بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زفاک
  • انانه
  • راضیه مونسان






  • آمار

  • امروز: 769
  • دیروز: 272
  • 7 روز قبل: 2315
  • 1 ماه قبل: 7609
  • کل بازدیدها: 420542





  • وبلاگ های من





    رتبه





      بی توقع مهربان باش   ...

    خیلی وقتها شده که ما خیری به یه نفر رسوندیم با نیت « برای رضای خدا» اما اگه
    از همون آدم ضربه ای بخوریم اول چیزی که بذهنمون می رسه اینه :
    «بشکن این دست که نمک نداره» یا «کلا من شانس ندارم به هرکس خوبی کردم
    بدی دیدم».

    دوستان مهربان بودن عالیه اما عالیتر اینه که از محبتی که کردیم رد بشیم.

    و دریافت کننده ی محبتمون را مدیون ندونیم.
    چون ما کاری برای او نکردیم که انتظار پاسخ از او داشته باشیم.

    اینکه اخلاقا، جواب محبت ،محبته درسته.
    اما ما با طرف مقابل کار نداریم هر کس باید روی درستی عمل خودش زوم کنه.

    دست بی نمک دستیه که خیری را به دیگران رسونده و همینطور دراز مونده که کی
    طرف میخواد جبران کنه.

    محبت برای رضای خدا یعنی از لحظه ای که نیت کردیم پاسخ را از خدا گرفتیم
    دیگه منتظر پاسخ از بنده اش نیستیم.
    بی توقع مهربان باشیم. خدا جبران میکنه. بنده ش رو بی خیال

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [دوشنبه 1396-08-15] [ 09:26:00 ب.ظ ]





      این انسانیت است   ...

    استادی با شاگردش از باغى میگذشت
    چشمشان به یک کفش کهنه افتاد.
    شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند . بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم …!

    استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم؛
    بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین!

    مقدارى پول درون آن قرار بده
    شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
    کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد
    و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را دید.

    با گریه فریاد زد : خدایا شکرت !
    خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى .
    میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد آنها باز گردم و همینطور اشک میریخت.
    استاد به شاگردش گفت:
    همیشه سعى کن براى خوشحالی ات ببخشى نه بستانی.

    هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،
    مگر به ” فهم و شعور “
    مگر به ” درک و ادب “
    آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !
    این قدرت تو نیست،
    این ” انسانیت ” است

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 09:25:00 ب.ظ ]





      حدیث از پیامبر مهربانی   ...

    ️ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
    ? اگر آدمیزاده از روزی خویش بگریزد ، چنانکه از مرگ میگریزد ، روزیش به او رسد چنانکه مرگ میرسد.

    ?????????????

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 05:46:00 ب.ظ ]





      ضرورت نیاز به قران   ...

    ? ضرورت و نیاز به #قرآن
    استاد علی صفایی حائری
    …بدون قرآن(دقت شود) نمى‏ دانستم چگونه زنده باشم و براى چه زنده باشم و همین ثانیه‏ ها را چگونه بگذرانم؟ این احساس، انس عمیقى را در من سبز کرد. این ضرورت، مرا با قرآن پیوند زد.

    اکنون با صراحت مى‏ گویم، قدم اول، شرط اول، براى برخورد با قرآن همین احساس، همین درکِ ضرورت است.
    بدون این احساس، برخورد با قرآن به صورت سرگرمى و بازى در مى‏ آید. و از آن‏جا که با عادت و جو حاکم در ما رخنه کرده، بى‏ بار و نفرت‏ زا مى‏ گردد. و یا به غرور و خودنمایى دست مى‏ دهد.

    کسى که ضرورت و نیاز به قرآن را تا این سطح احساس کرده باشد، دیگر در شکست‏ها و پیروزى‏ هاى آینده، پیشرفت‏ها و بن‏ بست‏ هاى کارش، از قرآن منحرف نمى‏ شود و بر آن جلو نمى‏ افتد. همان طور که آن را رها نمى‏ کند.
    همین مسأله بود که تجربه‏ هاى آینده مرا از بن‏ بست بیرون کشید.

    ? تطهیر با جارى قرآن، ج‏1، ص 16

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 05:44:00 ب.ظ ]





      شتاب در تربیت   ...

    ⛔️ شتاب در #تربیت ⛔️
    داستان ما، داستان چوپانى است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه مى‌داد و از طرف دیگر دنبه‏ اش را وزن مى‏‌کرد تا ببیند چاق شده یا نه.

    ولى داستان ابراهیم، داستان کسى است که شتاب زده نیست، حلیم است و به سمت حق باز مى‏ گردد و با او در رابطه است تا ثباتى داشته باشد که خداوند مى‏ فرماید: «انَّ ابْرَاهِیمَ لَاوَّاهٌ حَلِیمٌ».[1]

    ما مى‏ خواهیم اگر امروز برخوردى کردیم، فردا به نتیجه برسیم، در حالى که این شتاب، در هیچ موقعیتى بهره نمى ‏دهد؛ حتى غذا هم بلافاصله به رگ‏ها و سلول‏ها منتقل نمى ‏شود، بلکه بارها و بارها کنترل مى ‏شود.

    بذرى که تو امروز کاشته‌اى، بعد از ماه‏ها سر از خاک در مى ‏آورد و پس از مدت درازى ریشه مى ‏دواند تا بار دهد تا سنبله شود.

    ? شکست‏‌هاى ما از اینجا شروع مى ‏شود که مى‏ خواهیم در یک برخورد و در یک روز، تمام خلق را بسازیم، در حالى که در تاریخ مى ‏بینیم که انبیاء سال‏ها نالیدند و نتیجه ‏اى نگرفتند، ولى مأیوس هم نشدند. حال چه شده که ما مأیوس مى ‏شویم و صدمه مى ‏خوریم؟! این نصیحتى است که یعقوب به فرزندانش مى ‏کند: «لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»[2]؛ از روح خدا و نیرویى که خدا برایتان مى ‏فرستد، مأیوس نشوید.
    ———————
    [1]. توبه، 114
    [2]. یوسف، 87
    استاد علی صفایی حائری
    ? حرکت، ص 58

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 05:43:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.
     
     
    مداحی های محرم