بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زفاک
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ






  • آمار

  • امروز: 456
  • دیروز: 522
  • 7 روز قبل: 4976
  • 1 ماه قبل: 9134
  • کل بازدیدها: 370061





  • وبلاگ های من





    رتبه





      به قدر یک نفس   ...

    #به_قلم_خودم
    این روزها، مانده‌ام از چه بنویسم. از هجوم سوژه‌های اطرافم پناه گرفتم در غار تنهایی.
    اما امشب همین شب دلم می‌خواهد بنویسم، از اینکه قدر خدا و خودمان را بدانیم.
    از خدا و خودمان عذر خواهی کنیم که کم گذاشتیم.
    قدر بدانیم، نفس‌های باقی‌مانده از عمر را در این دوران که نفس کم می‌آوریم‌.
    به قدر درنگی یاد کنیم از هم که محتاج‌ترینیم.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1400-02-11] [ 07:03:00 ب.ظ ]





      دور وقتت حصار بكش   ...

    ?آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه
    اگر دور وقت خود را حصار بکشیم، شیطان نمی‎تواند در آن رخنه کند، اما اگر وقت خود را بی‎حصار گذاشتیم، زمینی است که در آن نه زراعت کرده‎ایم و نه خانه ساخته‎ایم؛ فقط زمینش به نام ما ثبت شده.
    انسان اگر برای وقتش برنامه‎ریزی نکرد، شیطان برایش برنامه‎ریزی می‎کند.
    غیبت‎ها، تهمت‎ها، حرف‎های بی‎مزه، لهو و لعب‎ها، همۀ اینها نتیجۀ بی‎برنامگی است.
    اگر عقل برای وقت برنامه‎ریزی نکند، نفس برایش برنامه‎ریزی ميكند.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1396-11-11] [ 03:45:00 ب.ظ ]





      محتاج تازيانه ام...   ...

    #علما_و_بزرگان
    #علامه_جعفری
    اين مرکب بدن تازيانه مي‌خواهد
    روزي، مدير مدرسه اعتماد تبريز، براي بازرسي به كلاس رفت و به بچه‌ها گفت: دفترهاي مشقتان را روي ميز بگذاريد. آقاي مدير وقتي دفتر مشق محمدتقي را ديد، با ناراحتي پرسيد: جعفري! اين چه خطي است كه تو داري؟ محمدتقي با خونسردي پاسخ داد: من ايرادي در خطم نمي‌بينم، خيلي خوب است
    آقاي اقتصادخواه با تعجب گفت: پس خودت مي‌نويسي و خودت هم آن‌را تأييد مي‌كني؟ بيا بيرون ببينم، سپس با تركه درخت آلبالو بر كف دست محمدتقي زد و گفت: اين خط از نظر من خيلي هم بد است. بايد از همين امروز ياد بگيري كه خوش‌خط‌تر بنويسي؛ فهميدي؟محمدتقي، اندكي رنجيد؛ ولي تصميم گرفت خواناتر و بهتر بنويسد.

    ? ده‌هاسال‌بعد(دردهه50-1340) روزي دانشگاه مشهد، علامه محمدتقي جعفري را دعوت كرد تا در آن‌جا سخنراني كند. جمعيت بسياري جمع شده و همه صندلي‌ها پر شده و عده فراواني نيز ايستاده بودند. محمدتقي كه ديگر «علامه جعفري» ناميده مي‌شد و اسلام‌شناس و صاحب‌نظري مشهور شده بود، پشت ميكروفون قرار گرفت. در بين نگاه‌هاي مشتاق، چشمش به يك پير دانا خيره شد.

    ? بعد از اتمام سخنراني، آن پير كهن‌سال كه كسي جز آقاي جواد اقتصادخواه، مدير مدرسه اعتماد تبريز نبود، در حلقه كساني درآمد كه بعد از سخنراني به دور علامه جمع شده بودند. علامه جعفري بعد از سلام و احترام، پرسيد: يادتان هست با تركه آلبالو مرا زديد؟ آقاي اقتصادخواه سر به زير انداخت، اما علامه جعفري رضوان‌الله‌تعالي‌عليه با احترام و مهرباني گفت: كاش خيلي از آن چوب‌ها به من مي‌زديد
    اين مركب بدن، تازيانه مي‌خواهد تا روح را حركت بدهد و جلو ببرد. سپس به گرمي دست استاد پيرشان را گرفتند و فشردند.

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-11-10] [ 08:12:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.