بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • دهقان
  • نویسنده محمدی
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)






  • آمار

  • امروز: 246
  • دیروز: 113
  • 7 روز قبل: 719
  • 1 ماه قبل: 7070
  • کل بازدیدها: 362221





  • وبلاگ های من





    رتبه





      مومنِ اهل تقوا   ...

    #به_قلم_خودم

    مومنی که در برخورد با بلایا کینه، عصبانیت، نفرین و غم را به دل راه نمی‌دهد اهل تقواست.
    شناخت ماهیت بلا و دانستن اینکه اگر مبتلا به بلایا نباشیم خواهیم مُرد. بلا همراه با انسان است و مبدا بلا از ناحیه‌ی پروردگار است. بلا خوراک انسان است و راه فراری وجود ندارد.
    نتیجه‌ی بلا، پاک‌شدن گناهان و افزایش درجات است، که خدا اراده کرده است.مهمترین ابزار برای تربیت بندگان همین بلاست.شکرکردن در این ابتلا از وظایف بندگان است.
    مدیریت بلا و انگیزه‌های تنظیم کننده‌ی رابطه‌ی انسان با بلا باید در نظر گرفت. با عدم شکایت و واگذاری امر به خدا دیگر نیازی به مدیریت بلایا نیست.
    1..عاشقی همراه با درد است. بدون عشق انسان دردی نمی‌کشد تا مضطرب شود. این عشق آسان به دست نمی‌آید.
    2..ایمان واسطه‌ی‌ افزایش صبر و زیبایی نگاه در امور است و بدون خودسازی حاصل نمی‌شود.
    3..اخلاق کمک‌کننده در مدیریت بلاست. هرانسان بااخلاقی با تقوا نیست اما هرانسان با تقوایی دارای اخلاق است.
    بدون تکامل، ثبات شخصیت، حلم و بردباری انسان به ایمان راه پیدا نمی‌کند و بدون ایمان تقوا ندارد.
    4..زندگی عقلایی توجه به فلسفه‌ی بلاست.خدا بدون جهت مبتلا نمی‌کند. خداوند به دنیا تکلیف کرده دربرخورد با بندگان مومن تلخ، با ناراحتی، پیچیدگی سخت و تنگ بگیرد،
    که اینان ملاقاتش را آرزو کنند. و بر دشمنان سهل و آسان ، گوارا،خوشایند باشد تا از ملاقات بدشان آید.دنیا را بهشت دشمنان قرار داده و جهنم دوستانش.
    یکی از آفات خطرناک در انسان نادیده گرفتن بلای دیگران و بی‌خبری است.
    نگاه به اهل نصیحت و سالمندان و استفاده از تجربیاتشان نشان می‌دهد که ابتلا فراگیر و برای همه است.
    کافر، منافق و یا مومن موجب اذیت مومنین هستند
    کافر، مستقیم عداوت را نشان می‌دهد.منافق با مکر و حیله و مومن با حسادتش در درگیری با کفر باید از خونت بگذری، در مقابله با منافق از خودت بگذری و نوعی صبوری کنی تا نفاق او آشکار شود، چون حذف ما را منافقانه می‌خواهد، باید مدارا کنیم تا نفاقش آشکار شود.در برخورد با مومن از خود گذشتگی مظلومانه و ویژه‌ای که کسی متوجه آن نشود صبورانه و مدبرانه کاری کنی تا آبرویش نرود.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1398-04-27] [ 10:36:00 ق.ظ ]





      بساز تا ساخته شوی   ...

    #به_قلم_خودم
    تشویش، ‌استرس، ناامیدی، و چندین احساس منفی دیگر،این روزها دور و برم را شلوغ کرده است. دروازه‌ی ذهنم حسابی پرترافیک شده‌است.
    در این دایره‌ی ازدحام فقط روزنه‌ای مانده و همان برایم کافی‌است.
    گاهی دستانم را بالا می‌گیرم، تا نشان دهم هنوز زنده‌ام خیالتان راحت باشد.
    گاهی هم سر به آسمان بلند می‌کنم. تا خدا من‌را ببیند و فراموشم نکند.
    چقدر حرف زدن راحت است، اما وقتی پای عمل می‌رسد!!
    سخت‌سخت می‌شود. این روزها، گاهی دلم می‌خواهد های‌های گریه کنم، شاید از این سنگینی سینه باری بردارم.
    گاهی دلم می‌خواهد، فریاد بزنم. گاهی هم فکر می‌کنم، فرو خوردن بغض بهترین راه است، برای اینکه بنمایانم هنوز ایستاده و سرسختم.
    اما خودمانیم، همین چند روز قبل تا کم آوردنم چیزی باقی نمانده بود.
    شیطان کارش را خوب‌بلد است. وسوسه‌هایی از سر ناامیدی در گوش‌ام زمزمه می‌کرد.
    دلش می‌خواست با تکرارشان این زمزمه ها را بر زبانم جاری ‌سازد، اما نشد.
    فقط به دنبال توجه بود. توجهی ندید، رفت پی‌کارش.
    باور اینکه با هر سختی آسانی‌ است، خیالم را جمع‌جمع می‌کند. دلم را روشن می‌دارم به نور، به امید.
    روزها می‌گذرند و این من هستم، که باید عبور کنم و بگذرم، برای بزرگ شدن و رشد با تحمل هر سختی.
    باز هم منتظر می‌مانم و تلاش می‌کنم.
    این رسم ساده‌ی زندگی است، بساز تا ساخته شوی.

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي من  لینک ثابت



    [شنبه 1397-09-24] [ 11:14:00 ق.ظ ]





      یار صبورم   ...

    خدا را شکر که دوستت دارم.
    من دوستت دارم.
    قشنگ‌ترین جمله‌ای که می‌توانم ادا کنم.
    من دوستت دارم.
    طرب انگیزترین آهنگی می‌توانم بنوازم.
    من دوستت دارم.
    مستانه‌ترین فریادی که می‌توانم بر آورم.
    من دوستت دارم.
    زیباترین ادعایی که می‌توانم بکنم.
    من دوستت دارم.
    محکم‌ترین ستونی که می‌توانم به آن تکیه کنم.
    من دوستت دارم.
    بلندترین آسمانی که می‌توانم تماشایش کنم.
    من دوستت دارم.
    قشنگ‌ترین نقشی که می‌توانم روی دلم بکشم.
    من دوستت دارم.
    غلیظ‌ترین شرابی که می‌توانم بنوشم.
    من دوستت دارم.
    تازه‌ترین جمله‌ای که همیشه می‌توانم تکرارش کنم.
    من دوستت دارم.
    قدیمی‌ترین شعری که هیچ گاه کهنه نمی‌شود.
    من دوستت دارم.
    امیدبخش‌ترین سرمایه‌ای که می‌توانم به آن دل خوش کنم.
    و خدا را شکر که دوستت دارم.

    این که چرا خدا محبّت تو را در دلم گذاشته
    پاسخی هم اگر داشته باشد
    من از آن بی‌خبرم
    هر چه هست، یقین دارم که تو را دوست دارم
    و محبّتی که از تو به دل دارم
    فضل خداست بر من.
    بی‌شک این خدا بود که محبّت تو را در دلم گذاشت
    ولی حالا که محبّتت را در دلم گذاشته
    «از من چه می‌خواهد؟»
    سؤالی است که باید در پی پاسخش باشم
    پاسخش هم یک جمله بیش نیست:
    «محبّت تو را در دلم گذاشت تا آنچه را تو دوست داری دوست بدارم».
    زندگی در آنچه تو دوست داری خلاصه می‌شود
    و مرگ یعنی فاصله گرفتن از آنچه تو دوست داری.
    پس باید گفت که خدا محبّت تو را در دلم گذاشت
    تا بروم به دنبال پاسخ این سؤال:
    «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید؟»
    یافتن پاسخ این سؤال
    یعنی شکرگزاری خدا بابت محبّتی که از تو به دلم نهاده.

    آقا!
    می‌دانم که صبوری و صبرت فرشته‌ها را به شگفت آورده
    امّا می‌دانم که من هم شاگرد تنبل کلاس تو هستم
    من از اندازۀ صبر تو خبر ندارم
    ولی تو از میزان سستی من آگاهی
    اگر حال و روز من به قدری خراب است
    که حوصله‌ات را سر می‌برم و کاسۀ صبرت را لبریز می‌کنم
    التماس می‌کنم به خاطر خدا کمی بیشتر صبر کن.
    آخرش پاسخ این سؤال را می‌یابم، خواهی دید
    و لحظه لحظۀ زندگی‌ام را با پاسخ این سؤال نفس می‌کشم خواهی دید.
    آخرش یک روز می‌شوم همانی که تو دوست داری، خواهی دید.
    شبت بخیر یار صبورم!

    #بهانه_بودن
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-20] [ 10:37:00 ب.ظ ]





      عزت خدا و رسول و مومنین   ...

    استاد علی صفایی حائری

    عزت خدا در احاطه او و تسلط او و حضور اوست…

    عزت رسول خدا در دست یابی به اهداف و در همراهی و معیت حق است. اگر رسول می خواست که همه ی آدم ها خوب بشوند، موفق نبود؛ ولی اگر بخواهد زمینه ی خوبی را فراهم کند و امکان انتخاب و هدایت نجدین را داشته باشد، هیچ گاه از این هدف جدا نبوده است…

    و عزت مومن، در بهره مندی و بهره برداری در بلاء و رخاء است‌. مومن در هنگام دارایی با شکر و در هنگام گرفتاری با صبر، سالک است و کسی که دو پای شکر و صبر را دارد، ذلیل نیست. کسی که در تمام شرایط و موقعیت ها، موضع گیری مناسب را دارد ذلیل نیست.

    ? از معرفت دینی تا حکومت دینی

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-11-24] [ 10:08:00 ب.ظ ]





      استعینوا بالصبر و الصلاة   ...

    کمک گرفتن از نماز
    قرآن می فرماید"استعینوا بالصبر و الصلاة” بقره/٤٥

    از صبر و نماز کمک بگیرید.

    ?منظور قرآن این است که نماز به خودی خود، اصل نیست بلکه وسیله ای است برای نیل به هدفی بزرگتر که همانا اخلاق و کمالات انسانی است.
    یعنی آنکه ما را آفریده خوب می داند که مسیر رشد و تربیت و اخلاق و کمالات، مسیر سخت و دشوار و صعب العبوری است. طی این مسیر به راحتی ممکن نیست و تا انسان در این راهِ پر پیچ و خم و سربالا و پرخطر، کمک کار و همراهان راه بلد و لوازم کافی نداشته باشد نه تنها به مقصد نخواهد رسید،که با اولین خطر به دره هلاکت سقوط نیز خواهد کرد.

    ? خواجه شیراز هم از سختی راه و خطرناک بودن مسیر ناله می کرد و می گفت:

    همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
    که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

    طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
    نعوذ بالله اگر ره به مقصدی نبری

    ✅ حال، خدای مهربان و دستگیر، برای آنکه ما را در این مسیر دشوار و راه پر آشوب و شر، تنها نگذارد،کمک ها و کمک کارهایی فرستاده است تا با هدایت و کمک آنها بتوانیم ره به جایی برده و به مقصدی نائل آییم.

    ❇️و نماز یکی از آن کمک ها است. یعنی فلسفه نماز خواندن این است که از نماز به عنوان یک وسیله کمکی استفاده کنیم، نه اینکه نماز به خودی خود موضوع و هدف باشد بلکه باید نماز خواند تا آنجا که حرص و هوس بخواهد ره زنی کرده و ما را به راه کج و انحراف بکشاند نماز دستگیرمان شده و نگذارد.
    یعنی نماز بخوانید تا دروغ نگویید. نماز بخوانید تا کمکتان کند برای جلوگیری از فساد و فحشا.

    “ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر” یعنی همین.
    نماز بخوانید تا در بروز حرص و حسد و کینه و کدورت و تکبر و کبریایی و….. جلوگیرتان باشد. نه اینکه نماز بخوانید تا تکلیفی را انجام داده باشید و هر که بیشتر بخواند به خدا نزدیکتر می شود، هرگز چنین نیست.
    مثل این می ماند که کسی طناب و حلقه و سیخ و میخ و چوب دستی و لباس گرم و کفش کوه در کوله پشتی داشته باشد اما اصلا کوه پیمایی نمی رود یا اگر رفت اصلا به این وسایل دست نمی زند، اینجاست که با اولین لغزشگاه و خطر ، سقوطش حتمی خواهد بود.

    ? ?پس انسان عاقل و دانا باید همیشه با نماز همراه شود و نماز را همیشه به همراه داشته باشد، به هدف استعانت جستن و کمک گرفتن از آن،
    ? و آنکه خطرهای راه را بهتر می داند و از کمینگاه های نفس و شیطان بیشتر باخبر است قدر نماز را بهتر دانسته و به پناهگاه نماز بیشتر پناه می برد اما خامان ره نرفته و بی خبران و جاهلان ، البته قدر این اکسیر را نخواهند دانست.
    ☀️و اگر چنین نباشد، لازم است مردمی که بیشتر نماز می خوانند تا نماز را صرفا بخاطر انجام یک تکلیف و پز بهتر بودن انجام داده باشند، باید ملت بهتر و پاک تر و سالمتری باشند، در حالیکه می بینیم چنین نیست.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1396-11-04] [ 03:45:00 ب.ظ ]





    1 2

      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.