?من «خود»ِ تو را انتخاب کردهام، «خود»ِ تو، «خود»ِ تو…
من انتخاب کردهام
و در انتخابم تردید ندارم
من «خود»ِ تو را انتخاب کردهام
«خود»ِ تو
«خود»ِ تو…
و اگر بروم سراغ غیر تو
لحظهای خدا مهلتم ندهد
مهلتم ندهد
مهلتم ندهد…
من بار سفر بستهام
مقصدم «خود» توست
ولی همسفر میخواهم
همسفر
همسفر…
آیا همسفری هست
که «خود»ِ تو مقصدش باشد؟
فقط «خود»ِ تو
فقط «خود»ِ تو…
…آقا!
درست است که من تو را انتخاب کردهام
اما هنوز مثل تو نشدهام
دوست دارم بشوم «خود»ِ تو
اما همسفری میخواهم
که او هم
دوست داشته باشد بشود «خود»ِ تو
نمیدانم این همسفر را کجا پیدا کنم
اما تا تو هستی، دلم آرام است.
کافی است نگاه لطفت سرازیر شود به سویم
آن گاه
در سفری که به سوی تو دارم
همسرم و همسفرم را خواهم یافت.
وقتی من و همسفرم
مقصدمان «خود»ِ تو باشد
ازدواج میشود مایۀ آرامش.
و مگر میشود مقصد سفری
«خود»ِ تو نباشد
اما سوغات سفر
شیرینی آرامش باشد؟
اصلاً تو خودِ آرامشی
آرامش به جز تو معنایی ندارد
باید بار سفر به سوی تو بست
تا آرامش را با همۀ وجود چشید.
آقا!
حالا که من «خود»ِ تو را انتخاب کردهام
میشود تو همسفرم را انتخاب کنی؟
هر که تو انتخاب کنی
چشمبسته میگویم: چَشم!
من دلم میخواهد
همسفرم انتخاب شدۀ تو باشد
انتخاب شدۀ تو
انتخاب شدۀ تو…
?بهانه بودن (کتاب اول)،
من میخواهم «تو» بشوم، راست میگویم!
ضمیمۀ ادبیِ کتابِ اول از مجموعۀ «نیمۀ دیگرم»
#بهانه_بودن
#نیمه_دیگرم
#محسن_عباسی_ولدی
[دوشنبه 1396-12-07] [ 02:11:00 ب.ظ ]