?بخشی از یادداشتی درباره مشکلات معیشتی طلاب
به قلم یک هسر طلبه
زینب ایمان طلب/ پرونده اشتغال روحانیت، خیمه 125
اوایل نمی توانستم توضیح بدهم. برایم سوال بود به بقیه چه مربوط است که شهریه ما چقدر است. به خودم تلنگر زدم شوهرت بازیکن فوتبال نیست که رقم قرارداد خدامیلیونیاش محرمانه باشد، طلبه است. آخوند است. آخوند همه چیزهایش به همه مربوط است. از کجا می آورید چطور خرج میکنید کجاها میروید چرا این رنگی می پوشید و چی میخورید.
بعد از مدتی داوطلبانه برای بقیه توضیح میدادم. تا توی قطار آن مرد قلیان فروش گفت: «خب حتما شماها یک و نیم ماهی میگیرین» یا آن زن چادر گل گلی توی تاکسی گفت: «به اینها ماشین هم میدن» یا وقتی فامیل سفارش میکنند فلان چیز را بگیر فلان چیز را نگیر باید برای همهشان توضیح بدهم که با شهریه مثبت منفی 400 تومان چطور میشود زندگی کرد. (البته شهریه سطح یک این حدود است در سطح دو اوضاع کمی بهتر می شود.)
نوشتن در مورد بعد مالی طلاب کار سختی است باید در مورد طیفی حرف بزنم که از زیرزمینهای نمور و بویناک انتهای نیروگاه تا آپارتمانهای لوکس شهرک قدس پراکنده شدهاند. البته از بین طلاب سطح یک کمتر کسی است که بتواند در بالاشهر خانه بگیرد. همان پایین شهرش هم مشکل است. اکثر طلبههایی که در سطح یک خانه و ماشین دارند مشمول لطف پدرشان واقع شدهاند. پدری که شرایط طلبگی را درک میکند، توان مالیاش را هم دارد که خانه و ماشین بخرد و یا ماهیانه مبلغی به حساب فرزندش واریز کند تا او با خیال راحت درس بخواند.
حالا بماند که با این لطف پدر و مادرهای عزیز، چقدر در نگاه دوست و فامیل که با زندگی طلبگی آشنایی ندارند زگیل تصور می شویم. که هنوز فلانی دستش توی جیب پدرش است! به همین جهت با گرفتن پول از خانوادهها خیلی مخالفم ولی گاهی چارهای نیست. هر خانوادهای دوست دارد منت هیچکس بالای سرش نباشد. دوست دارد بعد از ازدواج مستقل باشد ولی با شهریه طلبگی این امر ناممکن است. یا باید کار کرد و از وقت درس خواندن کم گذاشت یا باید ماهیانه پدر را قبول کرد. البته اکثر طلبهها سعی میکنند کار کنند. خیلیها هستند که از ماهیانه پدر محروماند….
?متن کامل را در مجله خیمه بخوانید
[سه شنبه 1396-12-15] [ 01:35:00 ب.ظ ]