بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • ذاكري
  • زفاک
  • یا کاشف الکروب
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)






  • آمار

  • امروز: 384
  • دیروز: 445
  • 7 روز قبل: 5068
  • 1 ماه قبل: 9092
  • کل بازدیدها: 369073





  • وبلاگ های من





    رتبه





      سخنان شگفت‌آور کشیش مسیحی تفلیس در پیاده‌روی اربعین!   ...

    #فیلم
    سخنان شگفت‌آور کشیش مسیحی تفلیس در پیاده‌روی اربعین!

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [دوشنبه 1397-08-07] [ 10:58:00 ب.ظ ]





      بوی سیب و یاس   ...

    فردا کاروانی می‌رسد.
    می‌ر‌سد به سرزمینی.
    سرزمین که جای‌جایش بوی یاس می‌دهد. گاه‌گاهی هم بوی سیب.
    بوی سیب از حرم حبیب و بوی یاس از حرم عباس.
    ترکیب این عطرها در بین الحرمین غوغا می‌کند
    و احساس خواهری که در این بین مردد مانده قبر کدام برادر را در آغوش بگیرد و عطر بپاشد به جانش.
    #اربعین
    #همپای_زینب
    #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
    #امام_حسین_علیه_السلام
    #حضرت_عباس_علیه_السلام

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من, براي تو دوست  لینک ثابت



     [ 06:12:00 ب.ظ ]





      (شخصی‌سازی اسطوره‌های مقدس در دینداری جدید)   ...

    #جهاد_روشنگری
    ? «حسینِ من» ?

    ✍ محسن حسام مظاهری

    مثال 1:
    حواست هست به موهای سفید سرم
    چقدر امسال از گذشته شکسته‌ترم
    حواست هست نوکرت داره پیر می‌شه
    بخرم، ببرم به حرم، داره دیر می‌شه
    (نوحه اجرا‌شده توسط حمید علیمی)

    مثال 2:
    تو همونی که می‌خوامی
    دلیل گریه‌هامی
    تا آخرش باهامی
    (نوحه اجرا‌شده توسط محمدحسین پویانفر)

    1
    چند روز پیش در نشست «پیاده‌روی آیینی: تغییرات دینداری و ظهور فرم‌های جدید مناسکی» (26مهر97 ـ پژوهشکده ثامن) از رشد سویه‌های فردی در دینداری‌های جدید گفتم و این‌که در نسل جدید دینداران (خصوصا جوانان شهری که مصرف‌کنندگان/تولیدکنندگان اصلی کالاهای رسانه‌ای مذهبی‌اند) با ظهور «دین‌های شخصی» مواجه‌ایم.

    صورت‌های متکثر دینداری، حالا نه به تعداد جریان‌ها و گفتمان‌های مذهبی خرد و کلان، بلکه به عدد تک‌تک دینداران وجود دارد. به تعداد همه آنها، فهم از اسلام و تشیع و آموزه‌های دینی وجود دارد. اگر در گذشته، تنوع برداشت و فهم دینی نوعاً ناظر به جامعه نخبگان و روشنفکران بود ـ که به منابع و دانش دینی دسترسی داشتند ـ امروزه به مدد رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی فراگیر، این امکان در اختیار همه دینداران قرار گرفته است. درنتیجه با ظهور نوعی دینداری‌ موزاییکی و کولاژی ـ یا به تعبیری: «دین تلگرامی» ـ مواجه‌ایم که تکه‌تکه‌هایش را خودِ دیندار بسته به ذوق و سلیقه و نیاز و شخصیت و فهم خود از منابع مختلف و چه بسا متنافر اخذ کرده و به‌هم چسبانده است. نکته مهم آن است که فرایند تولید این دین‌های شخصی،بیرون از اراده و کنترل نهادهای رسمی متولی دین یعنی روحانیت و حکومت صورت می‌گیرد.

    2
    اما این شخصی‌سازیِ دین، تنها در سطح برداشتهای شخصی از مفاهیم و آموزه‌های دینی متوقف نمی‌ماند. در دینداری شخصی، رابطه فرد با امر قدسی و مقدسان (امامان، امامزادگان، اولیا، شهدا) نیز شخصی‌سازی می‌شود. نمود بارز این شخصی‌سازی را در نوحه‌ها و روضه‌های مداحی عامه‌پسند می‌توان دید.
    در مداحی پاپ، حسین از محبوب جمعی به محبوب شخصی تبدیل می‌شود. می‌شود: «حسینِ من». شخصی‌سازیِ امام و دیگر شخصیت‌های مقدس شیعی توسط خود فرد و به صورت ذهنی صورت می‌گیرد. هر دیندار، خود امام را تجربه می‌کند. و این تجربه، مثل هر تجربه معنوی دیگر، انحصاری و دور از دسترس (و به تبع: ارزیابی) دیگران به‌خصوص نخبگان و روحانیت است. حسینِ من، رنگِ من را می‌پذیرد. حسین اختصاصی خودم است. و این “من” هستم که انتخاب می‌کنم با چه زبانی با او سخن بگویم. (مشابه فرایند شخصی‌سازی اسطوره که در کتاب «اسطوره همت» شرح داده‌ام.)
    درنتیجه با طیف متنوعی از حسین‌ها (فی‌المثل) مواجه‌ایم: حسینِ عامی، حسینِ نخبه، حسینِ فرودست، حسینِ بورژوا، حسین عارف، حسینِ لوطی، حسینِ مدرن، حسینِ زنانه و…
    این حسین‌ها، بسته به سازندگان‌ و صاحبان‌شان، هرکدام شناسنامه و تعریف مستقلی دارند که آینه‌ای از ویژگی‌ها و سلایق دینداران است. اینجا حسین از کالبد تاریخ بیرون می‌آید و در قامت یک «اسطوره» ظاهر می‌شود؛ اسطوره‌ای شخصی و ذهنی که روایت و تاریخ خودش را دارد. با این اوصاف، مشخص است که تلاش و همت برخی نخبگان دینی و روشنفکران برای «مبارزه با تحریفات عاشورا» چرا ناکام می‌ماند. زیرا اساساً حسین شخصی‌شده، حسینِ تاریخی نیست و مواد تشکیل‌دهنده‌‌اش از مقاتل و کتب تاریخی اخذ نشده که معتبر بودن یا نبودن منابع مهم باشد. اینجا اساساً گزاره‌ها توسط منابع بیرون از فرد، سنجش‌پذیر نیستند و به جای «اعتبار» و «اصالت» هر گزاره، «کارآمدی» آن مهم است.

    3
    اما درین شخصی‌سازی، یک جابه‌جایی مهم دیگر هم رخ می‌دهد: اگر در دینداری سنتی و ادبیات شیعی/هیئتی کلاسیک، محوریت بر مدح اسطوره قدسی و ذکر فضایل و مناقب و مصائب او و به عبارت دیگر وصف ستایش‌آمیز جایگاه اسطوره توسط دیندار بود، در رابطه شخصی‌شده، دال مرکزی «منِ» دیندار قرار دارد. این “من” است که در نوحه‌ها و روضه‌ها توصیف می‌شود. و از قِبَل توصیف خود است که امام هم وصف می‌شود. به عبارت دیگر، جهت رابطه از اسطوره قدسی به دیندار، معکوس می‌شود. پیشتر، من اساسا موضوعیتی نداشت. محلی از اعراب نداشت. اما در فهم مدرن که «فردیت» اهمیت یافته، منِ دیندار هم در رابطه با امر قدسی “دیده می‌شوم” و موضوعیت می‌یابم. لذا محور بسیاری از نوحه‌های جدید، وصف‌الحال خود است. پرزنت خود مقابل شخصیت مقدس، با هدف جلب توجه او. نوحه‌ها پر است از روایت‌های شخصی. از بیانِ خود و شرح حال و سرگذشت فرد با اسطوره، با امر قدسی، با امام. طبیعی است که زبان این روایت‌ها و بیان احساسات در آنها هم عامیانه است و مملو از اصطلاحات زبان روزمره. این همان ادبیاتی است که مورد انتقاد نخبگان و روشنفکران است و آن را دور از شأن امامان می‌داند. حال‌آن‌که در فهم توده دیندار، اساساً شأنیت امام هم معنای دیگری دارد.

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-08-03] [ 08:00:00 ق.ظ ]





      یار صبورم   ...

    خدا را شکر که دوستت دارم.
    من دوستت دارم.
    قشنگ‌ترین جمله‌ای که می‌توانم ادا کنم.
    من دوستت دارم.
    طرب انگیزترین آهنگی می‌توانم بنوازم.
    من دوستت دارم.
    مستانه‌ترین فریادی که می‌توانم بر آورم.
    من دوستت دارم.
    زیباترین ادعایی که می‌توانم بکنم.
    من دوستت دارم.
    محکم‌ترین ستونی که می‌توانم به آن تکیه کنم.
    من دوستت دارم.
    بلندترین آسمانی که می‌توانم تماشایش کنم.
    من دوستت دارم.
    قشنگ‌ترین نقشی که می‌توانم روی دلم بکشم.
    من دوستت دارم.
    غلیظ‌ترین شرابی که می‌توانم بنوشم.
    من دوستت دارم.
    تازه‌ترین جمله‌ای که همیشه می‌توانم تکرارش کنم.
    من دوستت دارم.
    قدیمی‌ترین شعری که هیچ گاه کهنه نمی‌شود.
    من دوستت دارم.
    امیدبخش‌ترین سرمایه‌ای که می‌توانم به آن دل خوش کنم.
    و خدا را شکر که دوستت دارم.

    این که چرا خدا محبّت تو را در دلم گذاشته
    پاسخی هم اگر داشته باشد
    من از آن بی‌خبرم
    هر چه هست، یقین دارم که تو را دوست دارم
    و محبّتی که از تو به دل دارم
    فضل خداست بر من.
    بی‌شک این خدا بود که محبّت تو را در دلم گذاشت
    ولی حالا که محبّتت را در دلم گذاشته
    «از من چه می‌خواهد؟»
    سؤالی است که باید در پی پاسخش باشم
    پاسخش هم یک جمله بیش نیست:
    «محبّت تو را در دلم گذاشت تا آنچه را تو دوست داری دوست بدارم».
    زندگی در آنچه تو دوست داری خلاصه می‌شود
    و مرگ یعنی فاصله گرفتن از آنچه تو دوست داری.
    پس باید گفت که خدا محبّت تو را در دلم گذاشت
    تا بروم به دنبال پاسخ این سؤال:
    «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید؟»
    یافتن پاسخ این سؤال
    یعنی شکرگزاری خدا بابت محبّتی که از تو به دلم نهاده.

    آقا!
    می‌دانم که صبوری و صبرت فرشته‌ها را به شگفت آورده
    امّا می‌دانم که من هم شاگرد تنبل کلاس تو هستم
    من از اندازۀ صبر تو خبر ندارم
    ولی تو از میزان سستی من آگاهی
    اگر حال و روز من به قدری خراب است
    که حوصله‌ات را سر می‌برم و کاسۀ صبرت را لبریز می‌کنم
    التماس می‌کنم به خاطر خدا کمی بیشتر صبر کن.
    آخرش پاسخ این سؤال را می‌یابم، خواهی دید
    و لحظه لحظۀ زندگی‌ام را با پاسخ این سؤال نفس می‌کشم خواهی دید.
    آخرش یک روز می‌شوم همانی که تو دوست داری، خواهی دید.
    شبت بخیر یار صبورم!

    #بهانه_بودن
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-20] [ 10:37:00 ب.ظ ]





      حسینی بودن در هر زمان به شکلی است...   ...

    ☑️ بگذار کمی «حسینی بودن» را برایت روشن کنم؛ حسینی بودن در هر زمان به شکلی است:

    ⬅️ روزی شبیه 25 سال سکوت علی بن ابی طالب علیه السلام است. می‌توانی 25 سال استخوان در گلو و خار در چشم؛ همراه علی علیه السلام باشی؟

    ⬅️ روزی شبیه پذیرش صلح امام حسن علیه السلام است. آیا می‌توانی تحمل کنی که هر روز تو را که نجات دهنده‌ی دین و حافظ سنت رسول الله صل الله علیه و آله و مدافع جان مومنین بوده‌ای، «ذلیل کننده مومنان» بخوانند و برای مصلحت اسلام ساکت بمانی؟

    ⬅️ روزی شبیه زمینه‌سازی امام سجاد علیه السلام است. آیا می‌توانی در غم اباعبدالله صبور باشی، نفرین نکنی و ناامید نشوی و همچنان به ارشاد مردمی که پدرت را یاری نکردند و فریب دادند، ادامه بدهی؟

    ⬅️ روزی شبیه جهاد علمی امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. آیا می‌توانی همانند هشام و زراره و جابربن‌حیان، در میدان جهاد علمی، مجاهدت کنی؟

    ⬅️ روزی شبیه دوران تقیه امام کاظم علیه السلام است. آیا می‌توانی برای حفظ اسرار امام، به استقبال بدترین رنج‌ها و سخت‌ترین شکنجه‌ها و تاریک‌ترین سیاهچال‌‌های تاریخ بروی و جز برای رضای حق و عزت اسلام، دم بر نیاوری؟!

    ⬅️ و….

    ️ گزیده‌ای از کتاب “مرد و نامرد"(وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود) استاد ماندگاری

    #امام_حسین_علیه_السلام #اهل_بیت_علیهم_السلام #معرفت #تکلیف

    #استاد_ماندگاری

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-07-03] [ 03:20:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.