بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • دهقان





  • آمار

  • امروز: 75
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 4182
  • 1 ماه قبل: 9085
  • کل بازدیدها: 370061





  • وبلاگ های من





    رتبه





      مي گرفت، مي بست، مي آورد، مي برد، تهمت مي زد، دروغ مي گفت، توهين و تحقير مي كرد،   ...

    مي گرفت، مي بست، مي آورد، مي برد، تهمت مي زد، دروغ مي گفت، توهين و تحقير مي كرد، اختيار كامل داشت، جان و مال و ناموس مردم در دستش بود!
    وقتي با لباس زندان جلويش ايستاده بودم گمان مي كرد كه به آخر دنيا رسيده ام و نمي فهميد كه ميز او آخر دنيا نيست!
    مغرور بود و روي ابرها قدم مي زد، هيچ كس را به حساب نمي آورد و تصور هم نمي كرد كه روزي زور خدا بيشتر از زور و قدرت او باشد!
    روزي كه بعد از رفتن آقاي هاشمي شاهرودي از قوه قضاييه پيگير پرونده ام شدم، مسؤول محترمي كه قرار بود به من جواب بدهد گفت : ما به پرونده ات دسترسي نداريم، گم شده، نيست! گفتم: يعني چه؟ مگر مي شود پرونده اي گم بشود؟ پاسخ داد: سعيد مرتضوي سه تا از پرونده ها را به خانه اش برده، يكي پرونده توست! با تعجب گفتم: چه طور مي تواند پرونده اي را ببرد؟ مگر مي شود؟ گفت: بله خودمان هم مي دانيم، خلاف قانون است، اما چه مي شود كرد؟ مرتضوي است ديگر!
    آري، مرتضوي بود ديگر! همه كار مي توانست بكند و تصور هم نمي كرد كه روزي جماعت محافظان و دور و بري هايش نتوانند كاري برايش بكنند!
    سوراخ سنبه ها را خوب مي شناخت و بلد بود چه كار كند، پاي خيلي از چهره ها را وسط كشيده بود و دست خيلي از بزرگان را آلوده كرده بود، براي همين نگراني نداشت، لابد با خودش فكر مي كرد كه اگر بخواهند به فلان ملك و ويلا و زمين و پولم گير بدهند پاي اين هم گير است و اگر بخواهند به بهمان تخلف قانوني و فساد حقوقي و قضايي ام پيله كنند دست آن هم توي كار است!
    براي همين روزي كه آقاي محسني اژه اي گفت مرتضوي را پيدا نمي كنند و مرتضوي همه كاره و مقتدر وبا شكوه و با عظمت به عنوان يك مجرم فراري مضحكه ي خاص و عام شد، گفتم همين كافي است! حتى اگر حكم هم اجرا نشود همين كافي است! اين ذلت و خواري براي كسي كه مثل دادستان مشهد فكر مي كرد فقط يك وجب از خدا پايين تر است كافي است! براي مرتضوي همين كافي است كه مثل صدام با فلاكت و بدبختي توي يك گودال پنهان شود و مثل يك مفلوك بدبخت پشت گردنش را بگيرند و خبر دستگيري اش را هم يكي از مسؤولان قضايي رسما اعلام كند! براي مرتضوي همين كافي است! و تازه اين فقط دنياست كه اصلا قرار نبوده ظرفيت حساب و كتاب عدل خدا را داشته باشد! كو تا آخرت؟ كو تا آخرت برسد؟ باش و تماشا كن! #سعيد_مرتضوي
    محمد رضا زائري

    موضوعات: براي همه, براي وطنم  لینک ثابت



    [دوشنبه 1397-02-03] [ 08:26:00 ب.ظ ]





      زندگی در عیش، مردن در خوشی   ...

    ?بخشی از یادداشتی درباره مشکلات معیشتی طلاب
    به قلم یک هسر طلبه

    زینب ایمان طلب/ پرونده اشتغال روحانیت، خیمه 125
    اوایل نمی توانستم توضیح بدهم. برایم سوال بود به بقیه چه مربوط است که شهریه ما چقدر است. به خودم تلنگر زدم شوهرت بازیکن فوتبال نیست که رقم قرارداد خدامیلیونی‌اش محرمانه باشد، طلبه است. آخوند است. آخوند همه چیزهایش به همه مربوط است. از کجا می آورید چطور خرج می‌کنید کجاها می‌روید چرا این رنگی می پوشید و چی می‌خورید.
    بعد از مدتی داوطلبانه برای بقیه توضیح می‌دادم. تا توی قطار آن مرد قلیان فروش گفت: «خب حتما شماها یک و نیم ماهی میگیرین» یا آن زن چادر گل گلی توی تاکسی گفت: «به اینها ماشین هم میدن» یا وقتی فامیل سفارش می‌کنند فلان چیز را بگیر فلان چیز را نگیر باید برای همه‌شان توضیح بدهم که با شهریه مثبت منفی 400 تومان چطور می‌شود زندگی کرد. (البته شهریه سطح یک این حدود است در سطح دو اوضاع کمی بهتر می شود.)
    نوشتن در مورد بعد مالی طلاب کار سختی است باید در مورد طیفی حرف بزنم که از زیرزمین‌های نمور و بویناک انتهای نیروگاه تا آپارتمان‌های لوکس شهرک قدس پراکنده شده‌اند. البته از بین طلاب سطح یک کمتر کسی است که بتواند در بالاشهر خانه بگیرد. همان پایین شهرش هم مشکل است. اکثر طلبه‌هایی که در سطح یک خانه و ماشین دارند مشمول لطف پدرشان واقع شده‌اند. پدری که شرایط طلبگی را درک می‌کند، توان مالی‌اش را هم دارد که خانه و ماشین بخرد و یا ماهیانه مبلغی به حساب فرزندش واریز کند تا او با خیال راحت درس بخواند.
    حالا بماند که با این لطف پدر و مادرهای عزیز، چقدر در نگاه دوست و فامیل که با زندگی طلبگی آشنایی ندارند زگیل تصور می شویم. که هنوز فلانی دستش توی جیب پدرش است! به همین جهت با گرفتن پول از خانواده‌ها خیلی مخالفم ولی گاهی چاره‌ای نیست. هر خانواده‌ای دوست دارد منت هیچکس بالای سرش نباشد. دوست دارد بعد از ازدواج مستقل باشد ولی با شهریه طلبگی این امر ناممکن است. یا باید کار کرد و از وقت درس خواندن کم گذاشت یا باید ماهیانه پدر را قبول کرد. البته اکثر طلبه‌ها سعی می‌کنند کار کنند. خیلی‌ها هستند که از ماهیانه پدر محروم‌اند….
    ?متن کامل را در مجله خیمه بخوانید

    موضوعات: براي همه, براي طلاب  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-12-15] [ 01:35:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.