بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • انتظار
  • زفاک
  • یااباصالح المهدی ادرکنی
  • شمیم






  • آمار

  • امروز: 1172
  • دیروز: 939
  • 7 روز قبل: 3738
  • 1 ماه قبل: 8710
  • کل بازدیدها: 367432





  • وبلاگ های من





    رتبه





      سایه بانی ات با ابرهاست.   ...

    ‍ ☁️هوا دارد آرام آرام گرم می‌شود.
    ابرها منتظرند که انتخاب شوند برای سایه‌بانی‌ات.
    ابرها عمرشان طولانی نیست
    خوش به حال ابری که در عمر کوتاه خویش
    قرعه به نامش می‌خورد تا سایه‌بانت شود.

    ☁️این ابر از وقتی که آب بوده
    تا وقتی که خورشید خورده و بخار شده
    و آمده روی سر تو تا سایه‌بانی کند
    چه کار کرده که توفیقی چنین پیدا کرده؟

    ☁️آقا!
    به قدری محبّت کرده‌ای در حقم
    و به اندازه‌ای محبّت را با غفلت پاسخ گفته‌ام
    که دوست دارم از خجالت تو آب شوم
    امّا گویی آب شدن از خجالت تو هم
    توفیق می‌خواهد برای خودش.

    ☁️من که خوب نشدم
    و هر چه تو را در انتظار نگه داشتم، حالم بهتر نشد
    می‌شود توفیق آب شدن از خجالتت را نصیبم کنی.

    ☁️آب که شدم، به هر خورشیدی خواستی فرمان بده
    تا مرا بخار کند.

    ☁️آدم بودن ما برای تو فایده‌ای نکرد.
    من می‌خواهم ابر شوم و منتظر بمانم
    تا شاید قرعۀ سایه‌بان شدن برای تو به نامم بخورد.

    ☁️امّا بگذار این را هم بگویم
    که اگر انتخاب دست خودم بود
    می‌گفتم خودت به من نگاه کن تا بخار شوم.
    خورشیدتر از تو مگر در این عالم می‌توان یافت.


    #بهانه_بودن
    #محسن_عباسی_ولدی

    1522173749k_pic_d0f125c3-8891-4de5-a225-64dad5a3e6ca.jpg

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1397-01-08] [ 06:04:00 ب.ظ ]





      تسخير ذهن   ...

    ‍ چه کرده‌ای با دل من
    و چگونه تسخیر کرده‌ای ذهنم را
    که هر کجا می‌روم و با هر که می‌نشینم
    همیشه در مقابل چشمانم قرار داری.
    تنها هم که می‌شوم
    باز هم نمی‌شود تو را از یادم پاک کنم.
    اگر مقصدت دیوانه شدنم بود
    دیوانه شدم آقا!

    چنان یاد تو در ذهنم حک شده
    که هر فولادی را سوهان کنند
    باز هم توان پاک کردن یاد تو را ندارد
    و چنان از محبتت کاخی ساخته‌ام در کوخ دلم
    که کوهی اگر روی دلم آوار شود
    روی دیوار محبت تو خراشی نمی‌افتد.

    این کار، کار توست.
    به من اگر بود
    حتّی یک لحظه هم یادت نمی‌کردم
    و کلبه‌ای از محبت تو
    در خانۀ دلم نبود.

    حالا که چنین عنایت کرده‌ای
    به بی‌سر و پایی چون من
    کاش می‌گفتی
    تو که این طور مرا دیوانۀ خویش کرده‌ای
    چرا از یک شب بخیر دریغ می‌کنی؟
    مگر شنیدن یک شب بخیر از زبان تو
    برای دیوانه‌ای چون من زیاد است؟

    شبت بخیر

    #بهانه_بودن
    #شب_بخیر
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1396-12-14] [ 12:57:00 ق.ظ ]





      محسن حقیقی   ...

    #حضرت_آیت_الله_قرهی_مدظله_العالی:
    فقط توسل به آقا داشته باشید، برای مادرش، حضرت نرجس خاتون فاتحه بخوانید، از همه قطع امید کنید، به آن آقا که تمام امور به دستش هست، توسل کنید و بگویید: ما کسی را نداریم، به دادمان برس. خدا شاهد است اگر با دل شکسته، با صدق، با گردن کج به آقا متّصل شدید، همان موقع عنایت می کند.
    چنان آقا، کریم و رحیم و جواد رئوف است (تمام صفات خدا در او نهفته شده است) که به سرعت عنایت می کند.
    هر چه می خواهی، هیچ جا نرو و فقط به سراغ آقا برو.
    ⚡️ما بی معرفتی می کنیم که همه جا می رویم، در آخر که دیدیم کسی جواب نداد، درب خانه ی آقا می رویم. چه جالب که او کسی است که درب خانه اش را بر روی هیچ کسی هم نمی بندد.
    خدا نکند برای انسان مشکلی پیش بیاید، دیگر دوستان و آشنایانتان هم سراغ شما نمی آیند، اما در همان زمان بگو: آقاجان! امام زمان! ببین چطور درب را برای تو باز می کند که خودش باب الله است. هر موقع هم درب خانه اش رفتی، تو را ناامید برنمی گرداند. دیگران به تو پشت می کنند، اما آقا جان این گونه نیست و تا بگویم: کسی را ندارم، تو به دادم برس، به سرعت عنایت می کند. «و سجیتکم الکرم»،
    «و عادتکم الاحسان» محسن حقیقی، کسی است که کاری ندارد چه کردی، برنمی گردد بگوید: حالا که نیاز داری، آمدی؟! خصوصیت کریم این است که نمی گوید: تا حالا کجا بودی و چرا سراغم را نگرفتی. لذا یاد آقا جان را در هر ساعت فراموش نکنیم.
    #یاد_آقاجان_راحت_جان
    #حب_آقاجان
    #محسن_حقیقی #کریم #رئوف #جواد

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [یکشنبه 1396-12-13] [ 04:39:00 ب.ظ ]





      بیچاره کیست؟   ...

    بیچاره منم که خدای کرَم را رها کردم
    و دست، پیش کسانی دراز کردم
    که چماق منّتشان را هرگز پایین نمی‌گذارند
    هم پیش از آنکه عطا کنند، هم پس از آن
    بارها با این چماق بر سرم می‌زدند.
    من عطاهای بی‌مسئلت و بی‌منّت تو را ندیدم
    و بار منّت غیر تو را کشیدم
    و هیچ گاه نگاهم را به درِ باز کرم‌خانه‌ات ندوختم.

    بیچاره منم که زیبایی تو را ندیدم و به زشتی خو کردم.
    بلندای تو را ندید گرفتم و به پستی چشم دوختم.
    از عظمت تو غافل شدم و کوچکی‌ها سرم را گرم کرد.
    به وسعت بیکران تو پشت کردم و اسیر تنگنا شدم.
    شاهراه تو را گم کردم و در بیراهه‌ها لغزیدم.
    لبخند تو را قدر ندانستم و اخمِ‌ «غیر»، روزی‌ام شد.
    نوازش‌های تو را سپاس نگزاردم
    و پتک‌های پی در پی نامهربان‌ها نصیبم شد.
    آوای نرم و لحن دلبرانه‌ات را پشت گوش انداختم
    و سکوت پرهیاهو و دهشت‌زای تنهایی انیس گوشم شد.
    نگاه پر از معنایت را سرسری گرفتم.
    نگاه‌های خیرۀ بی‌معنا سبز شد پیش رویم.
    امّا تو مرا رها نکردی آقا!
    باز هم ایستادی، چشم برنداشتی از من، منتظر نشستی
    تا باز هم چارۀ من بیچاره باشی.
    ? بیچاره نیست کسی که تو چاره‌اش می‌شوی
    و من دیگر بیچاره نیستم؛ زیرا تو را در کنار خودم می‌بینم.
    دست نوازشت روی سرم
    تیر لبخندت، رها به نشانۀ قلبم
    دام نگاهت گسترده بر سر راهم
    نور حقیقتت راهم را تا ابد روشن کرده
    کشتی کهکشان‌پیمایت
    لنگر انداخته پهلوی اسکلۀ بی‌رفت و آمدِ قلبم.
    دست لطیفت دراز شده به سوی من
    صدای گرم و لحن مهربانت می‌نوازد گوشم را
    آقا!
    بیچاره نیست کسی که تو چاره‌اش باشی.

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-12-08] [ 11:22:00 ب.ظ ]





      شبت بخیر غریب‌ِ‌ زندان زمین!   ...

    ‍ گاهی که دوستانم
    همان‌ها که سنگ مرا به سینه می‌زنند
    حرفم را نمی‌فهمند
    دنیا برایم تنگ می‌شود.
    چقدر سخت است
    حرف نفهمیدن‌های دوستانم.

    ما هم تو را دوست داریم.
    لااقل ادعایش را داریم
    ولی چرا حرف تو را نمی‌فهمیم؟
    و حالا تو چقدر داری زجر می‌کشی
    از نفهمیدن‌های ما؟

    در کنار این همه زجردادن
    وقتی درخواستی می‌کنم
    که در اندازۀ من نیست
    وجودم می‌شود شرم و خجالت.

    می‌خواهم یک بار هم که شده
    شب بخیر را از زبان تو بشنوم
    امّا هنوز هم که هنوزه حرف‌هایت را نمی‌فهمم.

    التماس می‌کنم که به من شب بخیر بگویی
    ولی با نفهمیدن‌هایم
    دنیا را برایت تنگ می‌کنم.

    چه کار کنم؟
    هر چه کردم نتوانستم
    در برابر زیاده‌خواهی‌هایم بایستم.

    حتّی اگر زیاده‌خواهی است
    تو بزرگی کن
    به نفهمیدن‌هایم نگاه نکن
    و یک بار شبم را به شب بخیری به خیر کن.

    #بهانه_بودن
    #شب_بخیر
    #محسن_عباسی_ولدی‌

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



     [ 12:21:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.