‍ خوش به حال تو با خدایی که داری
خدایت بزرگ است
بزرگ‌تر از آنچه در وصف بگنجد.
بزرگ‌تر از آن‌که در خیال جای بگیرد
بزرگِ بزرگ.

چقدر ما بیچاره‌ایم با خدایی که داریم
خدای ما کوچک است
کوچک‌تر از آنچه شرم
اجازۀ توصیفش دهد.
کوچک تر از آن‌که حتی قابل بیان باشد
کوچکِ کوچک.

خوش به حال تو با خدایی که داری
خدایت بزرگ است
بزرگ‌تر از همۀ آرزوهایت.
کدام آرزوست
که در دلت جا بگیرد
و در پیشگاه خدای تو
نشدنی باشد؟
 
چقدر ما بیچاره‌ایم با خدایی که داریم
خدای ما کوچک است
کوچک‌تر از آن که بشود
پیش و بیش از همه
روی او حساب باز کرد.
ما روی همه حساب باز می‌کنیم جز خدایمان.

خدای ما خدای اوّل و آخر نیست
خدای آخر است
اگر دری باز نشد به رویمان
می‌رویم به سوی خدایمان.

«خود»ِ تو کجاست
که هر جا می‌روی
با خودت نمی‌بری.

نه روی سجّاده
نه در میدان جنگ
نه در میان مردم
و نه در خلوت خویش. 

بگو چطور خط بطلان کشیده‌ای روی خودت
ما همه خسته‌ایم از «خود»مان
گرفتاریم در زندان تنگی که
زندانبانش «خود»ِ ماست.

خوش به حال تو با این خدای بزرگی که داری
و بدا به حال ما با این «خود»ِ بزرگی که بیچاره‌مان کرده.

همه جا با ماست
حتّی وقتی روی سجّاده نشسته‌ایم.
وقتی که ذکر خدای تو را می‌خوانیم.
وقتی زبانمان خشک شدۀ روزۀ خدای توست.
وقتی روی گرده‌مان انبان پر از نان برای فقیر می‌بریم.

چه کار کنیم با «خود»ِ مان؟
این کاسۀ چه کنم چه کنمی را که به دست گرفته‌ایم
باید به دست که بسپاریم؟

کسی که از «خود»ش خسته است
باید رو به کدام آستان فریاد بکشد؟
 
بگو به ما
بگو چه کار کردی با «خود»ت
که هر که هر چه نگاه می‌کند
حتّی نشانی از «خود» در وجود تو نمی‌بیند.
ما سر تا پایمان را «خود»مان فرا گرفته.

تو آینۀ تمام‌نمای خدایی.
تو را که نگاه می‌کنیم
خودمان را زائر خدا حساب می‌کنیم.

ما را اگر کسی نگاه کند
حتّی در حال عبادت
جز «خود»مان چیز دیگری نمی‌بیند.

بگو چگونه باید فرار کرد از خود
خسته‌ایم از خودمان آقا!

#بهانه_بودن
#درس
#محسن_عباسی_ولدی

1509814331k_pic_156e94bb-28c7-470b-901b-90ce21f39f02.jpg

موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



[شنبه 1396-08-13] [ 09:07:00 ب.ظ ]