?رهایم کن!
?سنگینم نکن!
?بندِ زمینم نکن!
?من برای پرواز آمدهام، نه برای سقوط.
درهای باز شدۀ آسمان را مگر نمیبینی، که عمق درّه را نشانم میدهی؟ من میخواهم پرواز کنم.
?چشمان پاکم را به من برگردان. این چشمها را به من ندادهاند که هر چه تو خواستی، ببینم.
اینها برای دیدن مسیر پرواز است که تو، آنها را ربُودی و راه سقوط را نشانشان دادی.
?رهایم کن!
دیگر فریبت را نخواهم خورد.
من میخواهم بزرگ باشم و بزرگ بمانم.
از کوچک بودن، فراری هستم و تو میخواهی مرا در بندِ کوچکها کنی.
?رهایم کن که دیگر جز به او که حاکم آسمانها و زمین است، راضی نخواهم شد.
من به اصل خویش، باز گشتهام.
?رهایم کن ای نفس!
?بشقابهای سفره پشت باممان، صفحه13
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#پیامدهای_ماهواره_در_خانواده
#محسن_عباسي
[پنجشنبه 1396-11-19] [ 11:06:00 ب.ظ ]