بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


مرداد 1399
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • دهقان
  • زفاک






  • آمار

  • امروز: 195
  • دیروز: 175
  • 7 روز قبل: 1150
  • 1 ماه قبل: 6586
  • کل بازدیدها: 363116





  • وبلاگ های من





    رتبه





      امضای کتلتی   ...

    #دستپخت_خودم
    کتلت‌ غذایی که به تعداد ذائقه‌ها متفاوت هست و می‌توانند امضای هر زنی رو پایش بزنند، درست مثل قورمه سبزی. یکی با سبزی، یکی با تخم‌مرغ، بدون تخم‌مرغ و چندین مدل دیگر طبخش می‌کنند. اما طعم کتلت مادرها یک چیز دیگری‌ست، مخصوصا داغ‌داغ پای گاز خوردنش. بوی ماندگارش به لباس تنمان آویزان شده و بعد از پخت، به دیگران می‌فهماند که امروز چه خورده بودیم.
    سرخ کردن سیب‌زمینی و گوجه با همان روغن طعم خاصی به جفتشان می‌دهد.
    امضای من این شکلی‌ست، امضای شما چطور است؟ بنویسید برایمان.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [سه شنبه 1399-05-28] [ 06:32:00 ب.ظ ]





      احوال استیکری   ...

    پانزده سال را با لمس احساس تمام استیکرهای گوشی (? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?? ? ? ? ? ???)با پوست و گوشت و خونمان کنار هم گذراندیم.
    چقدر خوب که هستی با تمام این تناقض‌ها.
    بزرگ شدم، قد کشیدم در کنارت.
    #به_قلم_خودم

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



     [ 06:28:00 ب.ظ ]





      عمه خانم   ...

    توفیق اختیاری با من رفیق و یار شد، تا همراه همسرم برای انجام کار اداری به قم بروم.
    صحن خلوت بود به جز چند تایی که برای زیارت آمده بودند درست مثل من.
    بی مقدمه تق زدم زیر گریه دلم از دوری تنگ‌تر شد. شانه‌هایم می‌لرزید، یک دل سیر حرف زدم و بانو شنید. عمه جان، بی‌بی، خانم درد و دل بقیه را هم می‌شد فهمید از طرز صدا کردنشان. غبطه خوردم به حال گنجشک‌هایی که تا نزدیک در ورودی می‌پریدند، اما من و دستانم از شبکه‌های ضریح دور بودیم.
    نایب‌الزیاره بودم.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1399-05-20] [ 02:32:00 ب.ظ ]





      چای نعنا   ...

    عطر نعنا را می‌شود حس کرد، از دور حتی پشت همین تصویر.
    بوته‌ی نعنا را که توی خاک نشا می‌کنی، ریشه می‌دواند و تمام اطرافش را تسخیر می‌کند.
    خاصیت قلب مهربان هم مثل نعناست، محبتش می‌نشیند به جان اطرافیان.
    سرگل نعنا را با دست می‌چینم، تنش را به آب می‌زنم و می‌اندازم توی چای عصرگاهی.
    عطرش تا شب همراه من است.
    نعناهای باغچه را خودم کاشتم.
    یاد بگیرم مهربانتر باشم تا محبت در قلب‌های اطرافیانم ریشه کند در جانشان.
    باقی بماند برایشان درست مثل حال خوب بعد از چای نعنا.
    پ.ن:نعنای باغچه‌ی کوچک من و عکسی از خودم.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1399-05-13] [ 10:51:00 ق.ظ ]





      کارهایم قبل از مردن   ...

    #کارهای_من_قبل_از_مرگ
    #به_قلم_خودم
    برای مسافرت که آماده می‌شوم ساعت حرکت را می‌دانم.
    اما این سفر هیچ چیزش قابل پیش‌بینی نیست.
    کارهای من قبل مرگ خیلی عجیب نیست، چون مرگ عجیب نیست. می‌روی و بعد از تو زندگی هنوز جریان دارد، فقط تو جا خالی کردی برای حضور دیگری.
    اینها را می‌نویسم چون همینقدر مرگ به من نزدیک است.
    خانه را مرتب می‌کنم، پرده‌ها را حتما خواهم شست. روی شیشه‌ی ادویه‌ها اسم‌شان را می‌نویسم. آشپزی را به دخترم یاد می‌دهم تا خودش و پدرش گرسنه نمانند.
    دفترچه‌ی نوشته‌هایم و لیست نذری‌هایی که دلم می‌خواهد بعد از من ادامه دهند را دم دست می‌گذارم.
    پارچه‌ی کفن برای من کوتاه است باید پارچه‌ای بلندتر بخرم تا کامل مرا بپوشاند.
    کیفیت زندگی را، عبادت را بالاتر می‌برم، همین.
    خوشحالم که دخترم را وابسته به خودم نکردم تا کمتر اذیت شود. شادم که هر از گاهی از جمیع اقوام و دوستان حلالیت می‌طلبم و امیدوارم حلالم کرده باشند.
    شما هم همین‌طور.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1399-05-11] [ 09:26:00 ب.ظ ]





      سنجاق دل   ...

    #به_قلم_خودم
    ما امروزی‌ها اگر از چیزی خوشمان بیاید یک مدت قفلی می‌زنیم رویش و بعد سنجاق را باز می‌کنیم.
    از عاشقی گرفته تا غذای مورد علاقه‌مان دل‌مان را که زد سراغ بعدی می‌رویم. شما دیروزی‌ها اما خوشایندتان را با نخی محکم روی قلبتان کوک می‌زدید. پس از مدتی می‌شد، جزیی از وجودتان و با آن خاطره‌ها رقم می‌خورد.
    راستش ما دیگر حوصله‌ی تکرار نداریم، تنوع‌طلب شدیم. چقدر حرصمان در می‌آید وقتی تلویزیون برای بار هزارم سریال روزی‌روزگاری را پخش می‌کند. ذوقتان را نمی‌فهمیم از پخش دوباره‌ی یوسف پیامبر.
    یا مثلا همان چراغ کهنه‌ی سرِ طاقچه که به مفت هم نمی‌ارزد.
    خامی مان را به پخته‌گی‌تان بِحِل کنید، اقتضای زمانه ما را اینگونه کرده‌است.
    ذوقِ نداشته‌ها زورش به قدرِ داشته‌هایمان می‌چربد.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [یکشنبه 1399-05-05] [ 12:45:00 ب.ظ ]





      درخت زندگی   ...

    #به_قلم_خودم
    #عکس_از_خودم
    زیبایی حال و احوالپرسی این روزهای دوستان جهادی‌ام به این است که هربار تماس می‌گیرند می‌پرسند:«سالمی علائم نداری؟! شیفت جدید ببندم برات».
    من هم می‌گویم:«فعلا از دور خارج نشدم نوبت بزن»
    خلاصه که فعلا به لطف خدا هستیم، تا خدا چه بخواهد و میلش به که باشد.
    روزی از درخت دنیا چیده خواهیم شد. کال یا پخته خودش می‌داند.
    امیدوارم به وقت و به بهترین شکل باشد.
    التماس دعا
    حلال کنید.
    بماند به یادگار.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [جمعه 1399-05-03] [ 07:03:00 ب.ظ ]





      خوشه‌های تاک   ...

    خوشه‌های تاک آویخته بر شاخه‌ی درخت با وزش نسیم تاب می‌خوردند. برگ‌ها بر سرشان چترِ سایه کشیده بودند. این داستان دنباله‌دار عصرگاه باغچه‌ی کوچک حیاط بود. من اما برای چند لحظه سکوت را نفس کشیدم، فقط نگاه کردمشان با خیالی بی‌دغدغه‌تر از ذهن شلوغ این روزهایم.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



     [ 04:20:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.