#به_قل
نور کم جانِ پاییزی از پرده عبور کرده و نواری روی کابینت افتاده است. چند عدد لیموی زرد از لیموهایی که قرار است آبلیمو شوند برمیدارم. چاقو را که به تنشان میکشم، عطر لیموها همه جا را میگیرد. حلقهحلقههای هسته گرفته شده را میچینم توی شیشه و بعد شکر میپاشم به جانشان فقط همین.
چند روز بعد روی این لیموها را لیمونادی خوشمزه فرا میگیرد و هر کدامشان غوطهور میشوند در این محلول بینظیر.
پاییز و زمستان که دلت گرفت و سرما به جانت نشست. چند پَر از این لیموهای شکری را بینداز، توی فنجان چای تا معجزه کند.
[سه شنبه 1398-07-09] [ 02:02:00 ب.ظ ]