خدایا…
قصه وکالت را زیاد شنیده ام
اما قصه وکیلی چون تو را نه …
تو که وکیل باشی همه حق ها گرفتنی است
پرونده ای که تو وکیلش باشی قصه اش ستودنی است
از روزی که ایمان آوردم، تو وکیل منی و تنها پناهم
و تو در این عشق بازی، پرده از رازی بزرگ برداشتی،
رازی که اسمش را می دانستم اما رسمش را …
رازی بنام “توکل” …
“توکل” قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی
و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا و حتی در
تمام لحظات روشنایی،دستانت در دست من است …
بنده من، نگران نباش و به من اعتماد کن…
و فهمیدم:
“حسبنا الله ونعم الوکیل”
[پنجشنبه 1396-11-26] [ 10:56:00 ق.ظ ]