?داستانك
مردي به روحاني مسجد گفت:
من نمیخوام در مسجد و پاي سخنان شما حضور داشته باشم!
روحاني گفت:
میتونم بپرسم چرا؟
مرد جواب داد:
چون یک عده را میبینم که دارند با گوشی صحبت میکنند،
عدهای در حال پیامک فرستادن هستند،
بعضی ها در حال غیبت كردن هستند،
بعضی فقط جسمشان اینجاست،
بعضیها خوابند،
بعضی ها به من خیره شده اند…
روحاني كمي سكوت كرد و
بعد گفت:
میتوانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟
مرد گفت:
حتما، چه کاری هست؟
روحاني گفت: میخواهم هنگام سخنراني من چند بار لیوانی آب برايم بياوريد و مراقب باشيد هیچ آبی از آن بیرون بریزد.
مرد گفت:
بله می توانم!
مرد هنگام سخنراني روحاني چند بار لیوان را پر از آب مي كرد و روي ميز ايشان مي گذاشت و بر مي گشت!
بعد از سخنراني ، روحاني از او پرسید:
وقتي آبها را مي آوردي کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟
کسی را دیدی که غیبت کند؟
کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟
کسی را دیدی که خوابیده باشد؟
مرد گفت:
نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان ها بود تا چیزی از آن بیرون نریزد…
☀️روحاني گفت:
وقتی به مسجد میآیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.
برای همین است که پيامبر صل الله عليه واله وسلم فرمود «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید!
نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز
تان بر خدا مشخص شود
[شنبه 1396-12-19] [ 05:32:00 ب.ظ ]
ممنون از نگاهتون