بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زفاک
  • سرباز سید علی بودن افتخار من است
  • ریحانه مقدم
  • فاطمه حیدرپور






  • آمار

  • امروز: 313
  • دیروز: 272
  • 7 روز قبل: 2315
  • 1 ماه قبل: 7609
  • کل بازدیدها: 420542





  • وبلاگ های من





    رتبه





      مغلوبه برای پیروزی   ...

    موضوعات: براي خدا, براي همه  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1400-02-30] [ 07:55:00 ب.ظ ]





      یک روز معمولی   ...

    #بهار_نوشت

    یک روز معمولی با صدای خروس همسایه نه با صدای واق‌واق دنی سگ همسایه آغاز می‌شود. قبل از چیدن صبحانه بساط ناهار را آماده می‌کنم، تا با خیالی آسوده سر سفره صبحانه بنشینم. دانه‌های برنج توی کاسه سرازیر می‌شوند و بعد در بستر آبی که از شیر آشپزخانه روانه شده شنا می‌کنند و با نمک ید دار تصیفه‌شده مزه‌دار خواهند شد. آنچه که دلم می‌خواهد تصور‌کنم، آغاز روز و بیدار‌شدن با صدای خروس همسایه و تماشای تلاشی از سر عشق برای اعضای خانواده توسط مادری روی ایوان خانه است و دانه‌های برنجی که روی سینی به رقص در می‌آیند و با دستان مهربان مادر جلو و عقب می‌شوند و کیسه‌ی نمکی که میهمان کاسه‌ی برنج خواهد شد. نگاهی به چاردیواری‌مان می‌اندازم. زوایه‌ی دیدم به دیوار و پنجره محدود می‌شود، اما وسعت نگاه آن مادری که چار‌دیواری‌اش از خانه‌ی همسایه‌ها و دغدغه‌هایشان هم فراتر رفته بود را می‌خواهم. در کابینتی که ردیف به ردیف انواع ادویه در آن چیده‌ام را باز می‌کنم تا با ترکیبشان طعمی بدهم به خورشتی که روی اجاق صفحه‌ای بار گذاشتم. زن، آتش هیزم‌ها که چاق می‌شود، دیگ را رویش می‌گذارد و همان نمک و زردچوبه‌ی همیشگی را با معجون عشق قاطی خورشت می‌کند تا ریز‌ریز غُل بزند. بعد از انجام کارهایم کتاب‌رمانی را به دست می‌گیرم، تا خودم را به قصه‌ی زندگی دیگران پرتاب کنم. زن گوشش را که تیز می‌کند، زنان همسایه اسم او را صدا می‌زنند، چادرش را سرش می‌کند و می‌دود، تا زیر سایه‌ی درخت با آن‌ها هم‌داستان شود. سر ظهر نمازم را می‌خوانم. سفره را پهن می‌کنم و تلاش می‌کنم با تزییناتش دل اهالی خانه را ببرد اما نمی‌دانم چقدر موفق می‌شوم. زن سفره را توی ایوان می‌اندازد، ساده و باصفا، نگاه رضایت اهالی خانه را از برق چشمانشان می‌خواند و همین برایش کافیست. نیمی از روزم سپری شد به همین سادگی و سادگی زیباست. من توی ذهنم با چنین زنی رفاقت دارم. #عکس_تولیدی

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1398-03-18] [ 05:31:00 ب.ظ ]





      پرسش از آیت الله حائری پیرامون #ازدواج_مجدد   ...

    ? پرسش از آیت الله حائری پیرامون #ازدواج_مجدد شوهر

    ❓ سوال (خلاصه شده):
    واقعاً همه ی بدبختی ها از اینجا شروع می شود که انسان خودش را چیزی بداند. آقای حائری عزیز! شوهر من در … کار می کند. ما سی سال تمام در صلح و صفا زندگی می کردیم. شوهر من بعد از سالها زندگی مشترک حالا رفته و #ازدواج_مجدد کرده …

    ✅ پاسخ آیت الله حائری شیرازی:
    شما می گویید که من هرگز فکر نمی کنم که خودم کسی هستم. اگر چنین است، پس شما روی حرف خدا حرفی نزنید و اگر خداوند گفت مردی که همسر و فرزند دارد می تواند همسر دیگری بگیرد، شما فکر نکنید که خودتان در مقابل خدا کسی هستید که نمی توانید آن را بپذیرید. اگر می گویید حرف خدا را می پذیرم، «علامت» دارد. علامت آن این است که انسان، حق انسان دیگر را رعایت کند.
    تعریف و تمجید و گفتنِ خوبی های شوهرتان، حلال؛ اما گفتن بدیهایش ممنوع.
    مدتی این #ریاضت را تحمل کنید. خداوند #مقلب_القلوب است.

    ❓ سوال:
    بعد از گذشتن مدتی از ازدواجمان متوجه شدم شوهرم گاهی عقد موقت می کند. در پاسخ به اعتراض من می گوید: این کار حلال است. نظر شما چیست؟

    ✅ پاسخ آیت الله حائری شیرازی:
    ? خدا واجب که نکرده، واجب کرده؟! ازدواج موقت واجب است؟! خدای تعالی مباح کرده، درست است؟ خب، شما بین اینکه خانواده ات متلاشی بشود یا این کار مباح را انجام بدهی مخیر هستی. اگر می توانی با خانمت صحبت کنی که موافق این کار بشود، صحبت بکن! اما اگر کشمکش می شود، این کار را نکن.

    ? شما از همدیگر اولاد دارید؛ اگر خواستی این ثواب را بکنی، خب کبابت می کند! نگاه بکن ببین واقعاً این بچه های تو اگر از هم جدا شدید، این بچه با پدرِ تنها می تواند سر کند؟ یا با مادرِ تنها می تواند سر کند؟!
    این یک واقعیت است. بچه، هم به پدرش علاقه دارد و هم به مادرش. وقتی این دو به ستیز می افتند، این بچه ممکن است در آینده یک ضدِّ دین بشود؛ بسیاری از این آدم هایی که دین اختراع می کنند یا با دین مبارزه می کنند، ریشه اش در جدایی های پدر و مادرشان هم است. تو می خواستی ثواب بکنی، بعد بچه تو یکی از ضدِّ دین های عجیب و غریب می شود! مخصوصاً اگر روحانی باشید؛ وقتی بچه به این نتیجه رسید که بابایم به مادرم ظلم کرده، اصلاً ضدِّ روحانی و ضد آخوند می شود.

    ? لذا اگر کسی بنای ازدواج موقت دارد، اول خانمش را در این مورد روشن کند که من در این حدّ خواهم بود و از این حدّ تجاوز نمی کنم. صاحب خانه ی من تو هستی! این زن جدید، یک خانه دیگر در مقابل تو نخواهد شد. اگر حدود و ثغور را بدانند آنها با «احکام شرع» لج نمی کنند. آنها از «بی عدالتی» ناراحت هستند نه از احکام دین؛ جوری نکنید که اسم هوای نفس خودتان را دین بگذارید. حلال را حساب بکنید اما آبروی دین را هم حفظش بکنید. جوری نکنید که عمل شما کسی را ضدِّ دین بکند.

    ?درست است که شرع گفته ازدواج موقت عیبی ندارد. اما شرع نگفته با عقلت مشورت کن؟! عقل می گوید بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید. بدتر از جدایی زن از شوهر چیست؟ هیچی!
    ترک مُتعه «بد» است، اما جدایی بین زن و شوهر هم «بدتر» است؛

    ? خانمی آمده بود و به من می‌گفت دختر مرا مُتعه کنید، نامه هم داده بود. حتی شیرینی هم آورده بود؛ من گفتم: «من همسر دارم و اهل این برنامه نیستم». من خب یک آدم سیاسی هستم. دشمن دارم. آن موقع هم امام جمعه ی مرکز استانی بودم؛ به ذهنم آمد اگر این حرف را به اهل‌بیت هم منتقل کرده باشند، آتش می‌گیرد. گفتم [شاید] آخرش آن کسی که این را برای من آورده، از یک راهی به خانواده ام برساند؛ بگذار خودم برسانم، خودم بگویم. من تمام این نامه را بردم به خانمم نشان دادم. اهل‌بیت آمد و با ایشان صحبت کرد و گفت: «آقای ما اهل این حرف‌ها نیست». بعد هم به آن خانم گفت: «خانم! دیگر اینجا نیایی! بعد هم با بچه ها نشستند شیرینی را خوردند»!
    این‌ها مسائلی است که می‌خواهد داخله ی شما را به هم بریزد، حالا شما در حد لبه پیکان [مسئولیت های سیاسی و اجتماعی] نیستید که [مثل من] این‌طور دشمن داشته باشید. اما خودتان برای خودتان مشکل درست نکنید.

    ? شما هم روی یک میزانی عمل بکنید که زندگیتان متلاشی نشود. «عقل» مشاور خوبی است. شرع را با عقلتان پیاده کنید.

    ?اگر جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود?

    ? ما سر دو راهی هستیم، یا باید بگوییم مردم به راه حرام بروید؛ هر چه بادا باد و یا ازدواج موقت را توصیه کنیم.
    بحث بین انتخاب ازدواج موقت یا دائم که نیست بلکه بحث بر سر انتخاب زنا و ازدواج موقت است. اگر کسی گفت ازدواج موقت نه، یعنی زنا بله. بعد آیا ما می توانیم آن شخص زناکار را اعدام یا سنگسار کنیم؟ آیا شما حاضر هستید به آن کسی که در نتیجه ی این فشار، مرتکب این عمل شد سنگ بزنید؟ اسلام هم نگفته که این شخص را سنگ بزنید! چون کسی که دستش به ازدواج دائم نمی رسد رجم (سنگسار) او صدق نمی کند و فقط باید به صد ضربه شلاق اکتفا کرد.
    ? شما فکرش را بکنید ببینید اگر اسلام حکم شدیدی نسبت به زنا آورده و این حکم از سوی خداوند رحیم صادر شده است، آیا آن «رحیم»، بدون اجازه ازدواج موقت امکان دارد حکم به شلاق زدن زناکار بدهد؟ او این کار را نمی کند!
    خداوند به آدم و حوا (علیهما السلام) فرمودند از این درخت نخورید. اما قبل از آن، به آنها فرمود: «یا آدَمُ اسکُن اَنتَ و زَوجُکَ الجَنَه … » این باغ بهشت برای شما، از هر کجایش دلتان خواست بخورید، اما «و لا تَقرَبا هَذِه الشَّجرَه»: ولی نزدیک این درخت نشوید.

    ? پس مطلبی که در ازدواج موقت است این است که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. اگر ازدواج دائم میسر نشد و انسان بین حرام و ازدواج موقت قرار گرفت باید ازدواج موقت را انتخاب کند.

    ? اگر مجرای حلالی را ببندید، گناه باز شدن مجراهای حرام، گردنتان می افتد! فرض کنید شما دریچه ی اطمینان چیزی را ببندید. بعد یکدفعه آن چیز منفجر شود. شما می گویید من که منفجرش نکردم! خودش منفجر شد. درحالیکه این را تو بستی! اگر شما یک چوب کبریت در سوراخ دَرِ زودپز قرار دهی و یک خانواده هم دور آن نشسته باشند، بعد این زودپز منفجر شود و همه این ها کشته شوند، شما قاتل همه آنها هستید. شما می گویید من با این چوب کبریت نمی توانم کسی را بکشم؛ ولی من می گویم: بله می توانید.

    ? شما اگر بیایید جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود.
    هر کس قلم به دست بگیرد و این حکم را زشت جلوه دهد و یا بد دفاع کند و یا خوب حمله کند، به حکم خدا جسارت کرده و چون حکم خدا ناموس خدا و محارم خداست؛ پس اگر به حکم خدا جسارت شود به خود خدا جسارت شده است.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [شنبه 1398-02-28] [ 08:59:00 ب.ظ ]





      زن هستند...   ...

    ماشین‌ ظرفشویی‌ می‌خرد، تا‌ به ‌زحمت‌ نیافتد. دیگری‌ همین ‌که‌ ظرفها ‌را ‌لب‌ جوی ‌می‌برد ‌و‌ یا‌ شیر ‌آب ‌را‌ باز‌ می‌کند،‌ صدای‌ آب‌‌ او ‌را‌ آرام‌ می‌کند‌ و ‌خستگی‌ها‌ را به‌ جریان‌ آب ‌می‌سپارد‌ و‌ غمها‌ را به‌ همراه‌ ظرفها ‌از‌ چهره ‌می‌شوید. آرامش ‌را‌ گم‌ کرده‌ و ‌از ‌این‌ کلاس ‌به‌ آن‌ کلاس ‌در جست‌وجوی ‌آن ‌است،‌ استرس‌ دارد ‌و‌‌ اسلایم ‌یا اسپینر‌ می‌خرد ‌تا آن‌ را‌ کاهش‌ دهد، استرس‌ها‌ را‌ با‌ ورز‌دادن ‌خمیر‌نان‌،‌پخت نان ‌در‌تنور‌ رها‌ می‌کند. مشکلات‌ را‌ همانند‌ کوه‌ می‌بیند،‌ مشکلات ‌را‌ در‌آسیاب ‌صبر‌‌ و ‌امید‌ خرد‌ می‌کند. کارهایش ‌را‌ به‌ دیگری‌ می‌سپارد، دیگری‌ علاوه‌بر انجام‌ ‌کارهایش‌ برای‌‌ کمک‌ به ‌دیگران‌ می‌شتابد. هردو زن هستند اما این کجا و آن کجا… . نبی‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ‌چه ‌خوب ‌می‌دانست، ‌‌روحیات ‌و‌ خلقمان‌ را ‌که ‌امور منزل ‌را ‌به‌ دخترش ‌و به‌ ما‌ سپرد.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [جمعه 1397-05-26] [ 10:00:00 ب.ظ ]





      خداوند زيباست.   ...

    خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد.
    زيبايي از قديم الايام براي قشر نسوان كه ما باشيم، مهم بوده و هست.
    از نقوش سنگي تخت جمشيد تا همين چند لحظه پيش كه من به آينه نگاه كردم.
    شنيده ها حاكي از اينست كه از چند دهه قبل خانمها سرخ آب و سفيد آب ميكردندو سرمه بر چشم مي كشيدند، گلابي بر روي رخت هايشان مي پاشيدند و دل از مجنون خويش مي بردند. آرايش موها هم به چهل گيس و فكل مو و حنا كردن ختم ميشد. صورت عروسان هم با انواع و اقسام پولك هاي برق برقي تزيين ميشد.
    مشاطه و شهلا خوشگله ي ديروز به پاني جون و صدف بيوتي و… تبديل شده است.
    امروزه زيبايي به افراط رسيده و از دستي به برو رو بردن ظاهر، به دست بردن به تركيب خلقت خداوند هم منجر ميشود.
    شلوغي آرايشگاه ها براي خوشگلاسيون،اپيلاسيون ، تغييرات فنداسيون صورت، آمبره و ميكرو پينگمنشن و… منبع سرشار درآمد است. متاسفانه گاهي اين زيبايي ها براي حظ و بهره ي عموم است و مجنون بيچاره فقط پول زيادي برايش خرج مي كند.
    روي خوشش همين داغي بازار آرايشگران است.
    امان و واي از نكات منفي كه نفوذ افكار انحرافي پايش به درون آرايشگاه ها هم باز شده است و چقدر. بد قدم است.
    چه بسيار گوش مفت كه براي اتلاف وقت خريدار حرفهاي نا مربوط مي شود.
    چند روز پيش بر حسب اتفاق وارد يكي از اين محفل ها شدم. بانوي محترمي خيلي زيبا اعتقاد به تناسخ را براي سايرين شرح مي داد و تاييد ديگران را دريافت ميكرد.
    از روي كنجكاوي به بحثشان ورود كردم و پاسخ مناسبي هم به او دادم.
    بنده ي خدا دست وپايش را گم كرد و سريع موضوعي ديگر مطرح كرد.
    به درستي كه افكار خام با اين لحن زيبا فريفته ميشوند.
    چه افسوس ها كه نخوردم، چقدر جاي ما در متن جامعه خاليست؟؟
    چشم هايي ظاهر بين كه فقط به صورت نگاه ميكنند، نه سيرت.
    خداوند زيبايي را دوست دارد در حد تعادل نه افراط …

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [جمعه 1397-04-29] [ 10:19:00 ق.ظ ]





    1 2

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
     
     
    مداحی های محرم