بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


خرداد 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • ریحانه علی عسکری
  • خاله الهام
  • rahyab moshaver






  • آمار

  • امروز: 230
  • دیروز: 201
  • 7 روز قبل: 2977
  • 1 ماه قبل: 14177
  • کل بازدیدها: 377776





  • وبلاگ های من





    رتبه





      من مي ترسم!   ...

    ‍ ▫️◽️من می‌ترسم!◽️▫️

    ?بعضی از ترس‌ها
    کَمَش هم زیاد است.
    وقتی این ترس‌ها هست
    نمی شود از ته دل شاد بود.
    باید نمایش شادی بازی کرد.
    این جاست که نمایش شادی
    می شود ریاضتی برای خودش.
    چه ریاضت سختی!

    ?ترس دوری از تو
    یکی از همین ترس‌هاست.
    اصلاً فکرش را هم که می کنی
    احساس می کنی که مغزت دارد آب می شود.
    من باشم و تو را نداشته باشم؟
    من باشم و از تو دور باشم؟
    اصلاً مگر بی تو می شود نفس کشید؟
    بودن و با تو نبودن معنایش چیست؟
    مگر می شود طعم بودن را بدون تو چشید؟

    ?من می ترسم!
    از نبودنِ تو، نه
    از نبودن با تو.

    ?تا امروز رشته ای بسته بودم به پای خود
    و آن سویش را به در خانه ات.
    هر جا که می رفتم
    هر چقدر که دور می شدم
    باز هم برمی گشتم به سوی تو
    و راه خانه ات را گم نمی کردم.
    این رشته هنوز هم به پایم بسته است
    امّا امروز نگاهش کردم و دیدم
    پوسیده تر از همیشه است.
    گناه مثل موش گرسنه ای که سنگ را هم می جود
    سال‌هاست که افتاده به جان این رشته.

    ?می دانم که رشتۀ محبت تو
    محکم‌تر از این حرف‌هاست
    پوسیده اش هم به کار می آید
    امّا می ترسم، می ترسم آقا!
    می ترسم روزی برسد که گناه، کار خودش را بکند
    و چشم باز کنم و ببینم
    دلم بند خانۀ تو نیست.

    ?امروز می شود خواهشی کنم از تو
    و تو هم «نه» نگویی به خواهشم؟
    اگر روزی دیدی این رشته دیگر دارد پاره می شود
    و من هم غافلم
    و هر چه تو فریاد می زنی، گوشم نمی شنود
    التماس می کنم
    و سوگند می دهم تو را
    به قداست همین محبّتی که میان من و توست
    این رشته، پاره نشده
    جانم را بگیر از من.

    ?رویم را که زمین نمی زنی آقا!
    می زنی؟

    #بهانه_بودن
    #درس
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1396-11-25] [ 02:33:00 ب.ظ ]





      اي گره گشای غم‌های هستی!   ...

    ‍ اشک، مرهم دل زخمدیده است
    و هر قطره اش
    جان دوباره ای می دهد
    به دلی که از عالم و آدم گرفته.

    وقتی قطره قطره می چکد
    بارانی را می ماند
    که زمین مرده را حیات می بخشد.

    وقتی روی گونه جاری می شود
    سیلابی است که در مسیر خویش
    هر چه خار و خس است
    با خود می برد.

    اما قبول کن گاهی اشک هم
    دست تسلیم بالا می‌برد
    در برابر غم‌های سیاه و وحشی
    غمهایی که در و دیوار خانه دل را
    پر کرده اند.

    کار این غمها
    با اشک حل نمی‌شود
    انگار اشک که می ریزی
    این غم‌ها بیشتر می چسبند
    به در و دیوار خانه دل.

    امشب دل من عجیب گرفته
    و گرفتار شده در میان همین غم‌های وحشی
    اشک دیگر اینجا چاره نیست
    خودش درد روی درد است.

    کاش می شد صدایی از خودت را
    برسانی به این دلم
    آن هم فقط به اندازه یک شب بخیر.

    شب بخیر بگو و دلم را
    نجات بده از دست این غم‌های وحشی و سیاه.

    شبت بخیر گره گشای غم‌های هستی!

    #بهانه_بودن
    #شب_بخیر
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست, براي طلاب  لینک ثابت



     [ 12:36:00 ق.ظ ]





      رشته ي محبتي بسته بر پاي   ...

    ?تا امروز رشته ای بسته بودم به پای خود
    و آن سویش را به در خانه ات.
    هر جا که می رفتم
    هر چقدر که دور می شدم
    باز هم برمی گشتم به سوی تو
    و راه خانه ات را گم نمی کردم.
    این رشته هنوز هم به پایم بسته است
    امّا امروز نگاهش کردم و دیدم
    پوسیده تر از همیشه است.
    گناه مثل موش گرسنه ای که سنگ را هم می جود
    سال‌هاست که افتاده به جان این رشته.

    ?می دانم که رشتۀ محبت تو
    محکم‌تر از این حرف‌هاست
    پوسیده اش هم به کار می آید
    امّا می ترسم، می ترسم آقا!
    می ترسم روزی برسد که گناه، کار خودش را بکند
    و چشم باز کنم و ببینم
    دلم بند خانۀ تو نیست.

    ?امروز می شود خواهشی کنم از تو
    و تو هم «نه» نگویی به خواهشم؟
    اگر روزی دیدی این رشته دیگر دارد پاره می شود
    و من هم غافلم
    و هر چه تو فریاد می زنی، گوشم نمی شنود
    التماس می کنم
    و سوگند می دهم تو را
    به قداست همین محبّتی که میان من و توست
    این رشته، پاره نشده
    جانم را بگیر از من.

    ?رویم را که زمین نمی زنی آقا
    مي زني؟

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-11-24] [ 10:15:00 ب.ظ ]





      شبت بخیر برترین آرزو!   ...

    ‍ صدای تو را آسمان ضبط می‌کند
    و زمین در دل خودش نگه می‌‌دارد.
    باد، کارش گوش دادن
    به حرف‌های توست.
    تو خودت اجازه داده‌ای به او.

    پرنده‌هایی که روی درخت‌های خانه‌ات می‌نشینند
    قلبشان پر شده از صدای تو
    صدای نمازت
    صدای مناجاتت
    صدای گفتگو با دوستانت
    و حتّی صدای بلند سکوتت.

    برگ‌های این درخت‌ها
    در گوششان
    صدایی جز صدای تو را راه نمی‌دهند.
    باد هم که می‌خواهد
    از لابلای این برگ‌ها بگذرد
    باید صدایی را که از تو ضبط کرده
    پخش کند
    تا اجازۀ عبور بیابد.

    آقا!
    اگر خودت دوست نداری
    شب بخیری به من بگویی
    به آسمان یا زمین
    به باد یا پرنده‌های خانه‌ات
    و اگر نه به یکی از این برگ‌ها بگو
    هر شب
    صدای شب بخیری را که
    به یکی از دوستانت گفته‌ای
    و آنها ضبط کرده‌اند
    برایم پخش کنند.

    هر شب اگر نه
    یک شب در میان
    و باز هم اگر نه
    هفته‌ای، ماهی، سالی یک بار
    باز هم نه؟
    باشد فقط یک بار.
    دوست دارم بشنوم
    که تو چگونه به دوستانت شب بخیر می‌گویی.

    #بهانه_بودن
    #شب_بخیر
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست, براي طلاب  لینک ثابت



    [دوشنبه 1396-11-23] [ 11:48:00 ب.ظ ]





      تقاص دوري از تو   ...

    ️تقاصی که برای دوری از تو می‎دهیم
    خانه‌ها ویران.
    دل‌ها پر از غصّه.
    چشم‌ها پر از اشک تنهایی.
    گوش‌ها منتظر شنیدن شعر امید.
    دست‌ها برآورده به تمنای اوج آسمان.
    پاها لرزان و ناتوان از گام برداشتن.
    و اینها همه
    تقاصی است که برای دوری از تو می‎دهیم…

    …بزرگ‌ترین قاعدۀ زندگی
    «برای تو زندگی کردن» است.
    ما باید برای تو زندگی کنیم
    این، سلطان قاعده‌های زندگی است.

    باید برای تو لبخند زد.
    به خاطر تو اخم کرد.
    برای تو ساکت شد.
    به خاطر تو فریاد کشید.
    به خاطر تو قهر کرد.
    برای تو آشتی کرد.

    باید برای تو گذشت کرد.
    و اگر تو خواستی
    باید به خواست تو انتقام گرفت.
    باید برای خاطر تو محبت کرد
    و اگر میلت کشید
    باید به میل تو شمشیر کینه کشید…

    …باید برای تو زندگی کرد.
    کسی که برای تو زندگی می‎کند
    روی قلّه باشد یا ته درّه
    در کاخ باشد یا کوخ
    بیابان یا جنگل
    در کسوت ارباب باشد یا برده
    زن یا مرد
    پیر یا جوان
    مطرود یا محبوب
    همسرش خوب باشد یا بد
    هر چه باشد
    رفیق خوشبختی
    و تفسیر پیروزی است…

    …زندگی ما وقتی خرج لبخند تو می‎شود
    خدا ما را به خودش نزدیک می‎کند
    و خانه‌مان را در همین دنیا بهشت می‎کند.
    بهشت، همان جایی است
    که تو می‎خندی.
    من آمده‌ام برای تو زندگی کنم
    تا به فلسفۀ آفرینش خویش برسم
    آقا!
    کمی لبخند بزن
    تا عزمم جزم شود برای «برای تو زندگی کردن».

    ? بهانه بودن (کتاب چهارم)،
    دندان این طمع از جنس الماس است. آن را نمی‎کَنم.
    ضمیمۀ ادبیِ کتابِ اول از مجموعۀ «تا ساحل آرامش»

    #بهانه_بودن
    #تا_ساحل_آرامش
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [شنبه 1396-11-21] [ 08:42:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.