بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زفاک
  • شمیم






  • آمار

  • امروز: 536
  • دیروز: 495
  • 7 روز قبل: 983
  • 1 ماه قبل: 7733
  • کل بازدیدها: 357858





  • وبلاگ های من





    رتبه





      دستپخت مامانم   ...

    #به_قلم_خودم
    دست پخت مامانم حرف نداره.
    بیانی از سر تعصب و عشق فرزند به مادرش که او را از واقع بینی خارج می‌کند.
    باید دید این کلمات را بعد از پختن غذایی که مورد پسندش نیست هم از زبانش می‌شنوم؟! درست زمانی که بوی سوختگی تا هفت کوچه آنطرف‌تر هم رفته یا مثلا از بی‌مزگی به غذای مریض می‌ماند.
    این جاست که انگار دستپخت مامان پر از حرف ناگفته است و رنگ رخساره‌ی فرزند خبر می‌دهد از سر درون.
    درجه یک بودن برای همیشه امکان پذیر نیست مادر جان. قولی که خودم در این مواقع تحویلت می‌‌دهم را تکرار کن دخترم همیشه شعبان یکبار هم رمضان.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1400-06-29] [ 09:25:00 ب.ظ ]





      طلبه‌ی قناد   ...

    #به_قلم_خودم
    اپیزود نمیدانم شماره چندم.
    این روزهایم شده پر از عطر وانیل و گرد آردی که می‌نشیند، روی صورت و لباسهایم وقتی که الک را می‌تکانم.
    تخم‌مرغ‌ها هم به زیبایی سقوط می‌کنند کف کاسه‌ی استیل.
    زمانه هم مثل همزن دور می‌گیرد و می‌چرخد.
    شکلات تلخ را می‌نشاند به کامت یا شیرینی شکر دلت را می‌زند.
    ظرافت و ذوق را باید دوبله حساب کنی. برای کاری که عاشقش هستی، تاوان عشق سوختن و گرفتگی کمر را هم می‌طلبد.
    کار را که تحویل می‌دهی، لبخند رضایت مشتری قوت می‌دهد به پاهای سخته و گرفته‌ات.
    برق چشمان دخترکم که از این بزم شیرین برای خودش هم سهمی می‌بیند دلم را می‌برد به نا کجا آباد.
    روز نوشت یک قناد طلبه و یا یک طلبه‌‌ی قناد.
    پ.ن: سومین کیک تولدی که ساختم.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1400-03-01] [ 12:02:00 ق.ظ ]





      من مادرم   ...

    من یک مادر هستم.
    گاهی از عصبانیت به انفجار می‌رسم و گدازه‌های خشم دامن دور و برم را می‌گیرد.
    گاهی شادم
    گاهی…
    گاهی…
    من یک انسانم
    با
    خشم
    عشق
    حرص
    مهربانی
    من یک مادر هستم.
    چشمانم را می‌بندم و دوباره باز می‌کنم
    و اتفاقی نو آغاز می‌شود.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [سه شنبه 1399-08-06] [ 12:16:00 ق.ظ ]





      بمب یک عاشقانه   ...

    در جوار خودم به تماشای بمب یک عاشقانه نشستم.
    فیلمی جذاب، که از سال‌های موشک‌باران روایتی متفاوت را به تصویر می‌کشید. گاهی شبیه میترا و ایرج قصه می‌شویم. ترس از ابراز احساس باعث می‌شود دیگری را با بی‌تفاوتی نابود کنیم. مثل حبس پرنده در قفس از ترس پریدن. آدم باید حرف بزند، تکلیفش را روشن کند، احساسش را بگوید، توضیح دهد حال آشفته‌اش را. نباید صبر کنیم، تا ظرفیت وجودمان مثل بمبی منفجر شود که بفهمیم عاشق هم هستیم و قلبمان به امید حضور دیگری می‌تپد. احساس خوشبختی را خودمان ایجاد می‌کنیم. خوشبختی کالایی نیست که در فروشگاه آن را بخریم.

    موضوعات: براي خدا, براي همه  لینک ثابت



    [شنبه 1399-02-13] [ 02:55:00 ب.ظ ]





      تاکسیِ زرد   ...

    درِ تاکسی زرد که باز شد، از درصدایی مانند ناله‌ی گربه آمد. وقتی هم به راه افتاد انگار سوار تانک نفربر شده‌ای از بس کهنه و قدیمی بود. از همه‌جایش صدا بلند بود، راننده‌ای با سبیل‌های کلفت پشتِ فرمان نشسته بود. نرسیده به میدان گفتم:(مسیرتون سمت سعدی هم هست).
    راننده همین‌قدر صمیمی گفت:(آبجی این خانوممه هرجا خواستی بگو پیاده‌‌ات می‌کنیم).
    زنِ مسافرِ صندلی جلو لب به سخن باز کرد: ( بله که خانومتم، پشتیبانتم، همراه اولتم، زندگیتم).
    همینطور قربان صدقه‌ی خودش و راننده می‌رفت، با زبانی نرم عشق و امید به قلب همسرش پمپاژ می‌کرد. توی دلم ریز‌ریز می‌خندیدم، خستگی‌ها پر کشید و با انرژی بیشتری قدم برداشتم.
    چقدر حالشان خوب بود، توی این تاکسی کهنه.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-09-04] [ 07:58:00 ب.ظ ]





    1 3

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.