یکشنبهها را دوست دارم.
ساعت اول کلاس کلام جدید داریم با طعم شکلات و استادی منعطف و مهربان که با شوخیو شیطنت ما گلاز گلش میشکفد.
کلاس پر از آوای خنده میشود.
بین ساعت نفسی تازه میکنیم برای بحثهای شیرین، جذاب و گاهی هم پرحاشیهی زنانه در کتاب زن در اسلام.
استادی که نگاهم به او جدای استاد و شاگردی مثل خواهر بزرگتری دلسوز است که با او راحتیم.
کاش هرروز هفته یکشنبه بود.
پ.ن: امروز صدای خنده، بوی لاک، شوخی همراه با تست لاک آینهای
تلفیقی از تضادها را در کنار گرد هم آورده بود.
ما فقط درس نمیخونیم در کنار هم زندگی میکنیم. حالا چرا لاک چون یکیمون قرار بود بره عروسی ? ?
#بهار_نوشت
[یکشنبه 1398-02-08] [ 04:10:00 ب.ظ ]