✅ خطری که مصلحان ‌اجتماعی، ناخواسته به وجود می‌آورند
?اجتماع بشری گاه آن‌چنان جامد و ساکن و اسیر عادات دست و پاگیر می‌شود که نیازمند به نیرویی است که زنجیرها را از او برگیرد و او را به حرکت آورد، و گاه آن‌چنان هوس نوخواهی پیدا می‌کند که سنن و نوامیس خلقت را فراموش می‌کند.

? گاه غرق در غرور و تکبّر و خودخواهی می‌شود و نیرویی ضرورت پیدا می‌کند که او را در جهت زهد و ریاضت و ترک خودبینی و رعایت حدود خود و حقوق دیگران براند، و گاه آن‌چنان به سستی و لاقیدی و ستمکشی خو می‌کند که جز با بیدار کردن «منش» و شخصیت و احساس احقاق حقوق، چاره نمی‌توان کرد.

?بدیهی است که تندروی یا کندروی یا انحراف به راست یا چپ، هر کدام برنامه مخصوص به خود دارد. برای جامعه منحرف به راست، نیروی اصلاح کننده باید متمایل به چپ باشد و بر عکس. این است که دوای یک زمان و یک دوره و یک قوم، برای زمان دیگر و قوم دیگر، درد و بلای مزمن است.

?خطری که غالباً مصلحان اجتماعی به وجود می‌آورند از همین ناحیه است که در یک اجتماع تندرو یا کندرو یا متمایل به راست یا به چپ ظهور می‌کنند و به پیکار مقدّسی دست می‌زنند، امّا فراموش می‌کنند یک برنامه معین فقط برای مدّت محدودی قابل اجراست و با جامعه کندرو یا تندرو یا چپ‌رو یا راست‌رو آن‌قدر باید پیکار کرد که تعادل خود را باز یابد، و بیش از آن، خود مستلزم سقوط و انحراف جامعه از سوی دیگر است.

? استاد مطهری، ختم نبوّت‌، ص30-29 (با تلخیص)

#گزیده_کتاب

موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-09-21] [ 04:50:00 ب.ظ ]