بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • فاطمه شهمیرزادی





  • آمار

  • امروز: 52
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 4391
  • 1 ماه قبل: 9613
  • کل بازدیدها: 370884





  • وبلاگ های من





    رتبه





      به قدر سهم‌شان   ...

    صبح زود، آفتاب نزده صدای تسبیحشان سکوت را می‌شکند. در پی روزی از این شاخه به آن شاخه می‌پرند. پشت پنجره‌ی مطبخ جای باریکی برای نشستن‌شان هست. احترام سرشان می‌شود کبوترها فرق دارند، که جلد حرم می‌شوند. کبوتر که می‌نشیند، هیچ‌کدامشان به احترامش نزدیک نمی‌شوند. چند دانه به قدر سهمش چینه‌دان را پر می‌کند و می‌پرد. حالا نوبت قمری‌هاست، ردیف کش جفت هم می‌نشینند. این وسط گنجشک‌های بازیگوش تا فرصت را مناسب می‌بینند، بین قمری‌ها خودشان را جا می‌کنند.
    مطبخ تنها محل پهن کردن سفره‌ی طعام ما نیست. کبوتر‌ها، قمری‌ها و گنجشک‌ها گاهی‌ اوقات هم زاغ‌ها از این سفره بهره‌ ‌می‌برند، چند دانه گندم به قدر سهمشان.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [سه شنبه 1399-02-16] [ 01:39:00 ب.ظ ]





      حوالی غروب   ...

    #به_قلم_خودم
    امروز حوالی غروب انگار به آسمان گرد طلا پاشیده بودند. توی ماشین سر چرخاندم و چشمم این قاب را پسندید. سیاهی درخشش این رنگ را دوچندان می‌کرد. چند ثانیه بیشتر برای ثبتش فرصت نبود. عکس را که گرفتم راننده گاز ماشین را گرفت و رفت. گاهی همین چند ثانیه فرصتی طلایی بود، مثل همین ابرهای طلایی که درگذرند.
    چند ساعتی بیشتر از شروع کلاس عکاسی‌ام نگذشته، اما بیشتر از قبل دنیای اطراف را نگاه کردم. چقدر نادیده‌هایی بود که سرسری از آن عبور می‌کردم.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [دوشنبه 1399-02-15] [ 12:47:00 ق.ظ ]





      شبیه تو   ...

    باید شبیه تو شد. امروز خیلی‌ها سعی کردند تا شبیه تو شوند. جان به کف ایستادند برای امر به معروفی که حفظ جان انسانهاست. دل کَندن از دوست‌داشتنی‌ها برای‌شان سخت‌ است.
    احساس‌شان پنهان مانده پشت ماسک‌ها و تنها چشم‌هایشان با ما حرف می‌زند. این‌ روزها چشم‌ها کارشان زیاد شده علاوه بر نگاه می‌خندند، گریه می‌کنند، امید می‌دهند.
    ولادتتان دلشاد‌مان می‌کند، چون لطف خدا بود که ارباب ما شدید و به قول سردار"ما ملت امام حسین علیه‌السلام"شدیم. دعا کنید شبیه شما شویم.
    التماس دعا

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من, براي تو دوست  لینک ثابت



    [شنبه 1399-01-09] [ 02:14:00 ب.ظ ]





      ترس کرونایی   ...

    #به_قلم_خودم
    #کرونا_را_شکست_میدهیم
    دلیل هراس‌مان از این ویروس کوچک چیست؟ کارهای روی زمین مانده، اهداف‌ آینده‌ که از آن جا می‌مانیم و کلی دلایل دیگر است. شاید به خاطر مرگ از آن می‌ترسیم؟
    ما مستاجر هستیم، از همان لحظه‌ی اول زندگی. اولین خانه‌مان گرم، تنگ، تاریک و آخرینش سرد، تنگ، تاریک. نقطه‌ی اشتراک‌ خانه‌ها تنهایی و تاریکی است. زمانش که فرابرسد، باید از خانه بیرون بیاییم. وقتی که ما از آن بی‌خبر هستیم.
    متولد شدیم در حالی که خودمان از آن هیچ نمی‌دانستیم، در بی خبری کامل.
    مرگ همان زندگی‌ست اما متفاوت‌تر از آن. هر چقدر هم که بترسیم بالاخره دچارش می‌شویم شنبه، یکشنبه و یا هر روزی از هفته که باشد اما کارهای خودمان در فاصله‌ی طی‌کردن مسیر دو خانه شرایط را تغییر می‌دهد.

    موضوعات: براي همه, براي من  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-12-22] [ 11:02:00 ق.ظ ]





      چهارده روز   ...

    چهارده روز کم نیست. تکرار و تکرار گره خوردن نگاهمان به صفحه‌ی تلویزیون، دیوارهای گچی و بی‌روح خانه، گل‌های قالی.
    خستگی به جان‌مان نشسته، غُرغُرهای گاه و بی‌گاه دخترم از بی‌حوصلگی‌هایش.
    ذهنم شرطی شده به اخبار گاه و بی‌گاه و گوشم تیز برای شنیدنشان.
    دستانم خسته‌اند از بس شسته شدند، روغنی شدند. زخم‌های ریزی روی پوستشان نشسته که می‌سوزد. مدام روی زمین می‌کشم‌شان تا خارش آن کمی التیام پیدا کند. یاد کودکانی می‌افتم که به جای پوست روی تن‌شان پروانه نشسته. هرروز می‌سوزند از این وصال و چاره‌ای جز صبر برایشان نمانده.
    شُکر، شُکر و تکرار این کلمه و به زبان راندنش، در تمام این لحظاتی که گذشت و می‌ڱذرد، فراموش‌مان نشود.
    کرونا ویروسی است که به خاطره‌ها می‌پیوندد، مثل تمام این روزگار.
    آمد تا بگوید: می‌شود گاهی خلاف تمام قاعده‌ها هم عمل کنیم.

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-12-15] [ 03:07:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.