?ولایت تو یعنی شناختن و عشق ورزیدن و اطاعت کردن از تو.
تو را که نشناختیم، طول غیبت کبری و عرض غیبت صغری را
برایت هر طور بخواهی محاسبه می‎کنیم.
نشانه های ظهورت را از اول تا آخر یا از آخر به اول
برایت شماره می‎کنیم و اینها را معرفت نام می‎نهیم.

?دعای عهد و ندبه و فرج خواندن را نشانۀ عشق می‎دانیم
و همین نماز و روزه های دست و پا شکسته را
منّتی بر سر تو به عنوان اطاعت.

?ما نه تو را شناختیم، نه عاشقت شدیم، و نه اطاعتت کردیم
پس، از ولایت تو محروم شدیم.

?آقا! می‎خواهم مسیحی شوم
امّا بگذار دوباره نقشی دیگر از مسیحیت ترسیم کنم.
تو مسیح امت پیغمبری
و من می‎خواهم مسیحی شوم
اگر مسیح در آسمان چهارم هم بماند
و همۀ مسیحیان، دست به دستِ مسلمانان کافر دهند
و روبروی تو یک صف شوند
دوست دارم چنان در کورۀ ولایت تو ساخته شده باشم
که وجودم شمشیر آخته ای در برابر دشمنانت باشد.

?تو مسیح منی و من یک مسیحی‌ام.
تو موسای منی و من یک یهودی‎ام.
تو محمّد منی و من یک مسلمانم.

?مسیح من! موسای من! محمّد من!
مرا دست بسته در کورۀ ولایت خویش بینداز
و با آتش عشق خویش بسوزان
تا چشم بسته، چَشم‌گوی هر آنچه گویی باشم.

موضوعات: براي همه  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-11-04] [ 02:03:00 ب.ظ ]