حکمت سی وهفتم
موضوع: چهار نكته سرنوشت ساز
و قال عليه السلام
لِابْنِهِ الْحَسَنِ عليه السلام: يَا بُنَيَّ، احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً، وَأَرْبَعاً، لَايَضُرُّكَ مَا عَمِلْت َمَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَأَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَأَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَأَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ. يَا بُنَيَّ، إِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ؛ وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ؛ وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ؛ وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ: يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ، وَيُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
امام عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود:
فرزندم! چهار چيز: و چهار چيز را، از من حفظ كن كه با حفظ آن هر كار كنى به تو زيان نخواهد رسيد: بالاترين سرمايه ها عقل است و بزرگترين فقر حماقت و نادانى است، بدترين وحشت خودپسندى است و برترين حسب و نسب اخلاق نيك است. فرزندم از دوستى با احمق برحذر باش، چرا كه او مىخواهد به تو منفعت رساند ولى زيان مىرساند (زيرا بر اثر حماقتش سود و زيان را تشخيص نمىدهد) و از دوستى با بخيل دورى كن، زيرا به هنگامى كه شديدترين نياز را به او دارى تو را رها مى سازد و از دوستى با انسان فاجر
بپرهيز، چرا كه تو را به اندك چيزى مىفروشد و از دوستى با دروغگو برحذر باش، چرا كه او مثل سراب است؛ دور را در نظر تو نزديك و نزديك را در نظر تو دور مىسازد (و حقايق را به تو وارونه نشان مىدهد).
پیام ها:
إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ،
1- انسانى كه داراى عقل كافى است هم از نظر معنوى غنى است و هم از نظر مادى؛ از نظر معنوى عقل، او را به سوى خدا و اعتقاد صحيح و فضايل اخلاقى و اعمال صالحه دعوت مىكند، و در امور مادى با حسن تدبير و همكارىصحيح با ديگران و تشخيص دوست و دشمن و درك فرصتها و استفاده صحيح از نيروى ديگران به فوايد و بركات مادى مىرساند
(وَأَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ)
2-آدم احمق هم آخرت خود را به باد مىدهد و هم دنيايش را در دنيا بر اثر ندانم كارىها دوستان خود را از دست مىدهد و منافع آنى را بر درآمدهاى آينده مقدم مىشمرد.
فقر عقل باعث فقر در زندگى مادى او نيز مىشود.
(وَأَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ)
3-«وحشت» در لغت هم به معناى تنهايى آمده است و هم به معناى ترس و ناراحتى ناشى از آن و به يقين، افراد خودبزرگبين دوستان خود را به زودى از دست مىدهند، زيرا مردم حاضر نيستند زير بار چنين افراد خودبين و خودخواهى بروند و به اين ترتيب در زندگى تنهاى تنها مىمانند.
(وَأَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ)
4- حسب در لغت هم به شرافتهاى ذاتى و صفات برجسته اطلاق شده و هم به شرافت پدران و اجداد، بنابراين منظور امام اين است كه بالاترين شرافت ذاتى و اكتسابى از پدران و اجداد دارا بودن حسن خلق است، زيرا بيش از هر چيز جاذبه دارد
5-امام عليه السلام به چهار نكته ديگر درباره ترك دوستى با چهار گروهى كه صفات زشتى دارند مىپردازد.
1-5 «مصادقت بااحمق» مصادقت به معناى دوستى است و مىدانيم دوستى افراد با يكديگر سرنوشت آنها را به هم پيوند مىزند و هر يك در زندگى ديگرى تأثير مىگذارد.احمق گاه با اصرار، دوست خود را وادار به انجام كارى مىكند كه عاقبت دردناكى دارد و به عكس از كارى باز مىدارد كه سرانجامش بسيار قرين موفقيت و سعادت است
2-5((دوستی با بخیل )) دوستان گاه به يكديگر نيازمند مىشوند و حتى گاهى به قدرى نياز شديد است كه سرنوشت انسان را رقم مىزند و اگر دوست، بخيل باشد در چنين حالتى نيز انسان را رها مىسازد.
3-((دوستی با افراد فاجرو فاسق و بىبند و بار )) اينگونه افراد پيوسته به دنبال هوا و هوس خويش اند؛ نه وجدان بيدارى دارند و نه شخصيت و شرف و نه دين و ايمان درستى. به همين دليل هر زمان هوا و هوس آنها اقتضا كند به دنبال آن مىروند و دوستان خود را به اندك چيزى مىفروشند.
4-5 (( آدم كذاب و بسيار دروغگو )) دوستى با او خطرناك است. گاه عوامل پيروزى براى رسيدن به يك هدف فراهم مىشود؛ اما او با دروغ هايش رسيدن به آن را غير ممكن و محال مىشمرد و گاه به عكس، كارهايى پيش روى انسان است كه شرايط آن فراهم نشده و ورود در آن مايه شكست است؛ اما اين دروغگوى بىبند و بار چنان سخن مىگويد كه گويى فردا انسان به مقصود مى رسد.
[دوشنبه 1396-09-20] [ 02:37:00 ب.ظ ]