♦️بانکها به فکر سودآوری نباشند،جامعه اسلامی باید از فقر به دور باشد!
?در نظامهای #سوسیالیستی ارزشهای والای اسلامی از منظر “تداول ثروت در دست عموم مردم"، بطور مناسب رعایت نمی شود.

?باتوجه به آیه شریفه ” کَی لایکون دُولةً بین الاغنیاء منکم” ، ثروت #نباید فقط در دست معدودی از آحاد جامعه در حبس باشد.

♦️بانکها نباید عامل #حبس ثروت در دست عده معدودی از افراد جامعه باشند.

?خداوند حتی در جایی که می فرمایند : لاتَظلمون و لا تُظلَمون (نه ظلم بکنید و نه مورد ظلم واقع شوید)، قبل از آن به حرمت شدید ربا اشاره می کند که “ذروا ما بقی من الربا فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله” و همچنین بر این تاکید دارد که “فلکم روءوس اموالکم".

? در شرایطی که کسب و کار مردم در شرایط مساعد و سودآور نیست، نباید #بانک ها نسبت به این وضعیت بی توجه بوده، به فکر سودآوری خود باشند و توجهی به وضع و حال مردم نداشته باشند.

?"#فقدان” به معنای نداشتن است و خداوند از کسانی که تمکن مالی ندارند، به جای عبارت “#فاقد” از عبارت “#فقیر” یاد کرده و می فرماید: انما الصدقات للفقراء.

?فقیر در تعبیر الهی به معنای کسانی است که ستون فقرات آنها از کار افتاده، این در حالی است که جامعه اسلامی باید از فقر به دور باشد.

♦️اگر همت عمومی وجود داشته باشد و از ظرفیت های تولید داخلی در راستای #اقتصاد_مقاومتی به خوبی استفاده شود، از نیاز به واردات کاسته شده و در پرتو تقویت اشتغال، وضعیت رفاهی مردم بهبود پیدا می کند.


#آیت_الله_جوادی_آملی
?1395/4/29

?یک کلمه کارساز… ?
?با [گفتن و به کار بردن] یک کلمه هم می شود، لازم نیست که [موعظه] یک کتاب باشد.
?پیامبر صلی الله می فرماید: اُعطیتُ جَوامِعَ الکَلِم؛ با همین کلمات مختصر خداوند راه تعلیمات را به من آموخته است.(الخصال/ج1/ص292) آن کدام کلمه است که کار ما را تا آخر بسازد؟

?آن کلمه همین است که بدانی [خداوند] ? می بیند ?، والسلام.


?نفس مطمئنه، ص40


#اخلاقی

? به خیال خود مسلمانی!
? امام خمینی: تا رذیله « #خودنمایی» در تو است، تو کافر بالله هستی و در سلک منافقین محسوب می شوی، گرچه به خیال خود مسلمی و مؤمن به خدایی.
?منبع: کتاب #شرح_حدیث جنود عقل و جهل

کیسه ی سنگین !!
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من یک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نیز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست عارف گفت شاید اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه میکنم گاه بیش از ده نفر متفاوت میایند بعدازساعتى میروند.عارف گفت کیسه اى بردار براى هرنفریک سنگ درکیسه اندازچند ماه دیگر با کیسه نزد من آیى تا میزان گناه ایشان بسنجم .

مرد با خوشحالى رفت و چنین کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کیسه را حمل کنم از بس سنگین است شما براى شمارش بیایىد عارف فرمود یک کیسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه میخواى با بار سنگین گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلالیت بطلب و استغفارکن ..
چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصیت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند .اى مرد انچه دیدى واقعیت داشت اما حقیقت نداشت .همانند توکه درواقعیت مومنی اما درحقیقت شیطان …

بیایید دیگران را قضاوت نکنیم!