بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • فاطمه ساکی






  • آمار

  • امروز: 403
  • دیروز: 155
  • 7 روز قبل: 1453
  • 1 ماه قبل: 6989
  • کل بازدیدها: 364005





  • وبلاگ های من





    رتبه





      #چى_شد_طلبه_شدم   ...

    #چی_شد_طلبه_شدم
    خیلی اتفاقی بنر پذیرش حوزه خواهران را دیدم، بدون هیچ آمادگی و اطلاع از فضا وارد ساختمان شدم، اولین چیزی که دیدم این بود لطفا با وضو وارد شوید.
    یعنی چه؟!براى من که اصلا با فضاى مذهبى آشنا نبودم، حرف خنده دارى بود، رفتم و با لطف خدا پذیرفته شدم. الان چهار سال از آمدنم میگذرد، در این مدت با تمام وجود به تقدس این مکان پی بردم. رد پای مولا و عطر وجودش همیشه احساس میشود، روزهایی که با سلام و اذن وارد نمي شوم، حال خوبی ندارم و پیام آن روز را درک مى کنم که مکانى مقدس است، طهارت ظاهر مى خواهد.

    هرروز به خودم تلنگر می زنم، حواست را جمع کن، همانطور که استاد می گویند:” همه دعوت شده ایم ،نکند کم کاری کنید، مسئولیتى سنگین را به دوش دارید".
    حتی نزدیکانت اعمالت را زیر نظر دارند. مادر، فرزندو….
    هرجا غفلت کردی می گویند:” اول خودت عمل کن بعد به ما بگو
    امان از شما طلبه ها !!".
    آخر کجای کارم، کم کاری کردم، آنروز نباشدکه من وجهه طلبه ها را خراب کنم، خدا مرا ببخشد.
    دوستان درهر بازدید سوال می کنند، کی مجتهد و ملا میشوی؟؟گاهى به تمسخر مى گیرندو گاهى مى گویند:"شما دلتان پاک است برایمان دعا کنید".
    هرچه که بودیم #طلبه شدیم و حالا با آرم سربازى شناخته مى شویم.
    آقاجان، تو خودت میدانی که ما ممکن الخطاییم، کمک کن پایمان نلغزد و رو سیاهتر نشویم.
    التماس دعاى خیرو شفاعتتان را داریم.

    سرباز کمترینت….

    موضوعات: براي من  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1396-09-01] [ 03:58:00 ب.ظ ]





      مردم دنيا   ...

    هر روز با نهج البلاغه

    مردم در دنيا دو دسته اند:

    1⃣ يكي آن كس كه در دنيا ؛ براي دنيا كار كرد و دنيا او را از آخرتش باز داشت،بر بازماندگان خويش از تهيدستي ترسان است و از تهيدستي خويش در امان است. پس زندگاني خود را در راه سود ديگران از دست مي دهد…

    2⃣ و ديگري آنكه در دنيا براي آخرت كار مي كند و نعمتهاي دنيا نيز بدون تلاش به او روي مي آورد پس بهره هر دو جهان را چشيده و مالك هر دو جهان مي گردد و با آبرومندي در پيشگاه خدا صبح مي كند و حاجتي را از خدا درخواست نمي كند جز آن كه روا مي گردد.
    حکمت 269

    #درمحضرنهج_البلاغه

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 02:32:00 ب.ظ ]





      ساکن بر در خانه خدا   ...

    ? چه جوری همش در خونۀ خدا باشیم؟
    ● هر کاری می کنیم، به این قصد این باشه که در خونۀ خدا رو بزنیم. ▫️خدایا! نماز خوندن من، روزه گرفتنم، قرآن خوندنم، در زدنه.
    ▫️بچه‌داریم و محبّت به همسر، در زدنه.
    ▫️تر و تمیز کردن خونه و دنبال روزی زن و بچه‌ رفتنم در زدنه.
    من از این دفه همۀ این کارا رو می‌کنم برای این که تو دوست داری انجام بدم.

    این طوری که باشه انسان دائم در حال در زدنه.

    ?«‌وَ بابَکَ عَلى الدَّوامِ یَطرُقونَ» محشره. یه مقداری روش متمرکز بشید.
    چقدر دل می‌بره!

    ?«‌وَ بابَکَ عَلى الدَّوامِ یَطرُقونَ» چه‌قدر شیرینه!
    یعنی ما هم می‌تونیم این طوری بشیم؟

    ?اگه این طوری بشیم که دیگه هیچ مشکلی توی زندگی نخواهیم داشت.
    هیچ چیزی نمی تونه روی دوشمون سنگینی کنه.

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-08-30] [ 11:22:00 ب.ظ ]





      اهل مسابقه   ...

    ?گفتیم اهل جامعه‌ای که بر اساس دین تربیت می‌شه
    توی بندگی خدا اهل مسابقه می‌شن.

    ▫️توی این جامعه هیچ کس دوست نداره توی بندگی از بقیه عقب باشه.

    ? یکی از اثرایی که اهل مسابقه شدن داره اینه که
    شما همیشه دنبال کسایی می‌گردین که جلوتر از خودتون باشن.

    ▫️این اثر خیلی زندگی رو قشنگ می‌کنه،
    •اوّلاً باعث می‌شه شما توی زندگی‌تون آدمای خوب رو پیدا کنید
    •ثانیا ًباعث می‌شه صفات خوب بقیه، براتون جلوه داشته باشه.

    ▫️اهالی این جامعه، دیگه اهل عیب‌جویی نیست

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 08:05:00 ب.ظ ]





      جنگ با فاصله ها   ...

    ‍ ?چرا به جنگ همه چیز می‌رویم
    جز جنگ با فاصله‌‌ها؟
    فاصله‌ها بزرگ‌ترین دشمن انسان‌اند.
    چرا ما انس گرفته‌ایم با این دشمن‌ها؟

    ?فاصله‌ها متّحدند با هم.
    وقتی کنار هم صف می‌کشند
    زورشان چندبرابر می‌شود.
    هر فاصله‌ای که می‌آید
    با خودش فاصله‌ها می‌آورد.
    پذیرش فاصلۀ اول با ماست
    اما وقتی که آمد
    معلوم نیست
    چقدر فاصله می‌آید پس از آن.

    ?یک قدم فاصله هم زیاد است.
    حتّی یک وجب فاصله را نباید برتافت.
    بند انگشتی فاصله
    کهکشان کهکشان فاصله است.
    پس چرا ما این همه فاصله را پذیرفته‌ایم؟
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?کار فاصله‌ها
    سنگ کردن دل‌هاست.
    هر چقدر فاصله‌ها بیشتر
    دل‌ها سنگ‌تر.
    دل‌های سنگ شده با فاصله‌ها
    با هر پتکی نمی‌شکنند.
    پتک‌هایی که بر سر این دل‌ها کوبیده می‌شود
    خودشان می‌شکنند
    اما حتّی تَرَکی روی این دل نمی‌اندازند.
    باید از فاصله‌ها ترسید.
    چرا ما دوست شده‌ایم با فاصله‌ها؟
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?فاصله پشت فاصله
    فاصله روی فاصله
    فاصله در فاصله
    هر روز بیشتر از دیروز فاصله
    ماییم و یک دنیا فاصله
    نفسمان تنگ شده در میان این همه فاصله
    ولی داریم با همین نفس تنگ
    زندگی را خوش می‌گذرانیم
    بی آن‌که حتی نَفَسی گلایه کنیم از فاصله.
    ما با فاصله‌ها خو گرفته‌ایم
    گویی زندگی بی‌فاصله طی نمی‌شود برایمان
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?فاصله گرفتن از تو
    فاصله گرفتن از هستی است.
    ما از هستی فاصله گرفته‌ایم
    و دست در گردن نیستی انداخته‌ایم.
    فاصله از تو، تفسیر دقیق مرگ است.
    ما با مرگ انس گرفته‌ایم و خیال زندگی داریم.
    به اندازۀ فاصله‌ای که از تو داریم
    مرگمان طولانی است.
    چقدر خوشیم با این مرگ‌های طولانی!
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?از وقتی با فاصله‌ها انس گرفته‌ایم
    به کارهایی که میان ما و تو فاصله می‌اندازد
    عادت کرده‌ایم.
    کسی که فاصله از تو او را نمی‌کُشد
    از کارهای فاصله‌انداز بدش نمی‌آید.
    کار بد می‌کنیم
    فاصله‌مان زیاد می‌شود
    به فاصله‌ها نگاه می‌کنیم
    و کَکِمان هم نمی‌گَزد.
    وای بر ما
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?اگر فاصلۀ میان ما و تو نبود
    جهنّم را به هیچ معنایی نمی‌شد حواله داد
    و دوزخ، واژۀ بی‌معنایی می‌شد
    که در هیچ زبانی،‌ قابل ترجمه نبود.
    این فاصلۀ میان ما و توست
    که به هر صاحبِ جانی
    می‌چشانَد معنی جهنّم را.
    چقدر بد شده‌ایم
    که در میان جهنّم فاصله‌ها
    خودمان را در بهشت خیال می‌کنیم
    و حتّی گاهی سردمان هم می‌شود
    و به دنبال آتش می‌گردیم.
    از این بدتر هم مگر می‌شود آیا؟!
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?هر روز باید قربان دیروز رفت.
    این تصاعد فاصله‌ها
    خیال ایستادن ندارد.
    اصلاً شاید دیگر نشود آنچه را میان ما و توست
    فاصله نامید.
    ما در قعر زمین فرو رفته‌ایم
    و تو در خال آسمان خانه کرده‌ای.
    بیا روی آنچه میان ما و توست
    نامی بگذار که گویای فاجعه‌ای باشد
    که این فاصله‌ها پدید آورده‌اند.
    کارمان دارد به کجا می‌کشد آقا؟!

    ?در میان این جهنّم سوزان و مرگ طولانی
    دلم خوش است به این که
    قاعدۀ فاصله‌ها میان ما و تو
    زمین تا آسمان فرق می‌کند
    با قاعدۀ فاصله‌های دیگر.
    ما هر اندازه از دیگران دور می‌شویم
    آنها هم فاصله‌شان از ما بیشتر می‌شود
    ولی می‌شود کسی از تو فاصله بگیرد
    امّا تو به او نزدیک باشی.
    اگر این قاعده نبود
    سخت‌جان هم اگر بودیم
    تیغ تیز یأس،‌ حنجرمان را می‌بُرید.

    ?هر گاه خیال می‌کنم
    که به درک محبّتت نائل شده‌ام
    پرده‌ای از محبّت خویش را
    کنار می‌زنی تا بدانم
    آنچه از محبّت تو فهمیده بودم
    قطره در برابر دریا هم نبود.
    چقدر مهربانی آقا!

    ?ما در اوج فاصله‌ها
    بوی تو را احساس می‌کنیم
    و صدای نفست را می‌شنویم.
    چقدر به ما نزدیکی!
    حتّی از رگ گردن به ما نزدیک‌تر.

    ?راستش با همۀ این نزدیکی که تو به ما داری
    باز هم دلمان در تب و تاب است.
    نکند روزی تو هم
    فاصله‌ات را زیاد کنی با ما!
    هر گاه خواستی فاصله را زیاد کنی
    راه بند آوردن نفس را
    بی آن‌که نامش خودکشی باشد
    یادمان بده.
    باشد؟

    ?تو هم امید داشته باش به ما
    هر اندازه فاصله‌مان زیاد
    روزی بازمی‌گردیم به سوی تو.
    آن روز هم یقین بدان
    که پیش از مرگمان خواهد بود
    حتی اگر لحظه‌ای پیش از آن.

    ?ما برای جان سپردن در آغوش تو
    حساب‌ها باز کرده‌ایم
    و خواب‌ها دیده‌ایم.
    ناامید نشو از ما آقا!

    ?ما هر روز تصمیم می‌گیریم
    فاصله‌مان را از تو کم کنیم.
    چه کار کنیم که اول صبح عزم می‌کنیم
    اما آخر شب فاصله‌مان بیشتر می‌شود از تو؟
    همین قدر که عزم کم کردن فاصله را داریم خوب است.
    نیست؟
    ناامید نشو از ما آقا!

    ?قاعده آن است
    که ما منتظر تو بنشینیم.
    این خواسته را به حسابِ بی‌حیایی‌مان ننویس!
    به مهربانی‌ات سوگند می‌دهیم
    منتظرمان بنشین
    ما برمی‌گردیم.
    ناامید نشو از ما آقا!

    #درس
    #بهانه_بودن

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 07:03:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.