بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


فروردین 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • متین
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ






  • آمار

  • امروز: 451
  • دیروز: 423
  • 7 روز قبل: 1487
  • 1 ماه قبل: 7382
  • کل بازدیدها: 364428





  • وبلاگ های من





    رتبه





      قدوم نورانی   ...

    #بهار_نوشت #تولیدی
    به یُمن آمدنت آذین می‌بندم،
    خانه‌را،کوچه را، دلم را
    چشمانم را تو آذین ببند و نورانی کن با قدومت
    آقا!

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1398-01-30] [ 10:02:00 ب.ظ ]





      مسابقه‌ی نمازی دخترونه   ...

    #به_قلم_دخترم
    #تولیدی
    با صدایی که در شهر پیچید،چشمانم را باز کردم. الله اکبر، الله اکبر
    زیر لب گفتم: خدایا شکرت. دوباره وقت قرارمان رسید.قراری که با همه داری، چه قرار با شکوهی.
    صدایی در گوشم پیچید.
    بگیر بخواب بابا!چه حوصله‌ای داری تو، تو مدرسه کسل میشی.
    مگه قرار نیست بری مدرسه؟
    چشمانم سنگین می‌شوند و به خواب می‌روم.ساعت 7 از خواب بیدار می‌شوم و به مدرسه می‌روم.
    مثل همیشه با بچه‌ها بازی و شوخی می‌کنم.معلم آن روز در مورد وسوسه‌ی شیطان برایمان صحبت می‌کند.
    >
    ذهنم درگیر حرف خانم معلم و صدایی که در گوشم پیچید شده‌بود. در راه برگشت بنرهایی از احادیث به چشم می‌خورد دقیقتر نگاه میکنم.
    نماز، ستون دین و تشکر از خدا و… .
    مگر ما وقتی ما می‌گوییم خدایا شکر تشکر نمی‌کنیم؟؟
    وقت استراحت انگار دلتنگ صحبت با خدا بودم. حرف‌های زیادی زدم.
    باز هم رغبت نکردم تا نماز بخوانم.
    تا شب فکرم مشغول حرفها بود.آن روز گذشت.
    نمازهایم قضا شد.
    فردا حتی با صدای اذان بیدار نشدم.
    زنگ تفریح که خورد، با معلم در مورد آشفتگی حال خودم صحبت کردم.

    خانم معلم ناراحت شد و گفت: تو که نماز می‌خواندی؟!چطور‌شده که این اتفاق افتاده است؟!
    ببین عزیزم من هرروز تکالیفی به شما می‌دهم. شاید پیش خودت می‌گویی: مگر من هرروز سرکلاس نیستم.درس‌ها را هم یاد می‌گیرم، پس نیازی به تکلیف نیست.
    به نظرت این حرف درست است؟
    جواب می‌دهم،نه مشق برای یادگیری است.
    خدا هم با فرستادن پیامبرانش برای راهنمایی و یادگیری ما تکالیفی بر عهده‌ی ما گذاشته است.
    که یکی از آنها نماز است. فکر کن مسلمانی مثل چادری برپا شده است، که ستون آن نماز است.
    اگر ستون نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟
    لیمو شیرینی که قاچ کردی را اگر به موقع نخوری تلخ و بد مزه می‌شود.
    حرفهای معلم به دلم نشست. قانع شدم، دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.
    از آن روز سعی کردم، مهمترین تکلیفی که خدا برایم تعیین کرده را به خوبی انجام دهم.
    پ.ن:دختر کو ندارد نشان از مادر ?
    برای مسابقه‌ی نماز نوشته بچم
    12ساله از سمنان

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



     [ 09:02:00 ب.ظ ]





      تله‌ی شیرین   ...

    زندگی خیلی چیزها یادمان می‌دهد و ما مقصریم که یاد نمیگیریم و بارها و بارها در همان تله شیرین گرفتار می آییم …

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-01-29] [ 12:34:00 ب.ظ ]





      آینه‌ی پیامبر   ...

    ? برای حضرت علی اکبر (علیه السلام) ?

    ? آیینه ی پیامبر ?

    بر روی قامت تو خدا مَد گذاشته ست
    بر سروهای باغ، سرآمد گذاشته ست

    انگار چهره ی تو -به تعریف هر که دید-
    آیینه رو به روی محمد گذاشته ست

    روی پیمبری تو دستان تیغ را
    در لحظه ی فرود، مردد گذاشته ست

    هر کس که کینه داشته از بدر ماه تو
    بر پیکر تو زخم مشدد گذاشته ست

    داغ تو را به لاله سپرده ست و بعد از آن
    با پرچمی به سینه ی گنبد گذاشته ست…

    زنده یاد مهدی پرویز

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1398-01-28] [ 07:25:00 ق.ظ ]





      خوشبختی کودک   ...

    نمی توانیم کودکی را بوجود بیاوریم
    پرو بالش را بشکنیم
    دست و پایش را قطع کنیم
    گوشش را ببندیم
    یا چشمش را کور کنیم به این امید که همچنان در چارچوب کنترل و اراده ی ما و متناسب با میل ما زندگی کند.

    به همین علت، خوشبختی و سلامت روانی و موفقیت فرزند در اینده، موکول به رفتار درست و خوب امروز من و شماست.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-01-26] [ 07:33:00 ب.ظ ]





      منظره‌ای رو به بهار   ...

    بوی مطبوع گل و
    منظره‌ای رو به #بهار

    پنجره پشت خودش
    یک من ‌و ‌تو کم دارد…
    #علیرضا_صادقی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 05:45:00 ب.ظ ]





      #جلوه_های_حضور   ...

    آدمی که داغ می‌بیند هرچه بیشتر دور و برش را پرکنند و دلداری‌اش بدهند رنگ غم برایش کمرنگ‌تر خواهد شد.
    حالا که غمی فراگیر رنگی سیاه کشیده به بیشتر نقاط کشورمان.
    حضور کنار غمدید‌ه‌ها برایشان قوت قلب است تا لحظه‌ای فکر تنهایی به ذهنشان خطور نکند.
    زنی که تمام زندگی‌اش را آب برده، خواهری می‌خواهد تا سرروی شانه‌اش بگذارد.
    کودکی که تمام اسباب بازی‌هایش در گل دفن شدند آغوش می‌خواهد، برای تحمل نداشته‌هایش.
    مردی که تا به حال زیر بار مشکلات ایستاده بوده، کمرش خم شده ونیاز به تکیه‌گاه دارد برای ایستادن دوباره.
    لقمه غذای گرمی می‌خواهند، تا سردی بغض‌های گلو نبرد نای نفس‌شان را.
    پتوی گرمی به گرمای محبت تمام مردم کشورش.
    سیل زده به نوعی جنگ زده‌است که در مقابل هجوم آب ایستاده و مقاومت کرده.
    مردم ما همانند دوران دفاع دور هم جمع شدند. صحنه های بی بدیل همدلی دفاع مقدس دوباره خلق شد. دست‌به‌دست هم گذاشتند برای کمک و همیاری.
    جلوه‌های حضور را فریم‌به فریم پیش چشمان همه ثبت کردند. در زمین‌های به گل نشسته نهال امید و مهر کاشتند و روی خستگی‌ها را کم کردند.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



     [ 05:41:00 ب.ظ ]





      #کوثرنتیم   ...

    به_قلم_خودم
    #کوثرنتیم
    #کوثرنت
    #خواهران_طلبه
    #طلبه
    #فضای_مجازی
    #بهار_نوشت
    کوثرنت برای من مثل این شهرک‌های شلوغ مسکونی‌ست. با کلی همسایه‌ی دیوار به دیوار با سلایق مختلف، که هرکدام رواقش را به رنگی در آورده. از آشپزخانه مرکزی گرفته تا پرورش گل و گیاه و بحث داغ سیاست.
    اولی که وارد شدم، مثل بچه‌های شر و شلوغ توپ مطالبم را مدام به در و دیوارش می‌کوبیدم. که مثلا بگویم ما تازه آمدیم به این محل بدانید و آگاه باشید.
    گاهی همسایه‌ها پرخاش می‌کردند بس است بابا سرمان رفت. بعضی‌هایشان هم با صبوری تحمل کردند و بزرگواری به خرج دادند. یکسالی که گذشت سن حضورمان که بالاتر رفت. پیش خودم گفتم یک خرده آرامتر زبان به دهان بگیر ببین بقیه چه می‌کنند. یکی از عزیزان که دید ما سربه راه شدیم. دستمان را به قلم بند کرد مثلا شدیم نویسنده.
    راست می‌گویند، که همسایه‌ی خوب از صد فامیل بهتر است. ساکنین این شهرک که حالا برای خودش شهری شده می‌آیند و می‌روند. برخی‌شان حسابی پاگیرندو دلشان نمی‌آید کوثرنت را تنها بگذارند. برخی هم می‌آیند تا به چشم مشتری به رواق نگاهی بیندازند و بروند شاید بپسندند و ماندگار شوند شاید هم نه. مدیر شهرک هم هرروز به فکر تغییر یک جا می‌افتد کلنگ بر می‌دارد و به جانش می‌افتد. یک روز رنگش را عوض می‌کند و یک روز می‌کوبد و از نو می‌سازد و روز دیگر کلی چاله می‌کند.
    ما هم به رسم همسایگی برای هم رواقی‌هایمان گاهی زنگ احسنت را می‌زنیم و فرار می‌کنیم. با آنهایی که بیشتر دم‌خوریم چند کلامی پای مطلب درد‌دل می‌کنیم.
    حالا دوستانی از برگ گل لطیفتر داریم که به دنیا می‌ارزند.

    خلاصه که ما سر به راه شدیم. تازه وارد‌ها هم خوب می‌شوند، حوصله کنید.
    پ.ن:مساله کاملا طنزه شما جدی نگیرید خب????

    موضوعات: براي همه, براي من, براي طلاب  لینک ثابت



    [شنبه 1398-01-24] [ 06:38:00 ب.ظ ]





      مولودی   ...

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1398-01-21] [ 08:36:00 ب.ظ ]





      مولودی حاج محمود کریمی   ...

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1398-01-20] [ 06:35:00 ب.ظ ]





      ناامنی در کنار خدا یا امنیت در مقابل خدا    ...

    🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹

    🔸 🔸

    زهیر و شمر هر دو، هم در کربلا بودند و هم در صفین. در جنگ صفین، زهیر در کنار معاویه بود و شمر در کنار امیرالمومنین. زهیر در هر دو میدان صفین و کربلا بنا بر فطرت عمل کرد و شمر در هر دو، بنا بر طبیعت.

    زهیر در صفین به امر فطرتش رفته بود؛ چون میخواست بهخاطر مظلوم با ظالم بجنگد، اما ظالم را اشتباه گرفته بود. شمر هم در هر دو میدان بهدنبال قدرت بود. او هم اشتباه کرده بود و خیال میکرد که در کنار علی علیه السلام به قدرت دست پیدا میکند. هر دو در میدان کربلا اشتباهشان را اصلاح کردند.
    آنچه اساسی است این است که انسان همۀ زینتهای دنیا را فدای فطرت کند. امنیت بزرگترین زینت این حیات است. انسان باید ناامنی در کنار خدا را بر امنیت در مقابل خدا ترجیح دهد.

    شمر در عصر تاسوعا صدا زد: «أَیْنَ بَنُو أُخْتِنَا» (فرزندان خواهر ما کجایند). حضرت عباس علیه السلام جواب نداد. امام حسین علیه السلام به برادرش عباس فرمود: «أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً» (پاسخش را بدهید، اگرچه فاسق است)؛ یعنی با اینکه میدانید فاسق است و نمیخواهید جوابش را بدهید، ولی باید جوابش را بدهید.

    حضرت عباس علیه السلام ناچار گفت: چه میگویی؟ شمر گفت: من برای تو و برادرهایت امان آوردهام. حضرت عباس علیه السلام اماننامه او را رد کرد. او امنیت در کنار شمر، عبیدالله و یزید را نخواست و ناامنی در کنار ذُریۀ پیامبر صلی الله را برگزید. درواقع میگوید: راحتی، آزادی، امنیت، شهرت، قدرت، عزّت، همه فدای تو!

    کتاب آئینه تمام نما/فصل 2، درس‌های عاشورا/ صفحه 112

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 05:35:00 ب.ظ ]





      به افق ماه   ...

    تیرگی روی سیاهم، دامن بخت و روزگارم را گرفته.

     هر بار که باران می‌بارد. خودم را می‌اندازم وسط معرکه‌ی ریزش رحمت خدا تا شاید این سیاهی را بشوید وبا خودببرد .

    امروز پیام های تلفن را که بالا و پایین می‌کردم. نگاهم افتاد به نوید فروغ ماه شعبان.

    امید دارم با حرکت در افق این ماه، زمانی که به نیمه می‌رسد. ماه بلند بالا، رخش را در آسمان ‌بنمایاند و پولک باران ستاره‌های نقره‌ای، آسمان روی سیاهم را درخشان کند.

    چون تو می‌آیی و جهان را روشن می‌کنی.​

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-01-19] [ 06:25:00 ب.ظ ]





      خواهری به نام گمیشان   ...

    فاجعه‌ی واقعی، سیل نیست. فاجعه‌ی واقعی اینست که تا دو هفته پیش، اسم گُمیشان و معمولان را نشنیده بودیم. همان‌طور که تا دو سال پیش، اسم ثَلاث باباجانی را… فاجعه اینست که در فیلمهای گرفته‌شده با گوشیهای لرزان از سیل خوزستان، خیلیهایمان برای اولین بار میبینیم هموطنانی داریم که به زبان عربی حرف میزنند. فاجعه اینجاست که نمیفهمیم پیرمردی که تا کمر توی آب است و بغض حرفهایش را تکه‌تکه کرده دارد سعی میکند با تنها زبانی که بلد است از کدام غمش با ما حرف بزند. فاجعه اینجاست که نگذاشته‌اند بدانیم ما برادری داریم که لُری حرف میزند، همشیری که کُردی آواز میخواند، مادری داریم که یک‌پارچه خوزستان است، و در تمام این سالها خواهر زیبایی داشته‌ایم که اسمش گمیشان بوده…

    ما برادرهای جدا افتاده‌ی فیلمِ مادرِ علی حاتمی هستیم. و چقدر حیف که فقط وقتی دور هم جمع میشویم که مادر دارد میمیرد، از بس که جان ندارد…

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 12:50:00 ب.ظ ]





      یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره مناجات شعبانیه   ...

    #برنامه_خودسازی
    ‌یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره مناجات شعبانیه
    بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
    دعا، وسیله‌ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بی‌رابطه‌ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه‌ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم».

    ? بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - می‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یی بی‌پایان از ادعیه‌ی مأثوره‌ی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت می‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه می‌سازد.

    ? مناجات مأثوره‌ی ماه شعبان - که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی‌یی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمی‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست.

    ? این مناجات، نمونه‌ی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.

    ? مناجاتهای پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.

    ? خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. 69/10/1

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [شنبه 1398-01-17] [ 09:31:00 ب.ظ ]





      آینه‌ی چشمانت   ...

    #به_قلم_خودم 

    #بهار_نوشت 

    ساعت‌های زیادی را روبروی آینه ایستاده و هفتاد قلم سرخ‌آب و سفیدآب به صورت دارد. با موچین ابروهایش را قیطونی می‌کند.من اما، همین که در آینه‌ی چشمانت زیبا به نظر بیایم برایم کافی‌ست 

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1398-01-16] [ 12:42:00 ب.ظ ]





      خیلی دور، خیلی دورتر   ...

    #به_قلم_خودم

    #بهار_نوشت

    #عکس_تولیدی

    خیلی‌دور، خیلی‌دورتر 

    در دامنه‌ی کوه زبان بسته‌ها چرا می‌نمایند.چوپان شش دانگ از حواسش را جمع کر‌ده برای محافظت از این گنج‌های رونده. 

    گوسفندها هم خیلی با تفاخر سم بر زمین می‌کوبند. 

    حتی به مخیله‌ی محترمشان هم نمی‌رسید. جان عزیزشان را به ثمنی بسیار خریدار شوند. 

    خیلی‌دور، خیلی‌دورتر 

    به اندازه‌ی فاصله‌ی گوشت با سفره مردم… 

    :| :| :|

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 12:38:00 ب.ظ ]





      ضرورت نظام اسلامی در سیره امام کاظم( علیه السلام )   ...

    یادداشتی از: عبدالرحیم اباذری

    ? مدیریت و هدایت صحیح مردم، تنها با تشکیل نظام اسلامی و الهام از قرآن و مکتب اهل‌‌بیت (علیهم السلام) امکان‌‌پذیر است. تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد بدون تشکیل حکومتی بر اساس تعالیم اسلامی، خدمت به مردم و هدایت آنان که هدف از آفرینش نیز همین است، یا اصلاً ممکن نیست یا دست‌کم صوری و ناقص است و هرگز به تحقق آرمان‌های پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) نخواهد انجامید.

    ? چرا که تبلیغ و ارشاد مردم، بدون یک نظام دینی و اسلامی و در زیر سایه حاکمیت‌های غیرالهی و ظالم، به منزله آب در هاون کوبیدن است. همان طوری که ترویج شرک و کفر و فساد و بی بند باری هم از سوی حکومت های استکباری به مرحله اجرا می رسد.

    ? از بعضی آیات قرآن و از فحوای بسیاری از احادیث این باب استفاده می‌شود همان‌‌گونه که مردم در امور فردی، اجتماعی و سیاسی به حاکمیت انبیا، امامان معصوم و در عصر غیبت به فقهای جامع شرایط ارجاع داده شده‌اند، به همان اندازه انبیا، امامان و فقها نیز موظف به تشکیل حکومت شده‌اند؛ چنان‌که سیره عملی آن بزرگان نیز این حقیقت را تأیید می‌کند. همه انبیا و امامان به دنبال تشکیل حکومت بودند.

    ? وقتی حیات پربرکت امام موسی کاظم ( علیه السلام ) را از این بُعد مورد بررسی قرار می‌دهیم، در می‌یابیم که خلفای عباسی اعم از مهدی، هادی و هارون که معاصر آن امام همام بودند، به شدت از موضع‌گیری‌ها و حرکت‌های سیاسی امام در اضطراب و نگرانی به سر می‌بردند. امام کاظم ( علیه السلام ) از هر فرصتی برای آگاه کردن مردم و زمینه‌سازی برای تشکیل حکومت و مبارزه با ظلم و ستم خاندان عباسی استفاده می‌کرد.

    ? از منابع تاریخی می‌توان دریافت که موضع‌گیری‌های امام کاظم( علیه السلام ) چنان صریح و کوبنده بود که خلفای عباسی بیش از ده بار برای بازجویی، آن حضرت را به دار الاماره احضار کردند. حتی در موردی چنان عرصه بر مهدی عباسی تنگ می‌گردد که او به فردی به نام «حمید بن قحطبه» مأموریت می‌دهد تا فردا امام را به قتل برساند؛ اما همان شب، خلیفه در عالم رؤیا امام علی(علیه السلام) را دید که او را تهدید کرد و از عواقب آن کاربر حذر داشت.خلیفه نیز از ترس، دستور را پس گرفت.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [یکشنبه 1398-01-11] [ 11:24:00 ب.ظ ]





      دانستن لحظۀ مرگ، تحمل زیادی می خواهد   ...

    شما ببینید اگر انسان عادی بفهمد که مثلاً فردا مسموم خواهد شد و بعد می میرد، چقدر برای او سخت است؟ امام کاظم (علیه السلام) به همین صورت مسموم شدند. بعضی سوال می کنند این کار امام با توجه به آیه ی «وَلاَ تُلقُوا بِاَیدِیکم اِلَی التَّهلُکه» (خودتان را بدست خودتان به هلاکت نیاندازید)، چطوری می شود؟ جواب این است که خدای تعالی تکلیف را برای آنها عوض می کند، تکلیف آن ها با تکلیف مردم کاملاً فرق می کند. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در مرحله ی اول یک رطب مسموم برایش آوردند، حضرت آن را جلوی سگ تربیت شده ی آنها انداخت؛ سگ خورد و مرد. این سگ پیش آنها خیلی عزیز بود. دوباره آوردند و حضرت وقتی خرما را برمی داشت گفت: خدایا تا حال برای من حلال نبود؛ یعنی امر نرسیده بود، اما الآن تکلیف دیگری دارم.
    در جبهه، آنهایی که خیلی مخلص بودند، در سفر آخر خداحافظی می کردند که من از سفر بر نمی گردم. آنهایی هم که خالص تر بودند، هفته شهادتشان را پیش بینی می کردند. بعضی که از اینها خالص تر بودند، روز را می دانستند!
    آقای خزعلی تعریف کرد که طلبه ای که به جبهه رفته بود گفت: رزمنده ای سئوال کرد: آدم تشنه اگر یک ظرف آب داشته باشد، با آن وضو بگیرد بهتر است یا از آن بخورد؟ گفتم حفظ بدن واجب تر است. بهتر است آب را برای خوردن بگذارد. بعد از چند دقیقه دیدم با این آب دارد وضو می گیرد. گفتم مؤمن! تو مگر مسئله اش را از من نپرسیدی؟ مگر نگفتم که این آب را برای خوردن بگذار، تو که داری آب را صرف وضو می کنی؟! گفت: اگر طرف بداند که نمی ماند چطور؟! گفتم منظورت چیست؟ گفت: مثلاً بداند که ساعت 10:30 شهید می شود و تا آن موقع یک ساعت بیشتر نیست! چون دیدم از این حرف ها می زند دیگر با اوحرف نزدم و منتظر بودم که ساعت 10:30 بیاید و به او بگویم که این چه حرفی بود که زدی؟ همینطور که من به ساعت نگاه می کردم دیدم رأس ده و نیم، خمپاره ای آمد و او شهید شد.
    بعضی تعجب می کنند که امامان ما از شهادتشان خبر داشتند. کسی که ایمانش بالاتر برود، امتحانش هم شدیدتر می شود. هر چه مرگ تصادفی تر باشد، سبک تر است. هر چه لحظه ی مرگ مشخص تر باشد، استقامتش هم سخت تر است.

    آیت الله حائری شیرازی(ره)

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



     [ 07:50:00 ب.ظ ]





      بمیرم برای تو   ...

    بمیرم برای تو 

    چند روزی پسرم نبود. 

    امروز آمد و دیدمش. 

    حسابی جایش خالی بود در خانه. 

    کمی‌نشستم و بلند می‌شدم 

    جایش را خالی می‌کردم. 

    *6حتّی بچه‌های دیگرم هم

    توان پر کردن جالی خالی‌اش را نداشتند.*
    *مگر می‌شود جای خالی یک گل را

    یک گل دیگر پر کند؟*

    گل اگر گل باشد

    وقتی که می‌رود

    یک گلستان هم نمی‌تواند جایش را پر کند.*
    *اصلاً دست خودم نبود دیدن جای خالی‌اش.

    چشم که باز می‌کردم

    جای خالی، خودش را نشانم می‌داد.*
    آقا! 

    مرا ببخش که جای خالی‌ات را نمی‌بینم. 

    دنیا عجیب جای تو را برایم پر کرده است. 

    قربان تو! 

    *شرمندگی وجودم را فرا گرفته

    و دارد مرا غرق می‌کند در خودش.*
    *از وقتی که فهمیدم

    زمانی که از تو فاصله می‌گیرم

    جای خالی مرا با هیچ چیز و هیچ کسی پر نمی‌کنی

    و همیشه چشمت به جای خالی من است

    آتش شرم بیشتر داغم می‌کند.*
    *اگر تو جای خالی مرا

    با دیگران پر می‌کردی

    آن وقت چه خاکی باید به سر می‌ریختم؟*

    *تو که هیچ وقت این کار را نمی‌کنی؟

    می‌کنی؟*
    *من تلاشم را می‌کنم

    تو هم از هیچ کمکی دریغ نکن

    شاید از فردا جای خالی‌ات را خوب دیدم

    و دنیا با هر چه دارد نتوانست

    جای خالی تو را برایم پر کند.*

    بمیرم برای تو! 

    *چقدر غریبی که باید تو را در انتظار نگهداشت

    تا روزی بیاید که جای خالی‌ات دیده شود

    و هیچ چیز جای تو را پر نکند.*
    شبت بخیر ای آشنای آسمان، غریب زمین! 

    #بهانه_بودن 

    #شب_بخیر 

    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [شنبه 1398-01-10] [ 12:02:00 ق.ظ ]





      سیل، تقدیر یا تدبیرِ ما؟!   ...

    #جهاد_روشنگری

    🔘 حادثه سیل در مناطق مختلف کشور بارِ دیگر سوال نقش تقدیر الهی یا تدبیر انسانی را در ذهنها زنده کرد. تقدیرگرایان هر حادثه را به اراده و مشیت الهی مستند میسازند و مردم را به تسلیم و رضا دعوت میکنند و در مقابل تدبیرگرایان همه حوادث را ناشی از سوء تدبیر انسانی میدانند و انسانها را به استفاده از عقل و تدبیر برای کاهش آن تشویق مینمایند. ولی تعالیم قرآنی به ما می آموزد که تقدیر هرچند حق است ولی رفتار انسانها نیز یک عامل موثر در آن بوده و تقدیر جدایِ از رفتار انسانها رقم نمیخورد: «وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ»(سوره شوری/30) «فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»(سوره توبه/70) «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»(سوره روم/41)

    🔘 از امتیازات فقه شیعه (که مبتنی بر “اصل عدل” است) تاکید بر اختیار و مسؤلیت انسان است. براساس این مبنا، هیچ کس نمیتواند مسؤلیت رفتار خود را نادیده انگارد و خود را در پناه تقدیر مخفی نماید. مثلا کسی که مانعی در خیابان بوجود می آورد و یا حتی پوست میوه‌ای را در مسیر عابری می اندازد، نسبت به همه پیامدها و حوادث بعدی آن ضامن است. این یک اصل مسلم فقهی است که مستند به روایات است: «مَنْ أَضَرَّ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ». این اصل، اختصاص به “طریق المسلمین” هم ندارد و همه فضاهای عمومی اعم از دریا و مرتع و جنگل و .. را در برمیگیرد. و چون این منابع حیاتی در اختیار دولت بوده و حفاظت از آنها از وظایف حکومت است، از این رو حکومت نسبت به آنها ضامن می باشد.

    🔘 مسؤلیت حکومت دینی در قبال طبیعت، علاوه بر مبنای فوق نیازمند قبول یک اصل دیگر (اصل اعتبار علم و بکارگیری آن) نیز هست. زیرا صیانت از طبیعت بدون بهره گیری از دانش و تجارب بشری امکان پذیر نیست. استاد بزرگوار شهید مطهری در مباحث جامعه و تاریخ میگفت: طبیعت تا شناخته شده نباشد، ارباب انسان است و به هر نسبت که شناخته شود، خدمتگزار میشود و می توان آن را مهار کرد. یک نمونه آن بیماریهایی مثل وباست که روزی حاکم علی الاطلاق بودند و وقتی شناخته شدند از پای درآمدند و نمونه دیگر سیل است که امروز هم قابل پیش بینی است و هم از قبل قابل تدبیر است.
    ولی اگر در جامعه دینی “علم” ارزش واقعی خود را نداشته باشد و از دانشِ متخصصان استفاده نشود و بنام دین تخطئه شوند و یا دیگران عرصه را بر ایشان تنگ کنند، چکونه می توان از طبیعت در برابر حوادث طبیعی حفاظت کرد؟ آن روز که مطهری رابطه علم و ایمان را بحث میکرد، میگفت: علم در برابر هجوم بیماریها و سیلها و زلزله ها ایمنی میدهد و ایمان در برابر اضطرابها و تنهائیها و پوچ انگاریها. ولی امروز ما با جمعی مواجهیم که میخواهند ایمان را جایگزین علم کنند و در حالی که خود بهره لازم را از علم ندارند، فرصت را از اهل دانش سلب میکنند و به نظر کارشناسی آنان وقعی نمی نهند . شگفت آور است که هنوز هم آثار نزاع علم و ایمان دیده میشود.

    🔘 روحانیت و علمای دین در مواضع گذشته خود نشان داده اند که در تحلیل حوادث طبیعی تقدیرگرا نبوده و نقش بی تدبیری ها را نادیده نگرفته اند. مثلا در شهریور سال 57 که زلزله هولناک طبس اتفاق افتاد، امام خمینی بجای آنکه مردم را به رضا در برابر قضای الهی فرا خواند، تلفات سنگین را ناشی از بی تدبیری رژیم پهلوی دانست و اعتراض کرد “در محیطی که زلزله خیز است هیچ گونه اقدامی برای حفظ جان مردم محروم صورت نگرفته ” ایشان به همین دلیل شخص شاه را عامل خراب شدن خانه ها در زلزله معرفی کرد : “شاه برای زلزله زدگانی دلسوزی میکند که “خود” در اثر بی توجهی در امور خانه سازی، خانه های آنان را بر سر مردمش خراب کرده است”
    اگر این منطق درست است و کوتاهی دولت ها در پیشگیری از وقوع حوادث طبیعی یک عامل جدی در تلفات انسانی و خسارتهای گسترده مالی است، پس باید اجازه دهیم تا کارشناسان مربوطه بشکل مستقل بررسی نموده و نقش بی تدبیری ها را در این حوادث مشخص نمایند.
    نظام میتواند این حوادث تلخ را فرصتی برای دیدن عیب های خود و اصلاح آنها قرار دهد. در غیر این صورت هر حادثه طبیعی در شرایط ضعف اعتماد عمومی زمینه یک آسیب اجتماعی و سیاسی را فراهم میسازد.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-01-08] [ 06:18:00 ب.ظ ]





      آیا الگوی حکومتی حضرت علی علیه‌السلام قابل تکرار است؟؟   ...

    #گنجینه_علوی

    #نهضت_نهج_البلاغه_خوانی

    اگر منظور این است که کسی همانند و شبیه ایشان خواهد شد، نه کسی نمیتواند چنین کاری انجام دهد.
    خود حضرت هم در موارد متعددی تاکید کردند که حواستان باشد، کسی نمیتواند مانند من بشود.
    از جمله در خطبه شقشقیه کسی خیال نکند می‌تواند به بلندای معارف دست یابد و کسی نمی‌تواند به قله‌ی فضائل و مناقب من برسد.
    هرکسی برای انجام کار الگویی و هر مسافری مقصدی دارد.
    ما مدعی این هستیم که می‌خواهیم حکومت و سیاست علی علیه السلام را الگوی خود قرار بدهیم و تاجایی که می‌توانیم در این مسیر حرکت کنیم و همین اندازه برای ما کافی‌ست.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [شنبه 1398-01-03] [ 11:57:00 ب.ظ ]





      اسم کوچک من   ...

    ربطی به #گردش

    فصل ها ندارد

    #بهار

    اسم کوچک #من بود

    وقتی صدایم می زدی…

    ❤ ❤ ❤

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 05:17:00 ب.ظ ]





      یه عید واقعی   ...

    #پوستر | یه عید واقعی

    بیرون از فضای مجازی، نوروز پرنشاط‌تری خواهیم داشت

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 02:36:00 ب.ظ ]





      مصلحت سنجی یعنی #گنجینه_علوی   ...

    #حکمت_نهج_البلاغه

    #گنجینه_علوی

    #نهضت_نهج_البلاغه_خوانی
    امیرالمومنین علی علیه‌السلام واقع‌گراترین بنده‌ی خدا بود و بیش از هرکسی به مصلحت جامعه توجه داشت.
    مصلحت‌سنجی یعنی توجه به واقعیت‌ها.
    یعنی فقط این نیست که آرمان و عقیده‌ای داریم از واقعیت زندگی غافل شویم.
    حضرت فرمود:از حکومت تبعیت می‌کنم با اینکه بیشتر از شما نسبت به حکومت انتقاد دارم و اصلا حکومت حق من بوده است.
    کجا امیرالمومنین علیه‌السلام -پناه بر خدا- بی‌توجه به واقعیات جامعه بوده تا شیعه‌ی او اینگونه باشد؟
    تقیه یعنی داشتن تاکتیک مبارزه نه دورویی .
    نهج‌البلاغه کتابی آرمانی‌ست. و انسان را آرمانگرا بار می‌آورد، اما نه آرمان‌گرای بی‌توجه به واقعیت اجتماعی
    ؛
    یعنی از خواندن نهج‌البلاغه نباید ناامیدی به ما دست بدهد بلکه باید شور و نشاط بیشتر شود و رفتار خود را تنظیم کنیم. حضرت این را در عمل به خوبی به همه‌ی ما نشان داد.
    درس نهج‌البلاغه برای این است که ما هرروز حداقل یک گام جلوتر از دیروز باشیم.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 02:34:00 ب.ظ ]





      #حکمت_علوی حکمـت 252   ...

    #نهضت_نهج_البلاغه_خوانی
    خداوند ایمان را برای پاکسازی دل از شرک، و نماز را برای پاک بودن از کبر و خودپسندی و زکات را عامل فزونی روزی، و روزه را برای آزمودن اخلاص بندگان، و حج را برای نزدیکی و همبستگی مسلمانان، و جهاد را برای عزت اسلام، و امر به معروف را برای اصلاح توده های ناآگاه، و نهی از منکر را برای بازداشتن بیخردان از زشتی ها، صله رحم را برای فراوانی خویشاوندان، و قصاص را برای پاسداری از خون ها، و اجرای حدود را برای بزرگداشت محرمات الهی، و ترک میگساری را برای سلامت عقل، و دوری از دزدی را برای تحقق عفت، و ترک زنا را برای سلامت نسل آدمی، و ترک لواط را برای فزونی فرزندان، و گواهی دادن را برای به دست آوردن حقوق انکار شده، و ترک دروغ را برای حرمت نگهداشتن راستی، و سلام کردن را برای امنیت از ترس ها، و امامت را برای سازمان یافتن امور امت، و فرمانبرداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری، واجب کرد.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 02:33:00 ب.ظ ]





      مثل امیرالمؤمنین(علیه السلام)   ...


    🔹 بیانات رهبرانقلاب درباره حضرت زینب(سلام الله علیها)

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1398-01-02] [ 09:50:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.