?تقوی?
بعضی گمان می کنند تقوی ، یعنی ترس از خدا، می گویند از خدا بترسید.
مگر خداوند ترسناک است؟
چرا باید از خدا ترسید؟
قبل از پاسخ به این سؤال، باید به سؤال دیگری پاسخ داد و آن اینکه : اساسا بین ما و خداوند چه رابطه ای وجود دارد؟
زیباترین رابطه ای که بین ما و او تعریف کرده اند، رابطه محبت و مهربانی است، آنچنان که خود خداوند نیز در قرآن کریم بارها بر همین رابطه تکیه و تأکید کرده است.
رابطه محبت و عشق،
آنهم محبت دو طرفه و عشق دوسویه.
از جمله در سوره مائده آیه ٥٤
و بقول بابا طاهر:
چه خوش بی، مهربانی هر دو سر بی
که یک سر، مهربانی درد سر بی
اگه مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی
حال، با این رابطه زیبا باید از چه چیز بترسیم؟
باید از این ترسید که نکند از چشم آن مهربانِ دلسوز و بزرگ و نازنین بیفتیم.
یعنی ترس از اینکه نکند دیگر دوستمان نداشته باشد.
به قرآن بنگرید که بارها و بارها فرموده است: خداوند، ظالمین، متجاوزین، مسرفین، متکبرین و….. را دوست ندارد.
و خداوند پاکان و صالحان و صابران و توبه کنندگان و ….. را دوست دارد.
پس قصه، قصه ی ترس از یک موجود مهیب و ترسناک نیست. قصه ی ترس از یک پادشاه جبار و زورگو نیست.
بلکه بقول خواجه:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
چه ترسی و خطری بالاتر از آن که از چشم آن یار مهربان بیفتیم و از نظرش دور شویم؟!
چه خطری و ضرری برای یک همسر ، بدتر از این که دیگر مورد عشق و محبت همسرش نبوده و مثل سابق دوستش نداشته باشد؟
چه دردی بالاتر از اینکه فرزندی از چشم والدینش افتاده و کاری کند که از دایره علاقه و عشق پدر و مادر بیرون افتد؟
برای حاکمان ، چه خسارتی بالاتر از اینکه مردمان دوستشان نداشته باشند و اگر هم به فرامین و دستوراتشان عمل می کنند از سر ترس یا تملق باشد نه از روی عشق و ارادت؟
این است معنی درست تقوی.
پس بکوشیم و کاری کنیم که از دایره تقوی بیرون نیفتیم که بزرگترین خسارت و باختن، افتادن از چشم محبوب است.
[دوشنبه 1396-09-13] [ 06:01:00 ب.ظ ]