بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زفاک
  • سمیه صالحی
  • زهرا بانوی ایرانی






  • آمار

  • امروز: 600
  • دیروز: 657
  • 7 روز قبل: 1969
  • 1 ماه قبل: 8003
  • کل بازدیدها: 365085





  • وبلاگ های من





    رتبه





      #مدح_امام_حسن علیه السلام   ...

    #شعر #امام_حسن #مدح_امام_حسن
    #عکس_تولیدی

    خانه وحی که عطر گل مریم دارد
    جلوه های علوی جذبه خاتم دارد
    خانه وحی اگرچه درِ عالم دارد
    کلبه ای هست که یک قبله نما کم دارد

    سفره هر سحرش بال ملک میخواهد
    سفره حضرت زهراست نمک میخواهد

    جلوه ای کرد خدا باز در این خانه و بعد
    باز شد پنجره با دست کریمانه و بعد
    خانه پر شد ز گل و لاله و پروانه و بعد
    چشم ها مات شد از خنده دردانه و بعد

    گوئیا روح علی باز به تن آمده است
    باز اسفند بریزید حسن آمده است

    چشم وا کردی و دل رفت ز دل هایی که
    در تماشای تو بودند تماشایی که
    همه مجنون شده از دیدن لیلایی که
    برده دل از علی و حضرت زهرایی که

    با نگاهش به همه عرض و سما عیدی داد
    نه فقط مادر سادات خدا عیدی داد

    یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است
    یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است
    آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است
    آنکه روی تو ندیده است زلیخا شده است

    یوسفان گرم تماشای شما مست شدند
    کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند

    آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود
    آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود
    نشود آنکه اسیر تو مکرم نشود
    نشود هرکه گدایت به جهنم… نشود

    که خدا بیرق خود را لب بامت زده است
    هرچه در ملک خودش بود به نامت زده است

    شاعر:
    #حسن_لطفی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [یکشنبه 1398-02-29] [ 10:53:00 ب.ظ ]





      پرسش از آیت الله حائری پیرامون #ازدواج_مجدد   ...

    ? پرسش از آیت الله حائری پیرامون #ازدواج_مجدد شوهر

    ❓ سوال (خلاصه شده):
    واقعاً همه ی بدبختی ها از اینجا شروع می شود که انسان خودش را چیزی بداند. آقای حائری عزیز! شوهر من در … کار می کند. ما سی سال تمام در صلح و صفا زندگی می کردیم. شوهر من بعد از سالها زندگی مشترک حالا رفته و #ازدواج_مجدد کرده …

    ✅ پاسخ آیت الله حائری شیرازی:
    شما می گویید که من هرگز فکر نمی کنم که خودم کسی هستم. اگر چنین است، پس شما روی حرف خدا حرفی نزنید و اگر خداوند گفت مردی که همسر و فرزند دارد می تواند همسر دیگری بگیرد، شما فکر نکنید که خودتان در مقابل خدا کسی هستید که نمی توانید آن را بپذیرید. اگر می گویید حرف خدا را می پذیرم، «علامت» دارد. علامت آن این است که انسان، حق انسان دیگر را رعایت کند.
    تعریف و تمجید و گفتنِ خوبی های شوهرتان، حلال؛ اما گفتن بدیهایش ممنوع.
    مدتی این #ریاضت را تحمل کنید. خداوند #مقلب_القلوب است.

    ❓ سوال:
    بعد از گذشتن مدتی از ازدواجمان متوجه شدم شوهرم گاهی عقد موقت می کند. در پاسخ به اعتراض من می گوید: این کار حلال است. نظر شما چیست؟

    ✅ پاسخ آیت الله حائری شیرازی:
    ? خدا واجب که نکرده، واجب کرده؟! ازدواج موقت واجب است؟! خدای تعالی مباح کرده، درست است؟ خب، شما بین اینکه خانواده ات متلاشی بشود یا این کار مباح را انجام بدهی مخیر هستی. اگر می توانی با خانمت صحبت کنی که موافق این کار بشود، صحبت بکن! اما اگر کشمکش می شود، این کار را نکن.

    ? شما از همدیگر اولاد دارید؛ اگر خواستی این ثواب را بکنی، خب کبابت می کند! نگاه بکن ببین واقعاً این بچه های تو اگر از هم جدا شدید، این بچه با پدرِ تنها می تواند سر کند؟ یا با مادرِ تنها می تواند سر کند؟!
    این یک واقعیت است. بچه، هم به پدرش علاقه دارد و هم به مادرش. وقتی این دو به ستیز می افتند، این بچه ممکن است در آینده یک ضدِّ دین بشود؛ بسیاری از این آدم هایی که دین اختراع می کنند یا با دین مبارزه می کنند، ریشه اش در جدایی های پدر و مادرشان هم است. تو می خواستی ثواب بکنی، بعد بچه تو یکی از ضدِّ دین های عجیب و غریب می شود! مخصوصاً اگر روحانی باشید؛ وقتی بچه به این نتیجه رسید که بابایم به مادرم ظلم کرده، اصلاً ضدِّ روحانی و ضد آخوند می شود.

    ? لذا اگر کسی بنای ازدواج موقت دارد، اول خانمش را در این مورد روشن کند که من در این حدّ خواهم بود و از این حدّ تجاوز نمی کنم. صاحب خانه ی من تو هستی! این زن جدید، یک خانه دیگر در مقابل تو نخواهد شد. اگر حدود و ثغور را بدانند آنها با «احکام شرع» لج نمی کنند. آنها از «بی عدالتی» ناراحت هستند نه از احکام دین؛ جوری نکنید که اسم هوای نفس خودتان را دین بگذارید. حلال را حساب بکنید اما آبروی دین را هم حفظش بکنید. جوری نکنید که عمل شما کسی را ضدِّ دین بکند.

    ?درست است که شرع گفته ازدواج موقت عیبی ندارد. اما شرع نگفته با عقلت مشورت کن؟! عقل می گوید بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید. بدتر از جدایی زن از شوهر چیست؟ هیچی!
    ترک مُتعه «بد» است، اما جدایی بین زن و شوهر هم «بدتر» است؛

    ? خانمی آمده بود و به من می‌گفت دختر مرا مُتعه کنید، نامه هم داده بود. حتی شیرینی هم آورده بود؛ من گفتم: «من همسر دارم و اهل این برنامه نیستم». من خب یک آدم سیاسی هستم. دشمن دارم. آن موقع هم امام جمعه ی مرکز استانی بودم؛ به ذهنم آمد اگر این حرف را به اهل‌بیت هم منتقل کرده باشند، آتش می‌گیرد. گفتم [شاید] آخرش آن کسی که این را برای من آورده، از یک راهی به خانواده ام برساند؛ بگذار خودم برسانم، خودم بگویم. من تمام این نامه را بردم به خانمم نشان دادم. اهل‌بیت آمد و با ایشان صحبت کرد و گفت: «آقای ما اهل این حرف‌ها نیست». بعد هم به آن خانم گفت: «خانم! دیگر اینجا نیایی! بعد هم با بچه ها نشستند شیرینی را خوردند»!
    این‌ها مسائلی است که می‌خواهد داخله ی شما را به هم بریزد، حالا شما در حد لبه پیکان [مسئولیت های سیاسی و اجتماعی] نیستید که [مثل من] این‌طور دشمن داشته باشید. اما خودتان برای خودتان مشکل درست نکنید.

    ? شما هم روی یک میزانی عمل بکنید که زندگیتان متلاشی نشود. «عقل» مشاور خوبی است. شرع را با عقلتان پیاده کنید.

    ?اگر جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود?

    ? ما سر دو راهی هستیم، یا باید بگوییم مردم به راه حرام بروید؛ هر چه بادا باد و یا ازدواج موقت را توصیه کنیم.
    بحث بین انتخاب ازدواج موقت یا دائم که نیست بلکه بحث بر سر انتخاب زنا و ازدواج موقت است. اگر کسی گفت ازدواج موقت نه، یعنی زنا بله. بعد آیا ما می توانیم آن شخص زناکار را اعدام یا سنگسار کنیم؟ آیا شما حاضر هستید به آن کسی که در نتیجه ی این فشار، مرتکب این عمل شد سنگ بزنید؟ اسلام هم نگفته که این شخص را سنگ بزنید! چون کسی که دستش به ازدواج دائم نمی رسد رجم (سنگسار) او صدق نمی کند و فقط باید به صد ضربه شلاق اکتفا کرد.
    ? شما فکرش را بکنید ببینید اگر اسلام حکم شدیدی نسبت به زنا آورده و این حکم از سوی خداوند رحیم صادر شده است، آیا آن «رحیم»، بدون اجازه ازدواج موقت امکان دارد حکم به شلاق زدن زناکار بدهد؟ او این کار را نمی کند!
    خداوند به آدم و حوا (علیهما السلام) فرمودند از این درخت نخورید. اما قبل از آن، به آنها فرمود: «یا آدَمُ اسکُن اَنتَ و زَوجُکَ الجَنَه … » این باغ بهشت برای شما، از هر کجایش دلتان خواست بخورید، اما «و لا تَقرَبا هَذِه الشَّجرَه»: ولی نزدیک این درخت نشوید.

    ? پس مطلبی که در ازدواج موقت است این است که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. اگر ازدواج دائم میسر نشد و انسان بین حرام و ازدواج موقت قرار گرفت باید ازدواج موقت را انتخاب کند.

    ? اگر مجرای حلالی را ببندید، گناه باز شدن مجراهای حرام، گردنتان می افتد! فرض کنید شما دریچه ی اطمینان چیزی را ببندید. بعد یکدفعه آن چیز منفجر شود. شما می گویید من که منفجرش نکردم! خودش منفجر شد. درحالیکه این را تو بستی! اگر شما یک چوب کبریت در سوراخ دَرِ زودپز قرار دهی و یک خانواده هم دور آن نشسته باشند، بعد این زودپز منفجر شود و همه این ها کشته شوند، شما قاتل همه آنها هستید. شما می گویید من با این چوب کبریت نمی توانم کسی را بکشم؛ ولی من می گویم: بله می توانید.

    ? شما اگر بیایید جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود.
    هر کس قلم به دست بگیرد و این حکم را زشت جلوه دهد و یا بد دفاع کند و یا خوب حمله کند، به حکم خدا جسارت کرده و چون حکم خدا ناموس خدا و محارم خداست؛ پس اگر به حکم خدا جسارت شود به خود خدا جسارت شده است.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [شنبه 1398-02-28] [ 08:59:00 ب.ظ ]





      دعای پریشان   ...

    شروع دعا ها را نگاه کنید؛
    گاهی با سلام شروع میشوند، گاهی با توصیف و گاهی دردِ دل
    دعاهای مقدمه‌دار برای زمان هایی مناسب‌اند که با خیال راحت و
    نیمه آسوده، وضو میگیریم، رو به قبله مینشینیم و سر فرصت خیالمان را به درگاه خدا پرواز میدهیم
    دعاهایی هم هستند که اسمشان را گذاشته‌ام دعاهای پریشان
    چون هر وقت دربه‌در و پریشان میشویم و حال هیچ مقدمه‌ای را نداریم به دادمان میرسند…
    مثلا همان اول دعا بگویی:
    الهی…
    لا تؤدبنی به عقوبتک…

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1398-02-27] [ 11:32:00 ق.ظ ]





      المرأة ریحانه لیست بقهرمانه   ...

    ? ? ? ریحانه ?

    ? المرأة ریحانه لیست بقهرمانه. می‌گوید: زن ریحانه است. شما وقتی کنار گل می‌نشینید گل را بو می‌کنید. یک سیب به پیامبر ما اهدا کردند. می‌دانید با سیب چه کرد؟ اگر ما باشیم، یک طَبَق سیب هم بیاورند نگاه نمی کنیم. ایشان سیب را گرفته -اسمش تفاح است- می‌گوید: «تُحفةُ ربِّنا: هدیه ی پروردگارمان است». می‌بوسد، بعد می‌گذارد روی دو چشم خود. او همین کار را با همسر خود هم می‌کند.

    ? شما خیال می‌کنید او فقط با خدیجه روابط حسنه داشت؟ عایشه سرخ رو است. در عرب، سرخ‌رویی، زیبایی به‌حساب می‌آید. حضرت به او گفته بود «حمیرا» که مصغّر حمراء است؛ یعنی خانم سرخ رو. زمانی که می‌آمد در خانه به او می‌گفت: «کلّمینی یا حمیراء»، یعنی «سُرخَکم با من حرف بزن»!!
    این‌ زنها آنقدر به آن حضرت علاقه داشتند که شبی که نوبتشان بود مواظب بودند ده دقیقه‌اش هم صرف کار دیگری نشود. اگر خوابیده بودند و می‌دیدند آقا در رختخواب نیست، می‌گشتند دنبال او تا پیدایش کنند.

    ? در بین زن ها، عایشه سیاسی بود و از همه مدیر و مدبرتر، او بود. عایشه کسی بود که هفتاد تا از قهرمان‌های بصره، کنار او و شترش کشته شدند اما نگفت من را برگردانید! یک آدم به این محکمی! کسی که جلوی او اینقدر آدم کشته بشود و تکان نخورد و تردید در کار خودش نکند، آدم عادی نیست. سرسختی می‌خواهد. با این حال حضرت جوری با اینها در خانه رفتار می کند که عزیز است برای اهل خانه. چرا؟ به این دلیل که در خانه، با خانم مثل ریحانه برخورد کرده است.

    آیت الله حائری شیرازی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 11:21:00 ق.ظ ]





      حجاب در حال پیشروی   ...

    عده ای می‌خواهند «بی حجابی» را عادی‌سازی کنند. در مقابل، انقلاب اسلامی دارد «#حجاب» را در عالَم #عادی‌سازی می‌کند، نظام، خوب برخورد می‌کند!
    ببینید من درعین‌حالی که می‌گویم بدحجابی چه مقدار خطرناک است، اما وقتی این خانم می‌رود برای مسابقات تیراندازی، این نشانه ی پیشروی شما است. چون دارید حجاب را می‌برید داخل محیط هایی که اصلاً نمی‌توانستند حجاب را تحمل کنند!
    این‌ها با نظر رهبری است و از #خوش_فهمی او است که این کارها را می‌کند. نمی‌خواهد حجاب را دست‌کم بگیرد. اما قومی که اصلاً سرِ پوشیده را خرافات می‌دانستند، وقتی مشاهده می‌کنند که زنی با سرِ پوشیده آمده و بازی می‌کند، درباره او فکر بهتری می‌کنند. حجاب در حال پیشروی است در دنیا.
    این‌ها را علامت عقب رفت و ابتذال فرهنگی نظام نبینید.
    رهبری، آدم #کارکشته‌ای است. در مبارزات فرهنگی #دقیق است.

    آیت الله حائری شیرازی ?

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 12:18:00 ق.ظ ]





      در حسرت خدیجه سلام الله علیها   ...

    بانوی مکه گرچه خداوند مال بود
    در جستجوی موهبتی لایزال بود

    معشوق را چو یافت، جهان داد و جان خویش
    آری، که کمترین هنرش بذل مال بود

    دل باخت در شروع چهل سالگی به دوست
    چون شرط عشق خاتم خوبان، کمال بود

    از شرح این وفاق، مفاهیم عاجزند
    کی عشق پاک در گرو سن و سال بود؟

    دلداده ی جمال مهی نودمیده شد
    چون بدر کاملی که خراب از هلال بود

    دوشیزگان به بیوه ی بطحا حسد برند
    از بس که در سراچه ی حسنش جمال بود

    پیغمبری که خال و خطش رشک یوسف است
    مدهوش آن فضایل و آن خط و خال بود

    آباد، باغ عترت از آن ازدواج شد
    میلاد یاس در گرو آن وصال بود

    چون شمع گرچه سوخت، محمد (ص) تمام عمر
    در حسرت خدیجه ی نیکوخصال بود
    افشین علا
    نهم رمضان 98 خورشیدی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-02-26] [ 12:12:00 ق.ظ ]





      همه عجله دارند!   ...

    همه عجله دارند!
    مردم به معنایی در زندگی‌شان نرسیده‌اند
    به همین دلیل پیوسته شتاب دارند که آن را بیابند
    به فکر اتومبیل بعدی، خانه‌ی بعدی و شغل بعدی هستند…
    بعد می‌بینند که این‌ها مقولاتی تهی و بی‌معنا هستند
    از این رو به دویدن ادامه می‌دهند …

    سه‌شنبه‌ها با موری
    میچ آلبوم

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1398-02-24] [ 02:02:00 ب.ظ ]





      یا منتهى مناى   ...

    باز در حلقه رندان به خدا نزدیکیم
    همه از نفس گریزان ، به خدا نزدیکیم
    .
    ما در این ماه خدایى دوبرابر مستیم
    ما در این ماه دوچندان به خدا نزدیکیم
    .
    رمضان جام طهوریست که از مرحمتش
    به مفاتیح ، به قرآن ، به خدا ، نزدیکیم
    .
    هرکسى وقت وصالش دلى آرام کند
    ما که با حال پریشان به خدا نزدیکیم
    .
    در بیابان طلب صحبت آسایش نیست
    ما روی خار مغیلان به خدا نزدیکیم
    .
    خدعه ها کرد که ما را زخدا دور کند
    کورى لشگر شیطان ، به خدا نزدیکیم
    .
    یک نفر توبه نماید همه را میبخشند
    پس در اینجا همه یکسان به خدا نزدیکیم
    .
    همه از دست زلیخا به ستوه آمده ایم
    همه در گوشه زندان ، به خدا نزدیکیم
    .
    هیچ چیزى به جز این اشک بدادم نرسیدم
    با همین دیده گریان ، به خدا نزدیکیم
    .
    به همه نیمه شب صحن نجف ثابت کرد
    بیشتر گوشه ایوان ، به خدا نزدیکیم
    .
    گره پنجره فولاد گره را وا کرد
    کرم شاه خراسان ، به خدا نزدیکیم
    .
    چند خط روضه بخوانید مقرب بشویم
    با همین ذکر حسین جان ، به خدا نزدیکیم
    .
    زینب از قاتل تو بى ادبى دید حسین
    حیف شد جسم ترا سیر نبوسید حسین….
    .

    #محمد_جواد_پرچمی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-02-23] [ 10:47:00 ب.ظ ]





      ایمان و بُعد قلبی   ...

    #ایمان مربوط به بُعد #قلبی است، امّا #اعتقادات مربوط به بُعد #عقلی. این‌ها دو بُعدِ وجودی در انسان است. یکی کارِ قلب است و دیگری کار عقل. اگر عقلِ من کارِ خودش را انجام داد، بازدهِ آن روی قلبم اثر گذاشت و دل‌بستگی به محصولِ کارِ عقلی‌ام پیدا کردم، این می‌شود “ایمان". وگرنه اگر عقل استدلالاتش را هم بکند ولی هیچ اثری [روی قلب] نداشته باشد، این شخص مؤمن نیست..!

    •|حاج‌آقامجتبی‌تهرانی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [یکشنبه 1398-02-22] [ 05:34:00 ب.ظ ]





      سفره‌ای در کنارت   ...

    در کنار تو می شود
    از کنار سفرۀ خالی سیر بلند شد
    و با تو می شود
    از نان سفتی که در آب، کمی نرم شده لذت برد.

    آقا!
    کام‌ها هم مریض شده‌اند
    که بی تو
    با بَه بَه و چَه چَه بلند می‌شوند از کنار سفره‌ها.

    #بهانه_بودن
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1398-02-20] [ 09:43:00 ب.ظ ]





      "نگاه مکعبی" چیه؟   ...

    نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه؛ یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه…

    ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم، ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.

    مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم،
    نگاه مکعبی میگه:
    اثراتش رو هم بررسی کن، اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟
    شاد میکنه یا ناراحت؟
    یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه‌، تو ذهنم اول میگم:
    قطع رابطه یا برخورد باهاش.

    نگاه مکعبی میگه:
    عجله نکن، شاید فلان مشکل رو داشته که با تو بد برخورد کرده. شاید حواسش نبوده، شاید فشار کارش زیاده بهم ریخته…

    نگاه مکعبی نیاز به “مکث قبل از عمل” داره …
    سخته، ولی نهایتا کارهامون تو شبانه روز پخته تر میشه، احتمال اشتباه میاد پایین و موفق تر می شیم !!

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-02-19] [ 12:07:00 ب.ظ ]





      همان‌رُبا   ...

    طبق قانون فیزیک قراردادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به “آهنرُبا” تبدیل میکند

    حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی،
    میشود بدبختی رُبا،
    و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی میشود
    خوشبختی رُبا
    هرچه را که می بینید،
    هرآنچه را که می شنوید
    و هر حرفی که می زنید،
    همه دارای انرژی مغناطیسی هستند و ذهن شما را همانرُبا میکنند.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1398-02-18] [ 02:32:00 ب.ظ ]





      تو بر ما ببخش   ...

    امام خمینی (ره):

    خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم، ما هیچیم و هر چه هست تویی. ما اگر چنانچه خلاف می‌کنیم نادانیم، تو بر ما ببخش.

    تو ما را به این ماه مبارک رمضان وارد کن به طوری که با رضای تو واردبشویم در او. خدایا! تو مارا لیاقت بده که در این مهمانی که از ما کردی به طور شایسته وارد بشویم.

    خدایا! این ایران که از همه اطراف به او هجوم شده است، برای اسلام، این ایران را تو تقویت کن.

    صحیفه نور ،جلد 19، صفحه 16
    مورخ:1363/03/09

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1398-02-17] [ 11:19:00 ب.ظ ]





      تربچه نقلی لپ گلی   ...

    #بهار_نوشت
    #ماه_مبارک_رمضان
    بسته را باز می‌کنم و سبزی‌های کف سینی را دسته‌دسته پاک کرده و توی کاسه می‌ریزم. ریحان خوش عطر، تربچه نقلی که لپ‌هایش گل. انداخته، عطر تند نعنا و بوی نامطبوع پیازچه در فضای اتاق پیچیده. کمی بعد سبزی ‌ها توی آب غوطه ور خواهند شد. مثل سبزی‌های در آب ما هم غوطه‌ور در برکت و رحمت الهی می‌شویم.
    این‌ها با هم نوید سفره‌ای را می‌دهند، که نزدیک اذان مغرب روی زمین پهن خواهد شد. سبزی در کنار پنیر، زینتی برای سفره‌‌ی ساده افطار است و با سفره‌ های رنگینی که در طول سال چند صدبار باز و بسته می‌شود فرق دارد. سفره‌های رنگین چنین برکتی را ندارند. گاهی همین سادگی‌ها زیباست.
    ماه میهمانی خدا هنوز نیامده برکاتش را پیش‌پیش برایمان فرستاده است.
    درطول سال با دعا طلب برکت در رزق می‌کنیم، در حالی که خدا یکباره تمام برکاتش را در این ماه سرازیر می‌کند.
    کاهلی از ماست که ظرف وجودمان گنجایش اندکی دارد.
    مَثَل همان شعر:
    گر گدا کاهل بود
    تقصیر صاحبخانه چیست؟!

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-02-16] [ 06:13:00 ب.ظ ]





      نفیسه برگردد.   ...

    #بهار_نوشت
    از در که آمد بدون مقدمه و احوالپرسی، گفتی:"از خانم… خبر داری؟؟:
    گفتم:"نه خیلی وقته بی‌خبرم. چی شده مگه؟!”

    چین‌های پیشانی‌ات را که از تعجب و ناراحتی ایجاد شده بود. من را هم متعجب کرد.
    راستش جلوی نانوایی آقای… را دیدم. گفت:"انگار چند وقتی‌ست از هم جدا شدند.”

    دوبرابر این غم و تعجب به چهره‌ام نشست.
    وااا یعنی‌که چی؟!
    گفتی:"طلاق توافقی گرفتند و بچه با پدرش مانده.”
    از نفیسه خیلی بعید بود. دختر حاج آقایی، که پدرش زبانزد شهرشان است. پسرش را بگذارد به امان خدا و برود پی کارش.
    فکر آبروی خانواده‌‌ی مذهبی‌اش را نکرده.
    بعد از چندین سال زندگی مگر می‌شود؟!.
    ذهنم هنوز معادلات را کنار هم می‌چیند. وقتی جوابش جور در نمی‌آید، از تخته‌ی ذهن پاکش می‌کند.
    ولی انگار حقیقت داشت.
    گفتی:"زنگی به او بزن، ببین راهی برای بازگشت هست؟”
    گفتم:"آخه من زنگ بزنم به نفیسه‌ای که بزرگتر ازمن است و پدرش همه‌را مشاوره می‌دهد ولی به خاطر بچه به روی چشم سعیمو می‌کنم.”
    تهاجم فرهنگی و تغییر عقاید و نفوذ آن حتی در خانواده‌های مذهبی، این حلال مغبوض خدا را امری عادی جلوه داده است. طلاق، رهایی از بند همسر به چه قیمتی؟!
    فراموشی آن همه مهرو عاطفه‌ای که خرج هم می‌کردید، اینقدر آسان شده.
    عاقبت ثمره‌ی معصوم زندگیتان چه می‌شود؟!
    بعد از چند ساعت هنوز گره‌ ذهنم باز نشده.
    حتما به او خواهم گفت:"نفیسه فرصت هست برگردد عزیزم".

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [یکشنبه 1398-02-15] [ 02:49:00 ب.ظ ]





      بوقت مادری   ...

    #بهار_نوشت
    #یادداشت_روز
    رشته مامایی در ایران به شکل آموزش عالی به 80سال قبل برمی‌گردد.اولین آموزشگاه مامایی به نام مدرسه قابلگی با10 نفر شاگرد در سال 1298 در بیمارستان بانوان شهر تهران تاسیس شد.
    عدم حضور ماما‌ها در شهرهای دیگر زنان را وامدار ماما‌های سنتی کرده بود.خاطرات تلخ بر ذهن مانده از زایمانهایشان در خانه و غم ازبین رفتن نوزادانشان به خاطر عدم بهداشت کافی را هنوز در دل دارند.
    مادربزرگ می‌گفت، سر نه زایمانش از دکتر و بیمارستان خبری نبوده و همین که دردش می‌گرفته، دست به دامن خدجه ماما(خدیجه ماما)، زنی با دستهایی ضمخت می‌شده که هیچ مراعاتش را نمی‌کرده و بچه را که می‌گرفته، با همان دست‌ها چنگ می‌انداخته در دهان بچه تا راه گلو را باز کند.
    اما امروزه میزان تاثیر محیط بیمارستان‌های مجهز، دکتر، پرستار و مامای حاضر در روحیه‌ی فرد باردار قابل توجه است. اگر محیط و افراد پر انرژی باشند، فرد درد را فراموش می‌کند و یا لااقل کمتر حسش خواهد کرد. زنان باردار با یاری ماماها به بستری که باید فرزند را در آن پرورش دهند بیشتر توجه می‌کنند.با توجه به خوراک، سلامت وچندین عامل دیگر.
    مادر، با مهر مادری به فرزند نور می‌تاباند، تا در بستری مناسب رشد کند و بالنده شود. ماما هم کمک می‌کند، تا زن در زمان زایمان عطشی صد چندان برای دیدن میوه‌ی دلش داشته باشد و از بزرگترین اتفاق زندگی خاطره‌ای خوب برایش باقی بماند.
    کمک‌ و دلسوزی ماما با روحیه‌ای لطیف و درک مسائل این مهم را ممکن خواهد کرد. زنان در هشت دوره‌ی زندگی خود از جمله: قبل از بلوغ، بلوغ و پس از آن تا زمان یائسگی می‌توانند به ماما مراجعه کنند و از او مشاوره بگیرند.
    15اردیبهشت، بزرگ‌داشتی برای قشر ماما برگزار می‌شود، تا از زحمات و تلاش‌هایشان قدردانی کنند.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1398-02-14] [ 07:55:00 ب.ظ ]





      کلوا و مسئولیت‌ها   ...

    قرآن در چند جا می فرماید :
    کُلوا یعنی بخورید، اما هر جا فرموده کلوا
    به دنبالش یک مسئو لیتی به عهده ما گذاشته :

    جایی میفرماید : کلوا…در ادامه میفرماید : واشکروا
    خوردی شکر کن
    جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : اطعموا
    خودت خوردی به دیگران هم ببخش
    جایی میفرماید : کلوا…در ادامه میفرماید : انفقوا
    بخور و انفاق کن
    جایی میفرماید : کلوا… درادامه میفرماید : واعملوا صالحا
    خوردی نیرو گرفتی، کار نیکی انجام بده

    جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : ولا تسرفوا
    خوردی اسراف نکن
    جایی میفرماید : کلوا… در ادامه میفرماید : لاتطغوا
    خوردی بد مستی نکن
    پس شمایی که به این چیزا اعتقاد داری!توجه کنید فقط بخور بخور نیست بلکه با هر خوردنی مسئولیتی هست

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1398-02-10] [ 10:10:00 ب.ظ ]





      این آدم شکستنی‌ست...   ...

    کاش روی پیشونی آدمایی که دارن زیر بار غصه‌هاشون له می‌شن یه چیزی نوشته بود تا بقیه کمی مراعاتشون رو می‌کردن.
    مثلا نوشته بود: این آقا دارد از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگردد،
    این خانم سالهاست بغل نشده،
    این آقا را دارند می‌گذارند خانه‌ی سالمندان،
    این خانم مادرش مریضی صعب‌العلاج دارد،
    این آقا قول داده تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد،
    این خانم تا حالا کسی عاشقش نشده،
    این آقا خیلی حالش بد است و
    اگر یقه‌اش را بگیرید
    امشب خودش را می‌کشد…
    این آدم شکستنی‌ست…

    #حمید_باقرلو

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-02-09] [ 09:45:00 ب.ظ ]





      یکشنبه های پر حاشیه   ...

    یکشنبه‌ها را دوست دارم.
    ساعت اول کلاس کلام جدید داریم با طعم شکلات و استادی منعطف و مهربان که با شوخی‌و شیطنت ما گل‌از گلش می‌شکفد.
    کلاس پر از آوای خنده می‌شود.
    بین ساعت نفسی تازه می‌کنیم برای بحث‌های شیرین، جذاب و گاهی هم پرحاشیه‌ی زنانه در کتاب زن در اسلام.
    استادی که نگاهم به او جدای استاد و شاگردی مثل خواهر بزرگتری دلسوز است که با او راحتیم.
    کاش هرروز هفته یکشنبه‌ بود.
    پ.ن: امروز صدای خنده، بوی لاک، شوخی همراه با تست لاک آینه‌ای
    تلفیقی از تضادها را در کنار گرد هم آورده بود.
    ما فقط درس نمی‌خونیم در کنار هم زندگی می‌کنیم. حالا چرا لاک چون یکیمون قرار بود بره عروسی ? ?
    #بهار_نوشت

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [یکشنبه 1398-02-08] [ 04:10:00 ب.ظ ]





      چند خطی دُرُست و نه لزوماً دُرُشت   ...

    چند خطی دُرُست و نه لزوماً دُرُشت

    ? غروب پنج شنبه پنجم اردیبهشت ماه 98، یافت آباد، خیابان شهید بابایی، ایستگاه صلواتی شهید مجید قربانخانی

    به ایستگاه صلواتی که نزدیک می شدم داشتم در مورد القاب شهید در کتابی که در موردش بود فکر می کردم؛
    “مجید بربری”
    “حُرِّ شهدای مدافع حرم”

    چند نفری مشغول پذیرایی بودند، خلوت تر که شد کمی جلوتر رفتم و گفتم می خواهم با دوستان صمیمی شهید قربانخانی صحبتی داشته باشم. یکی از آنها که سابقه‌ی دوستی هشت ساله را با شهید داشت، گفت: “قبل از اینکه در مورد شهید چیزی بگم این را بگم که کاش در مورد شهید “درست” بنویسید نه “درشت".
    به نشانه‌ی تایید سری تکان دادم و یک آفرین محکم هم تحویلش دادم تا مطمئن شود راویِ درست حرف هایش می شوم.

    اول از همه خواستم تا در مورد شاخص ترین خصوصیت شهید بگوید، اینکه به نظرش چه خصوصیت شاخصی در شهید بود که باعث شد با وجود تفاوت‌های ظاهریِ رفتاری با اکثر شهدا، مسیر مدافع حرم شدن را انتخاب کند؟
    تفاوت‌هایی که کم و کمرنگ هم نیستند، مثل قلیون کشیدن و خالکوبی اش.

    می گوید: مجید “ریسک پذیر"[شجاع] بود و دوست داشت هرچه را می تواند تجربه کند، می گوید به نظر من ریسک پذیری مجید او را به سمت سوریه کشاند و در ادامه می گوید اما مجید علیرغم همه خصوصیات معمولی اش دو خصوصیت بارز و مشخص هم داشت یکی اینکه «روراست» بود و بی شیله پیله، و دیگر هم اینکه به شدت «شوخ طبع» بود…
    میان حرف های دوستش و آنچه که قبلا در موردش خوانده یا شنیده بودم، یک ربط منطقی و البته دل پسند پیدا می کنم و آن اینکه مجید هر چه که بوده، قطعا زمینه و ظرفیت و قابلیت لازم را داشته است برای آنچه که نهایتا شهادت روزی اش شده و قطعا با وجود اینکه مجید به اعتراف اطرافیانش، حتی بچه هیئتی آنچنانی و ظاهرا بچه حزب اللهی آنچنانی هم نبوده، اما «طالب» بوده…

    مثلا نویسنده ی کتاب «پناه حرم» می گوید: “مجید یکبار در اربعین با پای پیاده به کربلا می رود، در آن سفر که با دوستانش می رود هر کسی از امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) حوائجی را طلب می کرده است. همسفرانش می گویند در آن سفر مجید از خداوند و معصومین فقط یک چیز می‌خواهد،
    ✅ می گوید: «فقط می خواهم آدم بشوم!»

    از آن زمان به بعد مجید شروع می کند و به قول خودش با توبه ای که کرده تلاش می کند به انسانی دیگر تبدیل شود. این اتفاق هم برای دوره ای است که اصلا بحث سوریه و دفاع از حرم و … مطرح نبوده یا در ذهن مجید جایی نداشته است.”

    نویسنده‌ی کتاب «پناه حرم» در جای دیگری می‌گوید: “داییِ مجید یک سفره خانه‌ی مجلّل و گران قیمت داشته است. دایی‌اش تعریف کرده که یک روز مجید دست یک کودک کار را گرفته بود و از پایین شهر به بالای شهر پیش ما آورد و گفت دایی زود یک شیشلیک بزن و بده به ما.
    دایی اش می گوید من ناراحت شدم و گفتم این بچه را چرا آوردی؟ تو چه نسبتی با او داری؟ و…
    مجید در پاسخ می گوید این بچه سر چهار راه بود و به من‌گفت نمی داند شیشلیک چیست! من او را آورده ام تا شیشلیک را ببیند و بخورد و بفهمد که شیشلیک چیز خاصی نیست!".

    یا مثلا یکی از همرزمان شهید می گوید: تکیه کلام مجید در مورد خالکوبی‌اش شده بود: «خدایا خودت یا پاکش کن یا خاکش کن»، یعنی همان دیالوگ معروف اخراجی ها.
    البته که اینها هم فقط تکه هایی بود که ما خبر داریم از قابلیت‌ها و طالب شدن های مجید متولد سال 69، که بهمن 94 در خان طومان سوریه شهید و مفقود الاثر شد و حالا در اردیبهشت ماه 98 پیکر سوخته اش به میهن بازگشت.

    مبارکش باشد این عاقبت به خیری اش‌.

    اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
    #شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی

    نویسنده: #راضیه_ابراهیمی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [شنبه 1398-02-07] [ 09:59:00 ب.ظ ]





      تنفر، همان عشق است   ...

    تنفر نتیجه‌ى کم شدنِ تدریجىِ عشق نیست. مثل دکمه‌ى کم کردن صدا نیست که آرام‌آرام صدا را از اوج به حضیض برساند. تنفر دکمه‌ى “میوت” است: قطع ناگهانى صدا وقتى که به اوج رسیده است. وقتى صدا دارد کرت مى‌کند، فقط یک چیز به ذهنت مى‌رسد: یکباره قطعش کنى. و ناگهان سکوت. اما مى‌دانى که زیر این سکوت، فریادى کرکننده پنهان است؛ چون چیزى از آن صدا - آن عشق - کم نشده است. تنفر، خودِ عشق است؛ که در سکوت برگزار مى‌شود.

    #حسین_وحدانی

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [جمعه 1398-02-06] [ 11:28:00 ق.ظ ]





      هماهنگی شهود و اندیشه در یک گفتگوی شکوهمند   ...

    نفس در مقام ذات مجرد است و در مقام فعل، مجرد نیست این حرف مهمی است. نفس در مقام ذات مجرد است و در مقام فعل، متعلق و وابسته است.
    گاهی نفس انسان که مجرد است، ممکن است بعد از انجام یک عمل به یک صورت نفسانی شهوانی یا دنیوی، متصور بشود و منجمد بشود. چون گرفتار بدن است و بدن ذات دارد و اقتضائاتی دارد. ذهن آدمی گاهی اوقات به یک صورت ذهنی منجمد می شود. یک صورت می پذیرد ولی چون اقتضائات نفسانی دارد یا منافع دارد یا هر چیز دیگر، یا اصلا نمی خواهد به عالم روح برود، در این صورت منجمد می شود. یک تعبیرش این است که منجمد می شود و تعبیر دیگر تو گویی که در فکر بسته می شود یعنی درِ ذهنش را می بندد.

    آدمهای منجمد، در ذهن خود را می بندند. قفل می کنند. اصلا این تعبیر را من نمی کنم، این تعبیر قرآن کریم است ، تعبیر روایات است {أم علی قلوبٍ أقفالها} – سوره محمد (ص) آیه 24 – قفل بر قلب یعنی چی؟ قلب قفل می شود یعنی چی؟ منظور این قلب پزشکی که نیست، اگر این قلب بسته بشه و قفل بشود که آدم می میرد، قفل قلب، یعنی قفل ذهن؛ ذهن، ظهور قلب است.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-02-05] [ 09:53:00 ق.ظ ]





      اعتماد به پدر در کودکی، اعتماد به خدا در بزرگسالی   ...

    پدر، مجری و واسطۀ امر الهی در خانواده است و از جانب خدای متعال به کودکش نان می‌دهد. او از باب اینکه واسطه بین خدا و فرزندش است، باید مواظب باشد که کودک به رازق کنونی‌اش یعنی پدر جسور نشود؛ زیرا در صورت جسارت، این خطر در آینده به‌وجود می‌آید که به رازق اصلی‌اش یعنی خدا جسور شود.
    در طفولیت، پدر باید چنان با کودک رفتار کند که دوست دارد فرزندش در آینده با خدا چنین کند. روایتی نقل شده است که این مطلب را با ظرافت بیان می‌کند: «وقتی به بچه وعده‌ای دادید، به آن وفا کنید.»کافی، ج 6، ص 50
    چون طفل در زمان طفولیت در حد فکر و درک خودش، به‌جای خدا پدر را رازق می‌داند. پدر اگر بتواند اعتماد فرزند را جلب کند، فرزندش را برای اعتماد به خدا آماده کرده است.
    آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1398-02-04] [ 09:55:00 ب.ظ ]





      تا وا رهد این تیر... #شعر   ...

    به ساحت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف)

    مولای من از خویش نشانی بفرستید
    جان ها به لب آمد همه، جانی بفرستید

    مانند ترنجی است دلم پر شده از خون
    از تیزی آن تیغ نشانی بفرستید

    یا خود ز در آیید که انگشت ببرّیم
    یا طاقتی و صبر و توانی بفرستید

    یا پرده ی غیبت بدرانید به یکبار
    یا مژده ی آن را به جهانی بفرستید

    بر جان ستم شعله ای از خشم ببارید
    بر آتش غم آب روانی بفرستید

    با خُلق نبی، روشنی ای زاده ی نرگس
    بر دیده ی خلق نگرانی بفرستید

    انباشته از مال حرام است شکم ها
    بر سفره ی ما لقمه ی نانی بفرستید

    هر سو، دل مظلوم شد از آه، لبالب
    تا وارهد این تیر، کمانی بفرستید

    این نیست نمازی که خدا خواسته، از نو
    بر مأذنه ها بانگ اذانی بفرستید

    پرونده ی ما لایق امضای شما نیست
    بر نامه ی ما مُهر امانی بفرستید

    افشین علا

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [یکشنبه 1398-02-01] [ 05:32:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.