بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زفاک
  • انانه
  • راضیه مونسان






  • آمار

  • امروز: 814
  • دیروز: 272
  • 7 روز قبل: 2315
  • 1 ماه قبل: 7609
  • کل بازدیدها: 420542





  • وبلاگ های من





    رتبه





      #روضه فاطمیه اول   ...

     

    روضه
    عــــزادارى شب اول فاطمـــیه اول
    هیأت رایة العـباس ( علــیه‌السلام )
    با مـــداحى حاج محمــــود کریمى
    چهارشنبه ٢٦ دى ‌١٣٩٧

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-10-27] [ 01:00:00 ب.ظ ]





      لالایی خدا#صوت   ...

    #لالایی_خدا

    #سوره_بقره آیات 21 تا 22

    #محسن_عباسی_ولدی

    با تشکر از گروه “نسیم قدر” که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي طلاب  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1397-10-26] [ 09:25:00 ب.ظ ]





      بساز تا ساخته شوی   ...

    #به_قلم_خودم
    تشویش، ‌استرس، ناامیدی، و چندین احساس منفی دیگر،این روزها دور و برم را شلوغ کرده است. دروازه‌ی ذهنم حسابی پرترافیک شده‌است.
    در این دایره‌ی ازدحام فقط روزنه‌ای مانده و همان برایم کافی‌است.
    گاهی دستانم را بالا می‌گیرم، تا نشان دهم هنوز زنده‌ام خیالتان راحت باشد.
    گاهی هم سر به آسمان بلند می‌کنم. تا خدا من‌را ببیند و فراموشم نکند.
    چقدر حرف زدن راحت است، اما وقتی پای عمل می‌رسد!!
    سخت‌سخت می‌شود. این روزها، گاهی دلم می‌خواهد های‌های گریه کنم، شاید از این سنگینی سینه باری بردارم.
    گاهی دلم می‌خواهد، فریاد بزنم. گاهی هم فکر می‌کنم، فرو خوردن بغض بهترین راه است، برای اینکه بنمایانم هنوز ایستاده و سرسختم.
    اما خودمانیم، همین چند روز قبل تا کم آوردنم چیزی باقی نمانده بود.
    شیطان کارش را خوب‌بلد است. وسوسه‌هایی از سر ناامیدی در گوش‌ام زمزمه می‌کرد.
    دلش می‌خواست با تکرارشان این زمزمه ها را بر زبانم جاری ‌سازد، اما نشد.
    فقط به دنبال توجه بود. توجهی ندید، رفت پی‌کارش.
    باور اینکه با هر سختی آسانی‌ است، خیالم را جمع‌جمع می‌کند. دلم را روشن می‌دارم به نور، به امید.
    روزها می‌گذرند و این من هستم، که باید عبور کنم و بگذرم، برای بزرگ شدن و رشد با تحمل هر سختی.
    باز هم منتظر می‌مانم و تلاش می‌کنم.
    این رسم ساده‌ی زندگی است، بساز تا ساخته شوی.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1397-09-24] [ 11:14:00 ق.ظ ]





      پل آهنچی وسوهان   ...

    #به_قلم_خودم

    جلوی ضریح شلوغ‌شلوغ بود. نمی‌شد خودم را بیاندازم، روی شبکه‌های ضریح، باید از دور خیره می‌شدم و دست می‌انداختم که شاید دستم برسد و شبکه‌هایش را لمس کنم.

    کمی دورتر می‌آیم. ریسه‌هایی از مروارید روی مژه‌هایم آویخته می‌شود. زیر لب زمزمه می‌کنم. خودم را فراموش می‌کنم. یک‌یک نزدیکان و دوستان از نظرم می‌گذرند. خواسته‌هایشان را نجوا می‌کنم. تلنگری من را به خودم بر می‌گرداند.

    خانم از سر راه کنار برید راه رفت‌و‌آمد را باز کنید، تا بقیه هم زیارت کنند. سرم را به زیر می‌اندازم و می‌روم تا گوشه‌ای دیگر برای خودم بیابم. کمی آن‌طرفتر روی فرشهایی که غبار پای زائران را به جان می‌خرند، آرام می‌گیرم.

    صدای گریه‌های زنی و خنده‌های کودکی در هم می‌آمیزد. سرم را بالا می‌گیرم، آینه‌های شکسته در کنار هم، کاشی‌های آبی و لوستری مثل خورشید فضا را تزیین کرده‌اند. نوزادی چند روزه همراه مادرش آمده تا ورودش به دنیا را در این بهشت زمینی متبرک کند. مادر او را روی زمین می‌گذارد. نوزاد به سقف خیره شده است. شاید عبور فرشته‌ها را می‌بیند.

    من هم سر به آسمان دارم، اما فقط آینه و کاشی و چراغ در نظرم می‌آید. وقتمان رو به اتمام است، باید برگردیم. اما دل‌کندن بسیار سخت. خداحافظی می‌کنم و می‌روم. روی پل آهنچی مدام باز می‌گردم تا پشت‌سرم را ببینم.

    از پل گذر می‌کنم، تا آن‌طرف خیابان و به مغازه‌ی سوهان فروشی می‌رسم. بسته‌ای سوهان می‌خرم، تا ارمغانی برای خانواده ببرم، اما فقط یکی‌دو بسته. تا زودتر تمام شود و به بانو بگویم:"سوهانمان تمام شد، نمی‌خواهی دعوتمان کنی. دلم می‌خواهد، به همین بهانه‌ دوباره میهمانشان شوم".

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من, براي تو دوست  لینک ثابت



    [دوشنبه 1397-09-05] [ 07:52:00 ب.ظ ]





      فکّر بغیرک   ...

    … و أنتَ تُعِدُّ فطورك، فكِّر بغیركَ
    لا تَنْسَ قوتَ الحمام
    وأنتَ تخوضُ حروبكَ، فكِّر بغیركَ
    لا تنس مَنْ یطلبون السلام
    وأنتَ تسدد فاتورةَ الماء، فكِّر بغیركَ
    مَنْ یرضَعُون الغمامٍ
    وأنتَ تعودُ إلى البیت، بیتكَ، فكِّر بغیركَ
    لا تنس شعب الخیامْ
    وأنت تنام وتُحصی الكواكبَ، فكِّر بغیركَ
    ثمّةَ مَنْ لم یجد حیّزاً للمنام
    وأنت تحرّر نفسك بالاستعارات، فكِّر بغیركَ
    مَنْ فقدوا حقَّهم فی الكلام
    وأنت تفكر بالآخرین البعیدین، فكِّر بنفسك
    قُلْ: لیتنی شمعةُ فی الظلام…

    محمود درویش

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [دوشنبه 1397-08-21] [ 08:12:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
     
     
    مداحی های محرم