?| آدم بیکار به انواع مفاسد اخلاقى و بیماریهاى روانى و عصبى مبتلا مى شود و زندگانى اش سیاه و تباه مى گردد.
?در قرن دوم تاریخ اسلام مردمى پیدا شدند که افکار منحرفى پیدا کردند.
یکى از افکار منحرف آنها این بود که کار و فعالیت را منافى با تقوا و دیانت مى دانستند.

?این دسته از مردم وقتى که مى دیدند ائمه اطهار (علیهم السلام) کار مى کنند و زحمت مى کشند، زراعت و تجارت مى کنند، حفر قنات و یا درختکارى مى کنند، این کار را بر آنها عیب مى گرفتند.
یک روز، گرمى هواى تابستان شدت کرده بود.

?آفتاب بر مدینه و باغات و مزارع اطراف مدینه به شدت مى تابید.
در همین حال یکى از این طبقه اتفاقاً به نواحى بیرون مدینه آمده بود.
ناگهان چشمش افتاد به مرد فربه و درشت اندامى که معلوم بود در این وقت براى سرکشى به مزارع خود بیرون آمده و به واسطه فربهى و خستگى به کمک چند نفر که از کسان خودش بودند راه مى رفت.

☝️آن مرد زاهدمسلک با خود اندیشید که این مرد فربه کیست که به خاطر مال دنیا در این هواى گرم بیرون آمده است؟
نزدیکتر شد، دید این مرد فربه محمّد بن على بن الحسین یعنى امام باقر است.
مرد زاهدمسلک به خیال خود خواست امام را مورد ملامت قرار دهد.
نزدیک آمد و سلام کرد و جواب سلام گرفت.

?بعد گفت: آیا سزاوار است کسى مثل تو دنبال کار دنیا بیرون رود؟ اگر در همین حالت اجلت فرا رسد جواب خدا را چه مى دهى؟
امام خود را به دیوار تکیه داد و فرمود: اگر در همین حال اجل من برسد خوشوقتم که در حال عبادت از دنیا رفته ام.
من آدمى هستم عیالمند، زندگى و خرج دارم، اگر زحمت نکشم و کار نکنم باید دست حاجت پیش تو و امثال تو دراز کنم.

✍زاهد همین که این بیان منطقى را شنید گفت: راست گفتى، من خواستم تو را نصیحت کنم اما دانستم من در اشتباهم و تو مرا نیکو نصیحت کردى.

? #شهید_مطهری
? مجموعه آثار استاد شهید #مطهرى ج: 22 ص:165

موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1396-08-04] [ 08:17:00 ق.ظ ]