بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین







آمار

  • امروز: 1071
  • دیروز: 1143
  • 7 روز قبل: 3281
  • 1 ماه قبل: 8586
  • کل بازدیدها: 421685





  • وبلاگ های من





    رتبه





      به شام غریبان زهرا   ...

    دو کتف علی، خم چو زانوی او
    میان کفن، خفته بانوی او

    قد پادشاهی ز غم گشته خم
    که بازیچه ای چون فلک، گوی او

    علی گرچه میزان، ولی ناتوان
    ز اندوه زهرا ترازوی او

    که تا صبر مولا نیاید به سر
    ملایک سراسر دعاگوی او

    چه دانی که در شست و شویش چه رفت
    در آن شام تاریک بر شوی او

    ز چشم علی جوی خون شد روان
    به زخم تن یار دلجوی او

    قیامت شود زان رخ نیلگون
    عیان گر شود تاری از موی او

    اگر روی زهرا شود آشکار
    دو عالم شود خم چو ابروی او

    شود شور محشر به چرخ کبود
    چو بیند حسن در کفن روی او

    مبادا بیفتد به وقت وداع
    نگاه حسینش به بازوی او

    مبادا که زینب شود باخبر
    از آن راز پنهان به پهلوی او

    مبادا نسیمی شمیمی برد
    به کلثوم کوچک ز گیسوی او

    غزال نبی روی دوش علی
    دوان در پی اش چار آهوی او

    به شام غریبان زهرا قسم
    که هستم گدای در کوی او…

    ✍ افشین علا
    ? ۹۵/۱۲/۱۲

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-12-01] [ 10:06:00 ب.ظ ]





      از عارفي پرسيدند   ...

    ⁠⁣ا⁣ز یک عارفی پرسیدند که آیا خدایت را به من می شناسانی؟ فکر می کرد که خدا در بیرون است و این عارف باید برود و این خدا را نشانش بدهد. گفت آیا تو می شناسی کسی را که خودت را به خودت شناسانده است؟ یعنی بیرون دنبالش نگرد. کسی که خودت را به خودت شناسانده است، خداوند است. من خودم را به حق می شناسم

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 09:59:00 ب.ظ ]





      مادر ما جوان بود   ...

    باشد مي نويسم … سخت است ولي مي نويسم … دست و دلم به نوشتن نمي رود ولي مي نويسم … خدا را چه ديديد شايد آخرين پستم بود … چه بهتر كه آخرين پستم براي حضرت مادر باشد … اين چند روزه به اين چند روزه ي خانه ي يك مرد فكر ميكنم در مدينه … همه منتظر يك نوزاد بودند … حجم خوشحالي اهالي خانه طبيعتا حدس زدني است … اتفاقاتي را هم كه اين روزها توي كوچه و افتاد را هم شنيده ايد … همه خانه ها وقتي منتظر يك عضو جديدند يك نشاط خاصي دارند … اصلا ولش كنيد اينقدر اين روزها شعر و متن مادرانه خوانده ايد كه اشباعيد … بگذاريد يك خاطره بگويم كه هنوز جگرم را خنج مي زند: من اصولا كليد خانه مان را ندارم … يعني دارم عمدا نمي برم …دوست دارم زنگ بزنم دوست دارم “در” را برايم باز كنند … منتظر تولد محمدنيكان بوديم … روزهاي آخر بود شما بگو يكي دوهفته … يك روز صبح كه مي رفتم مادرخانه گفت : مي شود اين روزها كليد ببري ؟ گفتم چرا ؟ گفت : يكهو زنگ ميزني صدا مي دهد هول ميكنم خوف مي كنم … مي ترسم … گفتم : چشم … يك چشم ميگويم يك چشم مي شنويد … پا كه توي پياده رو گذاشتم نزديك اولين جدول زانوهايم تا خورد و نشستم به گريه … يك زن كه بار شيشه دارد مي شود با يك صداي زنگ “در” هول كند…بترسد … من حرفم را تا همينجاي متنم زدم از اينجا به بعدش را نمي نويسم فكر ميكنم : من آنروز از گوشه خياباني در تهران پرت شدم به كوچه اي در مدينه پشت در خانه همان مرد … خانه قطعا زنگ نداشته آمده اند پشت “در” “اند” آخر آمده يعني يك نفر نبوده تاريخ مي گويد چهل نفر در هم نزده اند … داد زده اند هيزم آورده اند… لگد زده اند …يك زن هم توي خانه بوده كه بار شيشه داشته … هيجده ساله بوده …مردخانه مامور به سكوت بوده … مردها نخلند غم به جانشان بيافتد از تو خرد ميشوند يكهو مي افتند يكهو مي شكنند…"در” زده اند …زن خانه ترسيده هول كرده … اصلا ولش كنيد …من دستم به تمام كردن اين متن نمي رود … يكي روضه بخواند … كلمه هاي من كوچكند … يك نفر به ما تسليت بگويد … مادر ما جوان بود … مادر ما بار شيشه داشت …
    #حامد_عسگری

    اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ.

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 08:17:00 ب.ظ ]





      حجاب ساخته من یا امام خمینی نیست !   ...

    ?حجاب ساخته من و فقيه و ديگران نيست؛ اين نص صريح قرآن است. آن قدري كه قرآن مجيد بيان كرده، نه ما مي توانيم از حدود آن خارج شويم 
    همان‎طور كه بارها گفتيم، همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محيط جمهوري اسلامي محفوظ خواهد ماند و از آن‎ها خواهش مي‌كنيم كه با لباس ساده با وقار، روسري هم روي سرشان بيندازد به‎جايي بر‎نمي‌خورد. اگر آن‎هايي هم كه مي‎خواهند موي‎شان خراب نشود، اگر روي مويشان روسري بيندازند، بهتر است و بيشتر محفوظ مي‌ماند…

    ?خطري كه حس مي‌كنيم اين است كه زن‌ها دوباره به ابتذال برگردند. حجاب حكم ضروري دين است. منظور امام و علما اين نيست كه زن خانه‎نشين باشد. اجباري حتي براي زن‎هاي مسلمان هم نيست. چه اجباري؟ حضرت آيت‎الله خميني نصيحتي كردند مانند پدري كه به فرزندش نصيحت مي‎كند، راهنمايی‎اش مي‌كند كه شما اين‎جور باشيد به اين سبك باشيد…»

    ? #حجاب_فاطمی
    ? #آیت_الله_طالقانی

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 01:59:00 ب.ظ ]





      بارالها آينده پنهان است.   ...

    بارالها
    ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ‌ﺑﯿﻨﻢ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛
    ﻭﻟﯽ ﺁﺳﻮﺩﻩ‌ﺍﻡ؛
    ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ؛

    بارالها
    می‌دانم تنها نجات دهنده تو هستی
    و می‌دانم اگر خوانده شوی، پاسخم خواهی داد؛

    پس آرامش روحم را در حضور الهی‌ات تجربه می‌کنم و
    ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ خانواده و دوستانم،
    ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿقی،
    ﺳﻼﻣﺘﯽ،
    ﺁﺭﺍﻣش
    ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨتی
    را ﺁﺭﺯومندم؛

    پروردگارا
    ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮ ﺁنچه ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ
    ﻭ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ
    ﻭ ﻟﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﮐﻦ؛

    «ﺁﻣﯿﻦ یا رب العالمین»

    به توکل نام اعظمت ای ﻣﻬﺮﺑﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ

    موضوعات: براي خدا, براي همه  لینک ثابت



     [ 01:52:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
     
     
    مداحی های محرم