#تلنگر
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین، تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می رود، مثل دزدی كه می خواهد چیزی را پنهان كند پچ پچ می كند، آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند.
اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد. زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار می كند!
همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم …!
توجه کرده اید؟
برخی قرآن میخوانند تا دلیلی برای اثبات ادعای دروغین بودن آن کشف کرده باشند(به ضعم خودشان!) و سیرت را میخوانند تا بلکه در زندگانی پیامبر اسلام ایرادی بیابند(به گمان خودشان)
و چون به دین شک کرده اند هر معضل و مانعی را به آن وصل میکنند و به مرور زمان ساخته ی ذهن خود را می پرستند و برایش تبلیغات میکنند که بله ما شک کردیم و برای شکاکیت خود دلایل ردیف کردیم و باور کردیم که نه خدایی هست و نه پیامبری و نه برنامه ی چگونه زیستنی از سوی خالقی حکیم….
به یاد آن مردی افتادیم که تبرش توسط خانمش جا به جا شد اما چون گمان کرد کار پیرمرد است پس در ذهن خود دلایلی را ساخت تا چیزی که تصور میکرد با مدرک به اثبات برسد! غافل از اینکه از ابتدا شک او نادرست بوده است؛ قرآن و دین ما نیز بی نیاز از شکاکان است و هر فردی که تردیدی در حقانیت ان دارد با تحقیق میتواند پی به اشتباه خود ببرد اما عده ای نمیخواهند به سرگردانی فکری و روحی خود پایان دهند…
[چهارشنبه 1396-12-09] [ 01:53:00 ب.ظ ]