلِ گرفته
کارش بریدن نفس است.
نفسم هم دارد بند میآید.
مثل این که شُشهایم
جای امنی نیست
که هوا این طور فرار میکند از دور و برم.
دلم عجیب گرفته.
باز هم نمیشود.
آینۀ چشمهایم
عکس آسمان را دیگر
نشانم نمیدهند.
آسمان عکسش را
نمیاندازد در نگاهم.
گویی چشمهایم جای امنی نیست
که آسمان خودش را
از مدار نگاهم بیرون کرده.
دلم عجیب گرفته.
باز هم نمیشود.
دنیا دارد میرقصد در برابرم
اما این رقص
دیگر توان باز کردن دلم را ندارد.
حنای دنیا و رقصهایش
چقدر بیرنگ شده برای دلم!
من میدانم چرا دلم گرفته.
دلم تو را میخواهد.
تا تو نیایی
دلم باز نمیشود.
آقا!
خستهام از این دل گرفته.
چقدر خوب میشود
تا از این دل، نبریدم
همین امشب
صدای شب بخیرت را بشنوم
و یقین کنم که آمدهای پیشم.
دلم را به شب بخیری باز کن.
تحمل عمل جرّاحی در حالت #هوشیاری محال است. باید بیمار را بی حس یا بیهوش کنند تا در حالی که توجهش به دردقطع شده و عمل انجام شود.
جان کندن سختتر از عمل جراحی است، چون در لحظۀ مردن، انسان از جلد خودش بیرون میآید.
برای اینکه انسان سختی #جان_کندن را احساس نکند، باید در یک حالت بیهوشی یا لااقل بیحسی نسبت به #دنیا باشد.
این همان مستی است که #عرفان میگویند.
آیتالله حائری شیرازی رضواناللهعلیه
✅ نکتهای که غالبا مورد غفلت است: عبادت کردن به مدیریت صحیح نیاز دارد
?پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) خطاب به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «یا جابر! انّ هذا الدّین لمتین فاوغل فیه برفق و لا تبغّض الی نفسک عبادة اللّه».
? یعنی دین اسلام دینی است متین و محکم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی، علیهذا با مدارا بِران و عبادت را مبغوض و منفور نفس خودت قرار مده. طوری عمل نکن که نفست عبادت را دشمن بدارد بلکه طوری عمل کن که نفس، عبادت را دوست بدارد و به آن با میل و رغبت اقبال نماید و در خود جذب نماید.
?بعد اضافه فرمود: «فإنّ المنبتّ لا ارضا قطع و لا ظهرا ابقی» یعنی آن که «چند منزل یکی» میراند نه مسافت را طی میکند و نه پشت سالم برای مرکب خود باقی میگذارد. سوارهای که میزان توانایی مرکوب را در نظر نمیگیرد و تنها شلّاق را میشناسد، و شلّاقکش دو منزل یکی و سه منزل یکی میتازد، یک وقت میبیند که حیوان در حالی که پشتش زخم شده زانو بر زمین زد و خوابید و قدم از قدم بر نمیدارد زیرا نمیتواند بردارد….
?خوب عبادت کردن و از مواهب آن بهرهمند شدن حساب و قاعده و بهاصطلاح مکانیسمی دارد و مربوط است بهحسن مدیریت خود؛ یعنی خود را٬ احساسات خود را٬ عواطف خود را٬ غرائز خود را و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره کردن. دل و احساس و عاطفه از هر چیز دیگر بیشتر نیازمند به مدیریت صحیح است.
هر جای عالم که هستی
نشانی ات را به خورشید بده
من از خورشید سراغ ابرهایی را میگیرم
که سال هاست تو را پنهان کرده اند
روزی می رسد که می آیی و نور وجودت،سایه ی سرمان می شود
#وعده_خدا
#دلسپرده
#به_قلم_خودم
برکت تام
حرم امامان معصوم علیهم السلام خود بهشت است و
امامزاده های شهر به نظرم قطعه ای از بهشتند و هرکس این بهشت را به گونه ای درک میکند. کنار خانه های شهر اما متفاوت…
پناه برای درد و دل حاجتمندان ،مزار فرزندبرای مادرشهید،قبر والدین برای یتیمان،محل دید و بازدید فامیل،مراسم روضه و… .
اما این هفته برق نگاه دخترکی که با کیسه ای در دست منتظر بود تا اجازه یابد واز حلوا و خرمای روی قبور برای خودش و خواهر کوچکترش بردارد وبعد که کارش تمام شد مشغول بازی شد.نشان داد که چقدر منتظر رزق پنجشنبه ها بوده،به راستی خوشحالی او عطر بهشت را می داد. به بهشت زمین سربزنیم.
خدای متعال در ایه58 از سوره نور می فرماید:ای کسانی که ایمان اورده اید،باید بندگان شما و انها که هنوز به زمان بلوغ نرسیده اند،سه مرتبه از شما اجازه بخواهند:
?پیش از نماز صبح
?هنگام ظهر که جامه از تن بر می گیرید.
?پس از نماز عشاء که سه وقت خلوت و برهنگی شما است.
جدا سازی بستر فرزندان
پیامبر اکرم صل الله علیه واله:پسر بچه و پسر بچه،پسر بچه و دختر بچه،و دختر بچه و دختر بچه از ده سالگی از هم جدا بخوابند.
خودداری از در اغوش گرفتن و بوسیدن کودکان نامحرم،پس از سن معین
?امام علی علیه السلام:هنگامی که دختر به شش سالگی رسید،جائز نیست که او را مرد نامحرمی ببوسد و یا او را فشار دهد.
?پیامبر صل الله علیه واله:وقتی دختر بچه ای به شش سالگی رسید،جائز نیست که پسر بچه،او را ببوسد و هنگامی که پسر از سن هفت سالگی گذشت،جائز نیست که زن نامحرم او را ببوسد.
خروج حداقلی زن از منزل
?خدای متعال در زمینه رعایت عفت به زنان پیامبرصل الله علیه واله دستور می دهد:وقرن فی بیوتکن:در خانه های خود بمانید.
?امام علی علیه السلام:ای اهل عراق شنیده ام زن های شما در کوچه ها و خیابان ها و راهها با مردان بر خورد می کنند و بدن های انها با هم تماس دارند شما از این گونه اعمال شرم ندارید؟
اتخاذ موقعیت ایمن در عبور و مرور
?امام علی علیه السلام:برای زن سزاوار نیست که وسط راه حرکت کند،بلکه باید از کنار دیوار حرکت کند.
پرهیز از نشستن مرد در جایگاه زن
?رسول خدا صل الله علیه واله:هر گاه زنی در جائی نشست و سپس از انجا برخاست،تا وقتی که ان جایگاه سرد نشده،مردی در انجا ننشیند.
پرهیز از اختلاط با غیر هم جنس
?خدای متعال در ایه 53 احزاب مومنان را به رعایت حریم همسران پیامبر فرا خوانده و می فرماید:ای کسانی که ایمان اورده اید……هرگاه از انان چیزی خواستید،از پس پرده طلب کنید؛این کار برای پاکی دلهای شما و انها بهتر است.
اجتناب از هم جواری با نامحرم
?در داستان حضرت یوسف خدای متعال با استفاده از تعبیری ویژه بر نقش همجواری در اسیب های اخلاق جنسی تاکید می ورزد:
و ان بانو که یوسف در خانه او بود(بدون ان که یوسف نظر خیانت به او داشته باشد)با او بنای مراوده گذاشت و روزی درها را بست و (یوسف را به خود دعوت کرد)و گفت:بشتاب!
پرهیز از خلوت کردن با نامحرم
?رسول خدا صل الله علیه واله:هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نکند؛چرا که سومین انها شیطان خواهد بود.
?امام باقر علیه السلام:هنگامی که نوح سلام الله علیه قوم خود را نفرین کرد،ابلیس نزد او امد و گفت:ای نوح مرا در سه موقعیت یاد کن؛چرا که من در موقعیت ها به بنده نزدیک ترم:
?وقتی که خشمگین شدی.
?هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی.
?هنگام خلوت کردن با زن نامحرم
فرار از موقعیت اسیب زا
?هنگامی که حضرت یوسف سلام الله علیه خود را در دام هولناک زلیخا گرفتار دید،علاوه بر پناه بردن به خدای متعال،اقدام به فرار از موقعیت پیش امده کرد:هر دو به جانب در شتافتند.
اجتناب از دوستان وسوسه گر
?وقتی از امام علی علیه السلام سوال شد که یار بد کدام است؟فرمود:انکه نافرمانی خدا را در پیش تو اراسته جلوه دهد.
گفتگو درباره امور جنسی
?بحث و گفت و گوی مستقیم و بی پرده در باب مسائل جنسی از جمله اموری است که زمینه خیال پردازی های فرد در این موارد و در پایان،انحراف او را فراهم می سازد.سخن گفتن درباره این امور،ان چنان تاثیری بر انگیختن غریزه جنسی دارد که حتی طرح برخی از مسائل برای کودکانی که به مرحله بلوغ جنسی نیز نرسیده اند،می تواند بلوغ جنسی انها را تسریع کرده و به انحراف انان در اینده منجر شود.
?دراین زمینه قران کریم در ضمن داستان حضرت یوسف می فرماید:زنان در شهر(زبان به ملامت گشودندو)گقتند:همسر عزیز با غلامش مراوده داشته و از او کام خواسته است؛همانا یوسف او را شیفته خود کرده است.
?همین گفتگو زمینه را برای نقشه زلیخا فراهم ساخت و او در جلسه ای انان را با یوسف روبه رو کرد.پس از ان دیدار بودکه زنان مصر نیز به فکر ارتباط با ان حضرت افتادند؛به حدی که یوسف،زندان را بر اجابت خواسته انان ترجیح داد.
تغییر موقعیت امیزش والدین
?امام صادق علیه السلام:قسم به کسی که جانم در دست اوست،اگر مردی در حالی با همسرش همبستر شود که در ان اتاق،فرزندی بیدار بوده و صدای سخن و نفس انها را بشنود،هر گز ان فرزند رستگار نخواهد شد و اگر پسر باشد،مردی زناکار و اگر دختر باشد،زنی زناکار خواهد شد.
?جسم و بدن را شش حالت است:
▫️صحت، بیمارى، مرگ، زندگى، خواب و بیدارى
?و روح هم، چنین است،
▫️دانش موجب زندگانی آن میشود،
▫️جهل، مرگ روح است،
▫️شک بیماری آن،
▫️یقین، صحت آن؛
▫️غفلت؛ خواب روح
▫️حفظ و یادآوری؛ بیداری روح است.
?آیتالله حائری شیرازی رضواناللهعلیه?
در قرآن میفرماید: ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا
یعنی چه میشود وقتی میگویند در راه خدا کوچ کنید (…اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ) ؟ یعنی سنگین میشوید و به زمین میچسبید. چقدر قرآن در این آیه «ثقل» را خوب معنی میکند! شما ثقل (سنگینی) را چگونه معنا میکنید؟ قدیمی ها چگونه معنا میکردند؟
شما سنگینی را «جرم» میدانید یا «جاذبه»؟ «جاذبه» میدانید؛ «جرم» نیست. قرآن، معنای این که «سنگین است» را این می داند که زمین آن را «میکِشد»، نه اینکه جرمش زیاد است. حالا نتیجۀ جرمِ بیشتر این است که جاذبه ی بیشتری بر آن وارد می شود. [می فرماید: ] ثقل میشوید «بهسوی زمین»، یعنی زمین [سنگینتان می کند و] جذبتان میکند و میکِشدتان. قرآن «ثقل» را «کشش» می داند و نه ماده و جرم!
————————
توضیح: در فیزیک، بین «وزن» یا همان سنگینی و «جرم» تفاوت قائل می شوند. وزن در واقع، نیرویی است که به جرم از طرف جاذبه ی زمین وارد می شود و فرمول آن اینست: W = mg
از این جهت، در کراتی که جاذبه ی کمتری دارند، وزن یک شیء با جرم ثابت، کمتر از وزن آن در کره ی زمین است.
بچه هاي ما قرار نيست كمبود ها و عقده هاي مارو جبران كنن
والدین توقع دارند :
•نوجوان باید معدل بالای ۱۹ داشته باشد.
•حتما باید پزشکی بخواند.
•باید کلاس زبان برود و عالی صحبت نماید.
•باید….
•نباید با موبایل بازی کند.
•نباید شیطنت نماید .
•نباید پای تلویزیون بنشیند.
•نباید عصیان نماید.
•نباید اشتباه نماید.
نوجوانان ربات نیستند که توسط شما برنامه ریزی گردند.
آنها انسان هستند، آزاد و داراي قدرت انتخاب و تعقل . شما به عنوان والدين فقط ميتوانيد انها را راهنمايي كنيد.
مشارکت مردم یعنی….
سیستم #دولت_سالاری مطلقا در اسلام نیست، یعنی دست #مردم را از کارهای گوناگون در بخش های تولید، در بخش های خدمات، در بازرگانی، در آموزش و پرورش، در بخش های گوناگون دیگر کوتاه کردن و این کارها را به #دولت اختصاص دادن، چنین چیزی مطلقا در اسلام وجود ندارد. این روش دولت سالاری که کشورهای تابع اردوگاه سوسیالیست جزو اساسی ترین و اصولی ترین برنامه هایشان است، در اسلام وجود ندارد، البته یک وقت دولت اسلامی مصلحت می داند به خاطر یک ضرورتی، به خاطر یک کاری یک بخشی را اختصاصا در اختیار بگیرد و دست کسانی را که یا نمی توانند یا سوء استفاده می کنند، از آن بخش کوتاه کند. همان طور که گفتیم، آن وقتی که ضرورت ایجاب می کند، هیچ اشکالی هم ندارد. اما اینکه یک قانون و یک شکل و یک سیستم و یک رویه برای دولت جمهوری اسلامی باشد، چنین چیزی وجود ندارد.
⚪️ با این وضع، دولت اسلامی ضمن اینکه نهایت اقتدار و توانایی را در اداره ی جامعه دارد، به خاطر همان اختیاراتی که گفتیم این اختیارات به هیچ وجه محدود نیست، در عین حال #مشارکت_مردم در همه ی صحنه ها یک مشارکت جدی است. درست است که مشارکت مردم فقط به این نیست که در راهپیمایی ها شرکت کنند، یا نماز جمعه ها را گرم کنند، یا آنجایی که لازم است جنگ و کارسیاسی را شعار بدهند.
? #مشارکت_مردم یعنی دخالت در #سازندگی و #بنای_جدید_جامعه، نه فقط با تنشان، با فکرشان، با اراده شان، با ابتکارشان، با خلاقیت هایشان و با سرمایه های مادی و معنوی شان، وارد بشوند، میدان ها را اداره کنند.
⚫️ در همه ی بخش ها می شود #مردم را به شکل صحیح مشارکت داد، البته با دو شرط، شرط اول اینکه #برنامه_ریزی به دست #دولت باشد. نتوانند سوءاستفاده چی ها، افراد پلید، و خبیث و خودکامه که به فکر منافع شخصی خودشان هستند، برای پرکردن جیب خودشان اوضاع مملکت را نابسامان کنند. سیاست گذاری و برنامه ریزی به عهده دولت و مسئولان جمهوری اسلامی است، این شرط اول.
شرط دوم اینکه #مراقبت و #هدایت دستگاه های مسئول دائما وجود داشته باشد. دستگاه قضائی فعال عمل کند، مسئولین دولتی فعال عمل کنند، مسئولین اجرایی فعال عمل کنند، نبادا در این شعله ی اشتیاق مردم برای کار، برای خدمت کردن، برای تلاش، برای ابتکار، کسانی هم پیدا بشوند بخواهند خباثت کنند، بدجنسی کنند، سوءاستفاده کنند، جیب خودشان را پر کنند.
?کتاب ولایت و حکومت/صص۲۷۴و۲۷۵
?بیانات کمترمنتشرشده: ۱۳۶۳/۰۶/۰۹
وقتی کودک مرتکب خطایی شد باید با لحنی قاطعانه با او صحبت کنید:
?داد و فریاد نکنید ولی در قبال رفتار بد با لحنی محکم صحبت کنید.
? خم شوید به اندازه ای که هم قد او شده و بلندی قامت شما، بچه را نترساند و مستقیم به چشم هایش نگاه کنید ، چرا که اگر از بالا به او دستور بدهید، حرفتان را نادیده می گیرد.
?اگر کودک خواست رویش را برگرداند و برود، دست های او را بگیرید تا مستقیم به شما نگاه کند. به او بگویید” لطفا به من نگاه کن”
?نباید در لحن صدا و حرکات شما اثری از خشونت و تهدید باشد. با لحنی آرام ، قاطع و محکم صحبت کنید. بهتر است این لحن را با عصبانیت ، تهدید ومعامله اشتباه نگیرید. وقتی با این لحن با فرزندتان صحبت کنید.
?به آرامی، روشنی و با لحنی آمرانه به او بگویید چه کار خطایی انجام داده است: “ازت می خوام که دیگه این کار رو تکرار نکنی”
?مودب باشید. اگر بچه در پاسخ به شما بر سرتان فریاد کشید، شما با صدای بلند جواب ندهید، وگرنه در این مسابقه هر دوی شما بازنده می شوید.
? شاید بپرسید طبق قواعد علم نحو، حرف ندا بر سر ضمیر وارد نمی شود، پس چطور در برخی روایات تعبیر “یا هو” وجود دارد؟
این شبهه را علامه حسن زاده آملی اینچنین پاسخ داده اند:
? «در این حدیث شریف و نظائر آن کلمه مبارکه هو منادی شده است و حرف یای ندا بر سرش در آمده است و حال اینکه ضمیر، منادی نمی شود، علامه بهائی، در صمدیه در شرایط منادی گوید: «و یشترط کونه مظهراً» و شارح آن علامه سیدعلیخان در شرح کبیر صمدیه پس از عبارت مذکور گوید:
فلا یجوز نداء المضمر مطلقاً لا یقال یا انا و لا یا ایای و لا یا هو و لا یا ایاه اجماعاً.
تا اینکه گوید: و قال شعبان فی الفیته:
? و لا تقل عند النداء یا هو
? و لیس فی النحاة من رواه
? پس در حدیث مذکور “یا هو” حرف ندا بر سر ضمیر در نیامده است، بلکه هو اسمی از اسماء الله است که مسمی آن هویت مطلقه و ذات اقدس است (یعنی در این روایات هو ضمیر نیست بلکه اسم است)، چه اینکه جمله شریف “یا هو یا من لاهو الا هو” سخن کسی است (امام علی علیه السلام) که خود پدر نحو و صرف است.
? منبع: هزار و یک کلمه، ج2، ص 184، علامه حسن زاده آملی.
سوره الإسراء
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.