بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • طهماسبي
  • زفاک
  • نورفشان
  • anam
  • زهرا سلیمانی






  • آمار

  • امروز: 111
  • دیروز: 2317
  • 7 روز قبل: 4766
  • 1 ماه قبل: 11696
  • کل بازدیدها: 448111





  • وبلاگ های من





    رتبه





      شبت بخیر غریب‌ِ‌ زندان زمین!   ...

    ‍ گاهی که دوستانم
    همان‌ها که سنگ مرا به سینه می‌زنند
    حرفم را نمی‌فهمند
    دنیا برایم تنگ می‌شود.
    چقدر سخت است
    حرف نفهمیدن‌های دوستانم.

    ما هم تو را دوست داریم.
    لااقل ادعایش را داریم
    ولی چرا حرف تو را نمی‌فهمیم؟
    و حالا تو چقدر داری زجر می‌کشی
    از نفهمیدن‌های ما؟

    در کنار این همه زجردادن
    وقتی درخواستی می‌کنم
    که در اندازۀ من نیست
    وجودم می‌شود شرم و خجالت.

    می‌خواهم یک بار هم که شده
    شب بخیر را از زبان تو بشنوم
    امّا هنوز هم که هنوزه حرف‌هایت را نمی‌فهمم.

    التماس می‌کنم که به من شب بخیر بگویی
    ولی با نفهمیدن‌هایم
    دنیا را برایت تنگ می‌کنم.

    چه کار کنم؟
    هر چه کردم نتوانستم
    در برابر زیاده‌خواهی‌هایم بایستم.

    حتّی اگر زیاده‌خواهی است
    تو بزرگی کن
    به نفهمیدن‌هایم نگاه نکن
    و یک بار شبم را به شب بخیری به خیر کن.

    #بهانه_بودن
    #شب_بخیر
    #محسن_عباسی_ولدی‌

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-12-08] [ 12:21:00 ق.ظ ]





      خواص شگفت انگیز خرما   ...

    #سلامت

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1396-12-07] [ 05:35:00 ب.ظ ]





      با نگاه فرياد ميكرديم   ...

    ✅ رياضت
    ? استاد علی صفایی حائری

    وقتی به باغ می رفتم
    و سیب ها را آونگ می دیدم
    و به یاد مرتاض ها می افتادم.
    که با پا آونگ می شدند.

    به سیبها گفتم.
    در انتظار چه نشسته اید؟؟
    …….. اما از آنها جوابی نیامد

    تا آن روز…
    دیدم درخت ها، پژمرده اند.
    سیب ها در جعبه ها نشسته اند.
    می خواهند، به «شهر» بیایند.

    یک سیب سرخ، از جعبه پایین آمد. جلوی پای من ایستاد.
    و به من گفت.
    ما به یک شاخه، و به چند برگ قانع شده بودیم.
    از شاخه دست نمی کشیدیم.
    آنها که از شاخه، دست کشیدند، پلاسیده، ریختند.
    ما این ریاضت آسمانی را به جان خریدیم.
    تا امروز…

    باغبان آمد سیب را برداشت…
    قطره های شیری سیب،
    در شیار لب هایش می دوید…

    اردیبهشت ۴۹

    و با او، با نگاه فریاد می کردیم(مجموعه اشعار)

    موضوعات: براي خدا, براي همه  لینک ثابت



     [ 05:27:00 ب.ظ ]





      دستي در ميان دستانش   ...

    #علما_و_بزرگان
    #علامه_حلی

    چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست?

    علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (ع) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود وتازیانه نیز در دستش بود.
    در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده وبا هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند وعلاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم وفضیلت بسیاری است.
    علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد وآن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد وگفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم».
    آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است وشما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود».
    علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد یا نه؟!»
    در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد وآن شخص بزرگوار خم شد وتازیانه را از روی زمین برداشته ودر دست علاّمه گذاشت وبه علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست».
    پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد واز هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت وبه کتاب تهذیب مراجعه کرد وآن حدیث را در همان صفحه وسطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود»

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 03:25:00 ب.ظ ]





      حبي سبب نجات   ...

    ?تنها حبي كه سبب نجات انسان مي شود

    #حضرت_آیت_الله_قرهی_مدظله_العالی:

    ✨حب، اگر خدايي باشد، مهم است، اگر غيرخدايي باشد، ضرر مي زند.
    حب ما به فرزندمان بايد در حدي باشد كه خدا گفته؛ بيش از حدش بد است .
    ⚡️يعني بايد ببينيم اگر پروردگار عالم مصيبتي را براي ما خواست، ما راضي به رضاي او هستيم يا خير؟ دل مي كنيم يا خير؟ حب به دوستان و …، بايد حبي باشد كه انسان را به خدا وصل كند، اگر اين گونه شد، عين حب به خداست.
    چرا ما حضرات معصومين و آقا جان، حضرت حجت را دوست داريم؟ چون اتّصال به حضرت حجت يعني اتّصال به خدا.
    چرا ما نسبت به دشمنان اهل بيت، بغض و عداوت داريم؟ چون آن ها با حب خدا مخالفت كردند. تولي و تبري همين است.
    ? لذا عزيز دلم، اگر اين حب باشد نجات مي يابيم.
    #حب_خدایی #تولی #تبری
    #درس_اخلاق

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



     [ 03:12:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
     
     
    مداحی های محرم