مناجات فاطمیه

بهار بندگی ام را خودم خزان کردم
گناه کردم و از کرده ام زیان کردم

چقدر دل، سرِ آمال خویش آزردم
چه کارها که برای دو لقمه نان کردم

رضای صاحب خود را نکرده ام منظور
نگاه بر سخن و حرف این و آن کردم

به جای خیر فقط دردسر شدم عمری
همیشه خون به دل صاحب الزمان کردم

مرا گرفت به آغوش و زیر و رویم کرد
همین که وضع بدم را کمی بیان کردم

هزار بار زمین خوردم و خدا را شکر
هزار بار توسل بر آسمان کردم

مرا همیشه دعا کرد و مهربان تر بود…
از آن چه در همه ی زندگی گمان کردم

همین که فاطمه گفتم مرا خرید آقا
قسم به فاطمه صد بار امتحان کردم

دم غروب غریبانه گریه و زاری
برای غربت آن قبر بی نشان کردم

پرش شکسته پرستو و در قنوتش خواند:
هوای پر زدن از بین آشیان کردم

برای آن که نبیند علی چه شد دستم
سه ماه بازوی خود را از او نهان کردم

#محمد_جواد_شیرازی
#امام_زمان_عج_مناجات

موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



[شنبه 1396-11-28] [ 06:48:00 ب.ظ ]