بانو سه ماه منتظر این دقیقهام
مشغول کارِ خانه شدی! خوش سلیقهام
زهرا مرا چه قدر بدهکار میکنی
داری برای دل خوشی ام کار میکنی؟
دراین سه ماه، آب شدم، امتحان شدم
با هر صدای سرفهی تو نصفه جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریهام گرفت
این بوی نان داغ به من جانِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد میکند
باید کمک کنم، کمرت درد میکند
آیینهی پراز ترکم، احتیاط کن
فکری به حال و روز بدِ کائنات کن
[سه شنبه 1396-11-10] [ 09:24:00 ب.ظ ]