بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • سیده علوی






  • آمار

  • امروز: 103
  • دیروز: 549
  • 7 روز قبل: 4672
  • 1 ماه قبل: 10785
  • کل بازدیدها: 372104





  • وبلاگ های من





    رتبه





      گلدان احساسی   ...

    گلدان‌ها هم احساس دارند. شادی را ،غم را می‌فهمند. مثلا همین گلدان توی راه‌پله شادمانی ما را حس کرده و می‌داند، فردا عید است. او هم خواسته تا برای پُر شور شدن این عید کاری کرده‌باشد.
    امروز چه با‌سلیقه گل داد و مشام ما را نوازید، تا بوی یاس رازقی آرام‌آرام تمام خانه را پُر‌کند.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1398-05-28] [ 12:00:00 ب.ظ ]





      خانه‌ی پدری   ...

    معمولا برای رفتن به خانه‌ی پدری حتما قبلش تماس می‌گیرم اطلاع می‌دهم که قرار است به آن‌جا برویم، اوضاع را جویا می‌شوم و اگر شرایط مناسب بود می‌روم.
    حس می‌کنم نیاز است تا آمادگی حضورم را داشته باشند. طی تماس‌های یک روز درمیان جویای احوال‌شان می‌شوم.
    سروکله زدن خواهر و برادرانم که هنوز توی خانه هستند کلی کلافه‌شان می‌کند، گاهی اوقات تنهایی برایشان لازم است.
    دلم نمی‌خواهد باری روی دوش‌شان باشم، اما همسرم مخالف این نظر است و می‌گوید:‹‹تو خیلی سخت می‌گیری. خانه‌ی پدر و مادر که این حرف‌ها را ندارد.››
    نمی‌دانم شاید هم من سخت‌گیرم برعکس او که هر روز به پدرش سر‌می‌زند.
    هرگز نتوانستم کسانی که هر روز و هر ساعت توی خانه‌ی پدری هستند را درک کنم.
    شما چه طور هستید مثل من یا مثل خودتان؟

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [جمعه 1398-05-25] [ 09:59:00 ب.ظ ]





      یک روز معمولی   ...

    #بهار_نوشت

    یک روز معمولی با صدای خروس همسایه نه با صدای واق‌واق دنی سگ همسایه آغاز می‌شود. قبل از چیدن صبحانه بساط ناهار را آماده می‌کنم، تا با خیالی آسوده سر سفره صبحانه بنشینم. دانه‌های برنج توی کاسه سرازیر می‌شوند و بعد در بستر آبی که از شیر آشپزخانه روانه شده شنا می‌کنند و با نمک ید دار تصیفه‌شده مزه‌دار خواهند شد. آنچه که دلم می‌خواهد تصور‌کنم، آغاز روز و بیدار‌شدن با صدای خروس همسایه و تماشای تلاشی از سر عشق برای اعضای خانواده توسط مادری روی ایوان خانه است و دانه‌های برنجی که روی سینی به رقص در می‌آیند و با دستان مهربان مادر جلو و عقب می‌شوند و کیسه‌ی نمکی که میهمان کاسه‌ی برنج خواهد شد. نگاهی به چاردیواری‌مان می‌اندازم. زوایه‌ی دیدم به دیوار و پنجره محدود می‌شود، اما وسعت نگاه آن مادری که چار‌دیواری‌اش از خانه‌ی همسایه‌ها و دغدغه‌هایشان هم فراتر رفته بود را می‌خواهم. در کابینتی که ردیف به ردیف انواع ادویه در آن چیده‌ام را باز می‌کنم تا با ترکیبشان طعمی بدهم به خورشتی که روی اجاق صفحه‌ای بار گذاشتم. زن، آتش هیزم‌ها که چاق می‌شود، دیگ را رویش می‌گذارد و همان نمک و زردچوبه‌ی همیشگی را با معجون عشق قاطی خورشت می‌کند تا ریز‌ریز غُل بزند. بعد از انجام کارهایم کتاب‌رمانی را به دست می‌گیرم، تا خودم را به قصه‌ی زندگی دیگران پرتاب کنم. زن گوشش را که تیز می‌کند، زنان همسایه اسم او را صدا می‌زنند، چادرش را سرش می‌کند و می‌دود، تا زیر سایه‌ی درخت با آن‌ها هم‌داستان شود. سر ظهر نمازم را می‌خوانم. سفره را پهن می‌کنم و تلاش می‌کنم با تزییناتش دل اهالی خانه را ببرد اما نمی‌دانم چقدر موفق می‌شوم. زن سفره را توی ایوان می‌اندازد، ساده و باصفا، نگاه رضایت اهالی خانه را از برق چشمانشان می‌خواند و همین برایش کافیست. نیمی از روزم سپری شد به همین سادگی و سادگی زیباست. من توی ذهنم با چنین زنی رفاقت دارم. #عکس_تولیدی

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1398-03-18] [ 05:31:00 ب.ظ ]





      گلدانهای خانه ی من   ...

    #گلدانهای_خانه_من
    شاخه عروسم گل داده واقعاً لذت بخشه ?حس نوه دار شدن به من دست داد.از بس که قربون صدقه اش رفتم.?

    1522223639k_pic_cf446053-3a4d-4189-9c37-4fe2a69ab4d5.jpg

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1397-01-08] [ 06:06:00 ب.ظ ]





    1 2

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.