#حضرت_آیت_الله_قرهی_مدظله_العالی:

✨يك زماني، يكي از اولياء خدا از خواب بيدار شده بود و بسيار ناراحت بود. همسرش پرسيد: چه شده؟ گفت: فلاني را كه امروز روز سومش هست، در خواب ديدم، خيلي ناراحت بود، با اين كه شاگرد ابوالعرفا بود و از بزرگان بود . گفتم : چرا؟ گفت : شيشه ی شيري كه براي بقّال سر كوچه مان هست، درخانه ي ما مانده و من يادم رفته كه آن را به صاحبش بدهم . ايشان صبح زود به بقّالي مي رود و يك شيشه شير به او مي دهد و مي گويد: اين براي فلاني است كه بايد مي آورده، حلالش كن. بقّال مي گويد: چه مي گويي؟ ! يك شيشه شير كه اين حرف ها را ندارد. گفته بود: الآن مي گويي قابل نداشت، فرداي قيامت، جلوي همديگر را مي گيريم. بعد از اين كه بقّال گفته بود : چشم، حلالش كردم. به منزل رفته بود، شب مجدد خواب ديده بود كه به او گفته بود: خدا از تو راضي باشد، از همان صبح كه شيشه را بردي، به من گفتند ديگر راحتي، چون همه چيزم درست بود و گير آن شيشه شير بود. چون من را دوست داشتند، اجازه دادند كه در خواب تو بيايم و مشكلم را بگويم.
گاهي بعضي ها تا دو، سه سال در خواب كسي هم نمي آيند، چون گرفتار هستند. لذا عالم برزخ مؤمن ها را صاف مي كند. پس كسي فكر نكند كه اگر از اين دنيا برود، آن دنيا، فقط سختي است.
#برزخ #لطف_پروردگار #آخرت
#درس_اخلاق

موضوعات: براي همه  لینک ثابت



[یکشنبه 1396-12-06] [ 02:32:00 ب.ظ ]