بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین






آمار

  • امروز: 109
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 2280
  • 1 ماه قبل: 8021
  • کل بازدیدها: 365879





  • وبلاگ های من





    رتبه





      گفتاری «مهم» در باب نقد رهبری   ...

    ?آیت الله حائری شیرازی?

    چرا اگر کسی به کسی نسبت زنا داد و چهار شاهد بر آن اقامه نکرد، بایستی هشتاد شلاق بخورد و شهادت او بعد از آن قبول نشود و او عندالله فاسق شمرده شود؟ در حالیکه می دانیم طرف، فساد اخلاق [را واقعاً] مشاهده کرده و برای مبارزه با فساد، [این] نسبت را داده است! هر انسانی و هر مسلمانی بر اساس انسانیت و یا اسلامیت، تحت حکم عام «کلکم راع و کلکم مسئول» [می باشد و] نسبت به دیگری، حالت داور فوتبال دارد که کارت زرد و سرخش اعتبار دارد. [ اما: ]
    «ان الله جعل لکل شیء حداً و جعل علی کل من تجاوز الحد حداً»
    (همانا خداوند برای هر چیزی حدی قرار داد و برای هرکسی که از آن حد تجاوز کند [نیز] حد قرار داده است)

    آنکه به دیگری نسبت زنا داد، بدلیل آنکه می خواسته با فساد مبارزه کند، کارت زرد یا سرخ خود را نشان داده است. این همان «حدّی» است که خداوند برای هر چیزی قرار داده است. زنا، محکوم بوده و «نسبت دهنده»، برای مبارزه با فساد قیام کرده. اما چون چهار شاهد ندارد، از «حدّ» تجاوز کرده است و برای متجاوز از حدّ، حدّ شلاق و مجازات های مدنی دیگر وضع شده؛ زیرا متهم، حقوق مدنی دارد. تا چهار شاهد بر علیه او شهادت ندهند، حرمت او محفوظ است و «نسبت دهنده»، حرمت شکنی کرده و «بند تسبیح» را خواسته پاره کند؛ [لذا] هشتاد شلاق و عدم قبول شهادت او، کوتاه کردن دست اوست. دیواری باید حائل میان «نقد» و «تخریب» باشد. اگر قرار است «نقد» آزاد شود، باید حد مجازات «تخریب» مشخص شود و اجراء گردد و الّا مصونیت «بند تسبیح نظام» در خطر پارگی قرار می گیرد.

    در ماشین، ترمز در اختیار راننده است و در فوتبال، کارت سرخ و زرد در اختیار داور است؛ [اما] در قطار، ترمز در اختیار همگان است. در ادیان الهی نیز، کارت سرخ و زرد در اختیار همگان است و همه وظیفه ی امر به معروف دارند. در قطار، هرکس بی جهت ترمز قطار را بکشد جریمۀ نقدی دارد. پس باید برای کاربران کارت های زرد و سرخ، حد و حدودی تعریف شود و برای متجاوز از حدّ، جریمه ای مقرر گردد. در مسالۀ نقد رهبری باید توجه داشت که [همانطور که] نقد و تخریب در مورد فرد، دیوارِ بلندِ هشتاد شلاق را در پی داشت؛ پس در امر رهبری، تخریب، مجازات تخریبِ همه افراد را در پی دارد؛ چون «همه» به هم می ریزند و «همه» آسیب می بینند.

    در فوتبال، نقد هریک از بازیکن ها امر رایجی است. اما نقد داور پیامدهای کمرشکن برای نظام فوتبال دارد. زیرا ابهت و کاریزمای شخصیت اوست که فوتبال را با ابهت و ممتاز می کند. داور باید نقش الماس را در شیشه بری داشته باشد. چندین نسل از شیشه برها از یک الماس استفاده می کنند؛ خط می اندازد و خط بر نمی دارد!
    آیا در جامعه هم خط انداختن و خط بر نداشتن بدلیل صلابت مسئولان است یا به حریمی است که به کمک قوانین حمایتی برای آنها قائل می شویم و یا به هر دو دلیل؟ شکی نیست که اگر صلابت خود مسئولین نباشد، صیانت قوانین حمایتی به تنهایی کارساز نیست و اگر صیانت قوانین حمایتی نباشد، صلابت به تنهایی امنیت شغلی برای مسئول فراهم نمی آورد. هرکس به فراخور اهمیت کارش نیاز به «صلابت کسبی» و «حرمت قانونی» دارد.

    داور را مجموعه ای از کارشناسان به صورت محرمانه نقد می کنند. اگر نقد آنها نباشد، اصلاح امر داوران و رفع کاستی های آنان، جامۀ عمل نمی پوشد و اگر رسم شود که همه داور را نقد کنند، داور شایسته، ایمنی نخواهد داشت و قبول مسئولیت نمی کند و بازیکن ها وقتی دیدند به جای نقد خودشان، نقد داور امکان پذیر است به جای اصلاح خود به تخریب داور می پردازند و اصلاح نمی شوند.
    «استبداد»، اصرار بر راه کج و غلط است وگرنه «صلابت» در راه صحیح، به هیچ وجه استبداد نیست. نباید فراموش کنیم که دشمن کارهای زشت خود را در قالب برنامه های قشنگ به فروش می رساند. «سمّ قاتل آزادی و شرافت» را در بسته بندی شکیل به عنوان «راه برای مبارزه با استبداد و خودکامگی» عرضه می کند.

    در قضیه نقد رهبری نباید جوانان فریب ظاهر قضیه را بخورند و به خاکی بروند. نگاه کنید مسأله غیبت و ظهور را. امام یازدهم مورد سؤال و نقد واقع می شود که اموالی که از طرف بزرگان شیعه خدمت ایشان ارسال شده کجا مصرف شده است؟ امام در جواب می گوید: «اگر امامت امر مستمری است و شما به آن پایبندید چرا این سؤال از اجداد من نشد؟» و از آن پس، دستور می دهد پرده سیاهی در اتاق ملاقات نصب شود و شیعیان از پشت پرده با آن حضرت گفتگو می کنند و از آن زمان غیبت آغاز شد.

    اخیراً که مردم از خواب غفلت بیدار شدند و امام امت به عنوان وکیل امام زمان روی کار آمد، جنگ هشت ساله این همه شهید و مجروح داد و با قبول قطعنامه پایان یافت و امام تمام مسئولیت آن را به عهده گرفت. همه خانواده شهداء و دیگران به نفع امام راهپیمایی و تجدید بیعت کردند. باید مواظب «کلمه حق یراد بها الباطل» بود.

    موضوعات: براي همه, براي وطنم  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-01-21] [ 06:03:00 ب.ظ ]





      بچه هاي مادر پهلوشكسته   ...

    می‌گویند:
    #مادر هرکاری کند،
    بچه‌ها هم یاد می‌گیرند!

    می‌گوییم:
    ما بچه‌های مادر پهلو شکسته‌ایم.

    مادرِ ما #جان خود را
    فدای #رهبرش کرد؛

    والسلام

    #طلبه_مجازی

    موضوعات: براي همه, براي طلاب  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-12-01] [ 12:09:00 ق.ظ ]





      انديشه هاي شاه ساز   ...

    ?اندیشه‌های “شاه‌ساز” با رفتن شاه نرفته‌اند/ شاه مؤمن نبود/ امام و رهبری خود را به خدا سپرده‌اند
    رهبر معظم انقلاب براساس آیۀ “أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ” می‌فرماید که جهان بر سر یک پیچ تاریخی است و مقصود از این پیچ تاریخی، انتقال قدت از مستکبران به مستضعفان است…

    گفتمان امام راحل در عالم کثرت بود؛ عالم وحدت مدنظرشان چه بود؟ درخصوص بیانات ایشان سؤال این است که براساس سخنان ایشان، راه انتقال از عالم کثرت به عالم وحدت چیست؟ صالحان چه کسانی هستند که وارثان عالم و زمین می‌شوند؟

    … مراد از صالحان در آیۀ “يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ"، همان واحدین و موحدین است. امروزه اختلاف و نزاع اصلی بر سر گفتمان شرک و گفتمان توحید است. ظلم از آثار شرک است…

    گفتمان امام و رهبری همان گفتمان توحید است و آنچه که غرب در حال تزریق به عالم است، گفتمان شرک است. غرب هرچه که می‌کند عین عمل معاویه است، همان‌طور که معاویه اجازه نمی‌داد کسی شرک را تبیین کند ولی با گسترش توحید مشکلی نداشت، غرب امروز هم با تبیین ایمان مشکلی ندارد؛ اما با تبیین شرک به‌شدت مشکل دارد…

    کسی با حسین علیه‌السلام بر سر نماز، روزه، حج و… مشکلی نداشت؛ بلکه مشکل با حسین بر سر این بود که پرچم حرکت و ادارۀ جامعه به دست چه کسی باشد…

    معرفی رهبر انقلاب به عالم، یک کار توحیدی است؛ زیرا به دیگران این را می‌فهماند که اطاعت از رهبری همان اطاعت از خدا است. علت اینکه خروجی داعش ضرر برای اسلام است این است که اطاعتش از ولایت محل خدشه است…

    آنچه امام و رهبری را از حاکمان امروزی عالم اسلام و عالم مسیحی جدا می‌کند این است که ایشان اطاعت از خداوند دارند…

    برای نشر توحید ابتدا باید شرک را تعریف کرد. متأسفانه پس از بیرون انداختن شاه از کشور هنوز شاهک‌ها حضور دارند و باید در اندیشه‌ها، آن اندیشه‌هایی که شاه‌ساز بوده و هست حذف شوند و اندیشه‌ای که امام‌ساز است، اندیشه‌ای که مطاع‌ از خداست بیاید…

    تفاوت اندیشۀ شاه‌ساز و امام‌ساز در این است که شاه، مؤمن اسمی بود اما رسماً مؤمن نبود؛ درحالی‌که امام قلباً و ظاهراً مطاع و مؤمن بود. شاه بر مردم ولایت داشت و آنها را به ظلمت می‌برد؛ اما امام و رهبری خودشان را به خدا سپرده‌اند. کسی که می‌خواهد در ولایت خدا باشد باید قدرتش را از خدا بگیرد و در راه خدا خرج کند…

    روح تمام بیانات امام و رهبری این است که مطالب ایشان برای شرک‌شناسی و راه توحید را نشان دادن بوده و هست. بنده چند توصیه به شما دارم، اول اینکه گفتمان “شرک چیست” را باید در کارهایتان داشته باشید. شما باید شرک را تبیین کنید تا توحید مشخص شود…

    تبیین شرک، شاقول شما و استخراج توحید، دیوارکشی بنای شماست. مرکز ایستادگی ما باید با مرکز ثقلمان منطبق باشد. مرکز ثقل ما، خداست و باید برنامه و راهکار ما در حوزۀ جاذبۀ الهی باشد. علت اینکه شرک فرو می‌ریزد این است که مرکز ایستادگی‌اش از مرکز ثقل جدا می‌شود…

    باید نیاتتان را الهی و خالص کنید تا بتوانید به‌صورت صحیح و مستقیم رشد بیابید. راه عبور از شرک، اخلاص است و اگر کسی اخلاص داشت، موحد می‌شود، اگر کسی موحد شد، عاشق خدا می‌شود و عشق به خدا، خودپرستی و خودخواهی را از بین می‌برد.

    ? بیانات در همایش “اندیشۀ راقی"، ۱۷ بهمن ۱۳۹۵.

    آیت‌الله حائری شیرازی رضوان‌الله‌علیه?

    موضوعات: براي خدا, براي وطنم  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1396-11-18] [ 11:16:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.