بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


مهر 1397
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • نرجس خاتون محمدي
  • انانه
  • فطرس
  • avije danesh






  • آمار

  • امروز: 341
  • دیروز: 423
  • 7 روز قبل: 1487
  • 1 ماه قبل: 7382
  • کل بازدیدها: 364428





  • وبلاگ های من





    رتبه





      احمقی مثل محمدبن سلمان   ...

    شما نمی‌توانید یک احمق مثل محمد بن سلمان را اصلاح کنید که دست به این جنایت بزرگ زد. من به عنوان یک شهروند آمریکا منزجر می‌شوم که ترامپ و پمپئو در حال سرپوش گذاشتن بر جنایت ترسناک سعودی ها هستند. ✍ توماس فریدمن ✅ «ما در ماجرای جمال خاشقجی دارای منفعت ملی هستیم.» من سه فکر درباره ماجرای جمال خاشقجی دارم: اول، نمی‌توانم تصویر مردی را درک کنم که تنها می‌خواست شساهد اصلاحات در دولتش به شکلی فراگیر و شفاف باشد اما در گوشه تاریک کنسولگری عربستان در استانبول به دست یک تیم ترور 15 نفره که گزارش شده اره برقی داشتند، کشته شد. بزدلی و انحراف اخلاقی در این عمل انزجارآور است. دوم، من حتی برای لحظه‌ای باور نمی‌کنم که یک عملیات خودسرانه بوده و محمد بن سلمان، حاکم پرنفوذ عربستان هیچ اطلاعی از قبل درباره آن نداشته است. ✅ من نه به عنوان یک خبرنگار بلکه به عنوان یک شهروند آمریکا منزجر می‌شوم که رییس‌جمهوری کشورم و وزیر خارجه او طرف مقام‌های عربستانی را برای سرهم کردن یک داستان برای سرپوش گذاشتن می‌گیرند. تبعات بلندمدت این اتفاق برای هر خبرنگار یا هر منتقد سیاسی تبعیدی در هر جایی ترسناک است. این منجر به یک نکته سوم برای من می‌شود: چطور آمریکا درباره متوازن کردن ارزش‌هایش با پیشبرد منافعش فکر می‌کند؟ بهترین جواب به این پرسش برای من بازگشت به گذشته است. ✅ من همیشه می‌دانستم که دستور کار اصلاحات محمد بن سلمان یک لقمه بزرگ‌تر از دهان اوست اما از موفقیت آن حمایت می‌کردم و در عین حال از دولت ترامپ خواستم تا یک خط قرمز دور طرف تاریک او بکشد؛ تنها به یک دلیل: این موضوع هیچ ربطی به شخصیت محمد بن سلمان ندارد. من شخصا برایم مهم نیست که عربستان تحت رهبری محمد بن سلمان باشد یا هر کس دیگری. ✅ چیزی که بیشتر از همه درباره محمد بن سلمان نظر من را جلب کرد و بیشتر از هر چیز به من امید داد، وارد شدن او به جنگ ایدئولوژیک با تندروهای مذهبی کشورش بود. او علنا استدلال کرد که اسلام در ریشه‌هایش نسبت به مذاهب دیگر مدارا می‌کند و زنان را قدرتمند می‌سازد و از ایده‌های جدید استقبال می‌کند. به نظر می‌رسید که او می‌خواهد اسلام بنیادگرای عربستان را با یک ملی‌گرایی عربستانی سکولارتر جانشین سازد؛ رویکردی که مطمئنا در عین حال ضدیت قدرتمندی با ایران و قطر داشت. شاید همه این‌ها یک داستان جعلی برای سرپوش گذاشتن بر تصاحب قدرت و به دست آوردن حمایت غربی‌ها باشد اما بسیاری از عربستانی‌ها که من با آن‌ها صحبت کردم، فکر می‌کردند که این واقعی است و بیشتر از آن را می‌خواستند. ✅ در عین حال، درباره مسأله سمی‌ترین صادرات عربستان که بر آمریکا و کل جهان تأثیر گذاشته -افراط‌گرایی-، محمد بن سلمان کارهایی انجام داده و چیزهایی گفته که امید زیادی را به وجود آورده است اما اکنون دستان دولت محمد بن سلمان به خون جمال خاشقجی آلوده است. آیا ما همان‌طور که دونالد ترامپ کلیت آن را نادیده می‌گیرد، باید نسبت به آن بی‌اعتنا باشیم؟ بار دیگر باید پرسید که باید چه کنیم؟ من پاسخ ساده‌ای ندارم؛ کل قضیه پیچیده است. ✅ همه چیزی که من می‌دانم این است که ما باید راهی برای انتقاد کردن از محمد بن سلمان از بابت این اتفاق پیدا کنیم؛ بدون آن که به نظر برسد به کلیت مردم عربستان حمله کرده و قصد بی‌ثباتی این کشور را داریم. ما باید اطمینان حاصل کنیم که فرآیند اصلاحات مذهبی و اجتماعی در عربستان صرف نظر از این که چه کسی در رأس کار باشد، ادامه یابد زیرا این امر یکی از منافع حیاتی آمریکا را رقم می‌زند. اما شما نمی‌توانید یک احمق را اصلاح کنید. زمانی که هم‌پیمان شما یک چنین کار احمقانه و انزجارآوری مثل اتفاقی که در استانبول افتاد، انجام می‌دهد، نمی‌توان به آسانی مساله را اصلاح کرد اما ترامپ باید این روند را با انتصاب سفیری در عربستان شروع کند. او هرگز چنین سفیری را نداشته است و این وضعیت خیلی چیزها را نشان می‌دهد. نیویورک‌تایمز #سیاسی #جهاد_روشنگری

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-27] [ 06:34:00 ب.ظ ]





      علوم انسانی؛ تنگۀ احد جمهوری اسلامی   ...

    پاسداری در حقیقت پاسداری از علوم انسانی است و جنگ بر سر علوم انسانی است. این بحث امروز هم نیست. در سال 1359 سمیناری تحت عنوان انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی برگزار شد و ما در آن سمینار این مسأله را مطرح کردیم که علوم انسانی در دانشگاه‌های ما به منزله تنگه احد است.

    در جنگ احد حضرت به نگهبانان تنگه فرموده بود که اگر ما مشرکین را شکست دادیم و آنها را تا مکه تعقیب کردیم، شما از جای خودتان نباید تکان بخورید و اگر آنها ما را تا مدینه تعقیب کردند، باز شما در جای خودتان استوار باشید.

    در باب علوم انسانی هم ماجرا از این قرار است. اگر ما همه پیروزی‌ها را از دست بدهیم اما کرسی علوم انسانی دانشگاه‌ها به دست اسلام بیافتد، ما همۀ عقب ماندگی‌ها و ناکامی‌های خودمان را جبران می‌کنیم. اما اگر پیروزی‌هایی در سطوح مختلف بدست بیاوریم، درحالیکه اسلام نتواند کرسی علوم انسانی را در دانشگاه‌ها تسخیر کند، تمام پیروزی‌ها موقتی است و ما همۀ آنها را در فاصله زمانی کمی از دست خواهیم داد.
    ملاحظه می‌کنید خطر همان خطر تنگۀ احد است. مسأله تهاجم فرهنگی ریشه در مسایل علوم انسانی دارد.

    آیت الله حائری شیرازی (رحمت الله علیه)

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 03:57:00 ب.ظ ]





      یه پا تو بردار!   ...

    اون سال هایی که “روایت فتح” شب‌های جمعه پخش می شد، یه خاطره از یه رزمنده پخش شد که داستان اینجوری بود
    دو تا قایق کنار هم ایستاده بودن که یکی پشت جبهه می رفت یکی سمت عملیاتی بی بازگشت…
    راوی می گفت : دو دل بودم؛ یه پام تو این قایق بود یه پام تو اون قایق!
    شهید به راوی می گه : یه پا تو بردار

    ❎حالا هم یکی باید پیدا بشه تا به بعضی از ما بگه : یه پاتو بردار!

    ?تویی که پیش از ماه رمضون یخچالت رو از گوشت و مرغ پر کردی !! از طرفی به هیچ مرجعی هم اعتقاد نداری !!
    ولی روز عید فطر منتظری ببینی مراجع چی تصمیم می گیرن تا بفهمی چند کیلو گندم باید فطریه بدی!
    یه پا تو بردار

    ?تویی که می‌گی اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیشه، ولی ارثیه خواهرت رو نصف دادی، یه پاتو بردار!

    ?آهای خانم ! تویی که هم می‌خوای امتیاز زن شرقی رو داشته باشی و مهریه‌ات رو بگیری و هم از مزایای زن غربی بهره مند باشی؛
    یه پا تو بردار!

    ?داداشم، نمی تونی یه زن باربی بگیری و اون هر روز برات میزان پلی! کنه و در عین حال بوی قرمه سبزی تو راهروی خونه‌ات بپیچه و بدون اجازه‌ات خرید نره و … ولی با هم بشینید اندر وصف سکوت سمفونی بتهون صحبت کنید!
    یه پاتو بردار!

    ?روشنفکر امروز ! دانشجوی دیروز ! نمی‌تونی برای رسیدن به دوره‌ی تحصیلی بالاتر، جزوه هات رو از هم اتاقیت قایم کنی و الان تو شبکه های اجتماعی اندر وصف خساست ایرانی ها و اوپن بودن خارجی ها فریاد بزنی !
    تو هم یه پاتو بردار!

    ?استاد گرامی، پژوهشگر ارجمند ! شما هم نمی تونی تابلوی جمله‌ی قلم علما افضل من دما شهدا رو روی دیوار خونه‌ی چهارصد متریت بکوبی، در حالی که افزایش حقوق استاد تمومیت، از مقالات دانشجوآت بدست اومده،
    با عرض پوزش شما هم یه پاتو بردار!

    ?نماینده‌‌ی عزیز ! تویی که پول تبلیغات میلیاردیتو “هِبِه” گرفتی؛
    شما نمی‌تونی بعدا رانت ندی و عضو کمیته حقیقت یاب اختلاس باشی !
    اگه بهت بر نمی‌خوره
    شما هم یه پاتو بردار

    ?آدم هایی که می‌خوان تو هر دو تا قایق باشن، کارشون مثل راننده خودرویی می مونه که هم راهنما به چپ می زنه هم به راست ! و پشت سریه حتما می‌فهمه حال راننده خوب نیست!
    ما خیلی وقتا حالمون خوب نیست!
    برای خودمون بهتره که
    یه پامونو….

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 12:38:00 ب.ظ ]





      نشانه توبه حقیقی چیست؟   ...

    توبه حقیقی یعنی عبور از یک مرتبه ای به مرتبه دیگر و توبه این نیست که بگویی من فلان کار را دیگر انجام نمی دهم؛ بلکه توبه اینست که اگر آن گناه را بخاطر آوردی ظلمی کرده بودی یا ناسزایی گفته بودی یا غیبتی کردی و به یادت آمد این مساله حلاوتش زیر زبانت نیاید چون هر گناهی یک حلاوتی دارد و انسان وقتی یک گناهی می کند به سبب حلاوتش آن گناه را انجام می دهد اگر آن گناه را به یادآوردی و حلاوتش زیر زبانت نیامد بلکه مرارت و تلخی آن زیر زبانت آمد معلوم می شود که به یک درجه کاملتری رسیدی و ذائقه ات درست شده به یک کمالی رسیده ای.

    “دکتر الهی قمشه ای”

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-07-26] [ 09:28:00 ب.ظ ]





      پاییز را دیدی؟!   ...

    ? پاییز را دیدی؟!

    آنان که رنگ عوض کردند، افتادند!
    ? یادمان باشد؛
    محبت، تجارت پایاپای نیست!

    چرتکه نیندازیم که من چه کردم و در مقابل تو چه کردی!

    بی شمار محبت کنیم،

    حتی اگر به هردلیلی کفه ی ترازوی دیگران سبکتر بود…

    اگر قرار باشد خوبی ما وابسته به رفتار دیگران باشد،
    این دیگر خوبی نیست؛

    بلکه معامله است…

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-07-24] [ 09:33:00 ب.ظ ]





      یار صبورم   ...

    خدا را شکر که دوستت دارم.
    من دوستت دارم.
    قشنگ‌ترین جمله‌ای که می‌توانم ادا کنم.
    من دوستت دارم.
    طرب انگیزترین آهنگی می‌توانم بنوازم.
    من دوستت دارم.
    مستانه‌ترین فریادی که می‌توانم بر آورم.
    من دوستت دارم.
    زیباترین ادعایی که می‌توانم بکنم.
    من دوستت دارم.
    محکم‌ترین ستونی که می‌توانم به آن تکیه کنم.
    من دوستت دارم.
    بلندترین آسمانی که می‌توانم تماشایش کنم.
    من دوستت دارم.
    قشنگ‌ترین نقشی که می‌توانم روی دلم بکشم.
    من دوستت دارم.
    غلیظ‌ترین شرابی که می‌توانم بنوشم.
    من دوستت دارم.
    تازه‌ترین جمله‌ای که همیشه می‌توانم تکرارش کنم.
    من دوستت دارم.
    قدیمی‌ترین شعری که هیچ گاه کهنه نمی‌شود.
    من دوستت دارم.
    امیدبخش‌ترین سرمایه‌ای که می‌توانم به آن دل خوش کنم.
    و خدا را شکر که دوستت دارم.

    این که چرا خدا محبّت تو را در دلم گذاشته
    پاسخی هم اگر داشته باشد
    من از آن بی‌خبرم
    هر چه هست، یقین دارم که تو را دوست دارم
    و محبّتی که از تو به دل دارم
    فضل خداست بر من.
    بی‌شک این خدا بود که محبّت تو را در دلم گذاشت
    ولی حالا که محبّتت را در دلم گذاشته
    «از من چه می‌خواهد؟»
    سؤالی است که باید در پی پاسخش باشم
    پاسخش هم یک جمله بیش نیست:
    «محبّت تو را در دلم گذاشت تا آنچه را تو دوست داری دوست بدارم».
    زندگی در آنچه تو دوست داری خلاصه می‌شود
    و مرگ یعنی فاصله گرفتن از آنچه تو دوست داری.
    پس باید گفت که خدا محبّت تو را در دلم گذاشت
    تا بروم به دنبال پاسخ این سؤال:
    «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید؟»
    یافتن پاسخ این سؤال
    یعنی شکرگزاری خدا بابت محبّتی که از تو به دلم نهاده.

    آقا!
    می‌دانم که صبوری و صبرت فرشته‌ها را به شگفت آورده
    امّا می‌دانم که من هم شاگرد تنبل کلاس تو هستم
    من از اندازۀ صبر تو خبر ندارم
    ولی تو از میزان سستی من آگاهی
    اگر حال و روز من به قدری خراب است
    که حوصله‌ات را سر می‌برم و کاسۀ صبرت را لبریز می‌کنم
    التماس می‌کنم به خاطر خدا کمی بیشتر صبر کن.
    آخرش پاسخ این سؤال را می‌یابم، خواهی دید
    و لحظه لحظۀ زندگی‌ام را با پاسخ این سؤال نفس می‌کشم خواهی دید.
    آخرش یک روز می‌شوم همانی که تو دوست داری، خواهی دید.
    شبت بخیر یار صبورم!

    #بهانه_بودن
    #محسن_عباسی_ولدی

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-20] [ 10:37:00 ب.ظ ]





      میزان اعتماد به شنیده‌ها چقدر است؟   ...

    آیا می دانستید که فلاسفه اسلامی بحث های بسیاری درباره میزان اعتبار شنیده ها کرده اند؟

    به طور کلی شنیده ها فقط در اصوات خلاصه نمی شوند، بلکه آنچه ما در کتاب یا به عنوان «نوشته ها» می خوانیم نیز می تواند در این دسته بندی جای داشته باشد. شاید وجود چند مرحله لازم باشد که بیان شود:

    مرحله اول: #درست_شنیدن است

    برای درست شنیدن باید «لغات را درست فهمید» پس قدم اول دانستن معانی کلمات و لغات است. (بماند که برای فهمیدن معانی درست لغات هم باید به کتاب های #لغت معتبر مراجعه کرد که آنجا نیز این سوال پیش می آید که این کتاب از کجا معتبرند!)

    علاوه بر دانستن معانی لغات و سلامت حواس، قدم بعدی برای درست شنیدن، #توجه کردن است.

    مثلا امروز را تصور کنید، وقتی در #خیابان یا هر مکان عمومی در حال راه رفتن و گذر بودید، خیلی صداها و نوشته ها بود! به کدامشان توجه کردید؟ چرا توجه کردید؟

    مرحله دوم: محتوای آن چه شنیده اید

    خوب تا اینجا فقط درست شنیدیم، حال سوال این است که چه شنیدیم؟ تا چه حد مطمئن هستید آنچه شنیده اید با قصد گوینده آن مطابقت دارد؟ شاید بگویید بسته به #موضوع متفاوت است. بله این هم درست است. چون محتوای آنچه می شنوید یکی از بهترین اهرم های توجه برای شماست. پس #محتوا نقش اساسی برای شنیدن دارد.

    مرحله سوم: اعتبارسنجی آن محتوای شنیده شده

    در دو مرحله قبل ممکن هست که مقداری در خود مراحل و تقدم و تاخر آنها اختلاف باشد، اما در پر بحث بودن و اختلاف آمیز بودن این مرحله آخر، هیچ شکی نیست.

    1539329079k_pic_0bb39cd8-67e6-425c-a728-58c07f47a78b.jpg

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



     [ 02:27:00 ب.ظ ]





      سلامت در وابستگی=هلاکت   ...

    وقتی به کسی تعلیم دوچرخه‌‌سواری می‌دهید چه می‌کنید؟ او که وارد نیست؛ او را می‌گیرید، اما همین‌که او دو تا پا زد، رهایش می‌کنید. همین‌که توانست تعادلش را حفظ کند، دست از دوچرخه برمی‌دارید. گرفتنش آسان است؛ اما این گرفتن به‌ضرر اوست. اگر رهایش کنید که زمین بخورد به نفع دوچرخه سوار است. چرا؟ چون «سلامت در وابستگی»، برای انسان «هلاکت» است. درحالی‌که زخمی‌شدن در حفظ تعادل، سعادت است.
    رهبر جامعه هم، هنگام «گرفتن» و قبضه‌کردن جامعه، کار ساده‌ای دارد؛ کار دشوار او در «رها‌کردن» جامعه است. وابسته‌شدن جامعه به رهبرِ خودش ساده است. روی پای خود ایستادنِ جامعه، به‌طوری‌که خود بفهمد، خود بداند و خود درک کند، دشوار است. برای گذشتن از این مرحله، جامعه «زخم‌هایی» را باید تحمل کند و آسیب‌هایی را باید قبول کند تا بتواند روی پای خود بایستد، بفهمد و حرکت کند.

    «آیت‌الله حائری شیرازی رحمة‌الله‌علیه»

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1397-07-19] [ 09:14:00 ب.ظ ]





      مدح امام زین العابدین علیه السلام#صوت   ...

    مدح امام زین العابدین علیه السلام


    اکثر مورخان نقل کرده‏ اند که هشام بن عبدالملک هنگامی که خواست طواف کعبه را آغاز کند و به حجرالاسود نزدیک شود، فشار جمعیت به حدی بود که او نتوانست خود را به آن برساند و ناگزیر برگشت و بر تختی که برای او نصب کرده بودند نشست و بزرگان شام جملگی در اطراف او حلقه زده و به تماشای مطاف پرداختند.

    ناگهان امام سجاد (ع) نیز نزدیک حجرالاسود آمد و در برابر عظمتش موج جمعیت کنار رفت و مردم راه را برای او باز کردند تا به آسانی حجرالاسود را استلام نمود و به طواف پرداخت. گویند تماشای این منظره موجی از خشم در دل هشام برانگیخت و آتش حسدش شعله کشید. یکی از چاپلوسان با تعجب گفت: این کیست که مردم برای او راه باز می‏کنند و از او تجلیل می‏کنند؟ هشام که او را می‏شناخت تجاهل کرد و گفت: او را نمی‏شناسم! فرزدق که در آنجا حاضر بود، از این حق‏کشی احساساتش تحریک شد و در پاسخ آن مرد قصیده ‏ی میمیه‏ ی مشهور خود را سرود و خطاب به هشام تا پایان خواند و گفت: ای هشام! همه‏ ی موجودات زمین و آسمان او را می‏شناسند. تو چه طور نمی‏شناسیش؟
    یا سائلی این حل الجود و الکرم‏ عندی بیان اذا طلابه قدموا
    هذا الذی تعرف البطحا و طأته‏ والبیت یعرفه و الحل و الحرم.
    هذا ابن خیر عبادالله کلهم
    هذا التقی النقی الطاهر العلم‏
    هذا الذی احمد المختار والده
    صلی علیه الهی ما جری القلم
    لو یعلم الرکن من قد جاء یلثمه
    لخر یلتثم منه ما وطاء القدم‏
    هذا علی رسول الله والده‏ امست
    بنوره هذه تهتدی الأمم‏ .
    ای که مرا از سر منزل جود و کرم می‏پرسی! از نشان آن مرا سخنی است که چون جویندگانش فرا رسند، باز هم خواهم گشت.
    ای که تو او را نمی‏شناسی! او کسی که سرزمین بطحا جای قدمهایش را می‏شناسد و کعبه حل و حرم و بیت خدا نیز او رامی‏شناسند.
    این بهترین بندگان خداست و این همان شخصیت منزه از هر آلودگی و رذالت، و پیراسته از هر عیب، و کوه علم فضیلت است. این کسی که احمد مختار، پدر اوست که تا هر زمان که قلم قضا بر لوح تقدیر روان باشد، بر او درود فرستد. اگر رکن یعنی حجرالاسود بداند چه کسی به بوسیدنش قدم بر می‏دارد هر آینه فرو خواهد افتاد تا جای پای او را ببوسد.
    این همان علی است که پدرش پیامبر خداست، همان پیامبری که اقوام و امت‏ها با نور هدایت او رستگار شدند. بعد فرزدق ادامه داد و گفت: این همان کس است که جعفر طیار و حمزه‏ شهید، اعمام او هستند. حمزه همان قهرمانی است که محبتش در جان هر انسان ریشه دوانده است. این، فرزند فاطمه سرور بانوان جهان است و پسر پاکیزه گوهر وصی پیامبر است که آتش انتقام از زبانه‏ ی تیغ او می‏درخشید… چون قصیده به پایان رسید، هشام به فرزدق گفت: چرا تاکنون در مدح ما چنین شعری نگفتی؟ فرزدق با کمال شجاعت گفت: جدی مانند جد او و پدری همطراز پدر او و مادری به طهارت مادر او بیاور تا تو را نیز چون او ثنا گویم. هشام پس از این جریان نام فرزدق را از دفتر جوایز زدود و او را در سرزمین عسفان بین مکه و مدینه زندانی کرد. فرزدق این شعر را گفت: اتحبسنی بین المدینة و التی‏ الیها قلوب الناس یهوی منیها سپس هشام آزادش کرد.
    چون خبر به امام سجاد رسید دوازده هزار درهم صله برای او فرستاد. فرزدق قبول نکرد و گفت: من برای پول تو را نستودم و فقط برای خدا ثنایت گفتم. امام مجددا پیام فرستاد که ما اهل بیت اگر چیزی به کسی ببخشیم دیگر از او باز نمی‏گیریم.

    1538752463a1920b3c444a1971ccaadefe09ffa3a1.mp3

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-13] [ 08:28:00 ب.ظ ]





      من خاک بودم؟!   ...

    “آیا خدایت نیستم؟” ناگه خطابم کرد
    گفتم که هستی! باده در جام شرابم کرد

    نام مرا در زمره “قالوا بلی” گنجاند
    با بنده اش مأنوس شد، “انسان” خطابم کرد

    این جان بی مقدار را قابل چرا دانست؟!
    من خاک بودم، ذره بودم، آفتابم کرد

    من نیست بودم، شهد هستی را به کامم ریخت
    هم مست، هم هشیار، هم بیدار و خوابم کرد

    من هیچ بودم، پوچ بودم، معنی ام بخشید
    آمیخت با آب و گلم، مضمون نابم کرد

    درمانده بودم، لنگ بودم، رفتنم آموخت
    در چابکی با جبرئیلش هم رکابم کرد

    جان مرا با عشق خود آباد کرد اما
    در دام شیطان چون که افتادم خرابم کرد

    گاهی به خلوتگاه خود در خانه راهم داد
    هر قدر اما در زدم گاهی جوابم کرد!

    گاهی نوازش کرد با آیات رحمانی
    گاهی ولیکن با همان قرآن عتابم کرد

    با هر گناه تازه می پرسم مرا بخشید؟
    یا از ازل مشمول آیات عذابم کرد؟

    آخر چه دید از من که بهر دوستی با خود
    در بین مخلوقات عالم انتخابم کرد؟!

    می شد که حیوان یا علف یا سنگ باشم من
    آخر نفهمیدم چه شد “آدم” حسابم کرد؟!
    افشین علا

    موضوعات: براي خدا  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-07-10] [ 06:06:00 ب.ظ ]





      به جای نمره، نظر معلم!   ...

    ? در نبود مقررات سخت‌گیرانه، عامل نظم چیست؟
    نقدی بر نظام آموزشی حوزه- قسمت 2

    #تصویری

    موضوعات: براي همه, براي طلاب  لینک ثابت



    [شنبه 1397-07-07] [ 07:02:00 ب.ظ ]





      چگونه شهید شویم؟!   ...

    به این جملات به خوبی دقت کنید:
    شهادت بالاترین مدال آسمانی برای اهل زمین است.
    شهادت مزد و پاداش زندگی مجاهدانه است.
    اگر کسی اهل مجاهدت در انواع جهاد باشد، مزد و پاداش او شهادت در راه خداست.

    کسی که می‌خواهد شهید شود، چه مرد و چه زن، مسیرش فقط و فقط از جبهه و جنگ و تیر و ترکش نمی‌گذرد. جنگ نظامی برای همه و در همه زمان‌ها و مکان‌ها نیست بلکه اگر او در طول عمر، زندگی‌ای مجاهدانه داشته باشد (جهاد اکبر و جهاد کبیر)، شهادت خود به استقبال او می‌آید.

    همان گونه که در مورد شهید صیاد شیرازی، شهید احمدی روشن، شهید رضایی نژاد و بسیاری دیگر از شهدا اتفاق افتاد.

    بنابراین نیاز نیست عاشقان شهادت با اصرار فراوان، راه رفتن به سوریه را برای رسیدن به شهادت، بیازمایند. (البته حضور به قدر کفاف نیاز است) شهادت مقامی است که اولیای خدا به آن می‌رسند و ممکن است کسی در بستر بمیرد ولی به مقام شهادت رسیده باشد.

    ️ به روایتی زیبا در این زمینه اشاره می‌کنیم:
    «قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام طُوبَی لِعَبْدٍ جَاهَدَ [فِی] اللَّهِ نَفْسَهُ وَ هَوَاهُ وَ مَنْ هَزَمَ حینئذ [جُنْدَ] هَوَاهُ ظَفِرَ بِرِضَا اللَّهِ وَ مَنْ جَاوَزَ عَقْلُهُ نَفْسَهُ الْأَمَّارَةَ بِالسُّوءِ بِالْجُهْدِ وَ الِاسْتِکانَةِ وَ الْخُضُوعِ عَلَی بِسَاطِ خِدْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً وَ لَا حِجَابَ أَظْلَمُ وَ أَوْحَشُ بَینَ الْعَبْدِ وَ بَینَ اللَّهِ تَعَالَی مِنَ النَّفْسِ وَ الْهَوَی وَ لَیسَ لِقَتْلِهِمَا وَ قَطْعِهِمَا سِلَاحٌ وَ آلَةٌ مِثْلُ الِافْتِقَارِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ الْخُشُوعِ وَ الْجُوعِ وَ الظَّمَإِ بِالنَّهَارِ وَ السَّهَرِ بِاللَّیلِ فَإِنْ مَاتَ صَاحِبُهُ مَاتَ شَهِیداً وَ إِنْ عَاشَ وَ اسْتَقَامَ أَدَّاهُ عَاقِبَتُهُ إِلَی الرِّضْوَانِ الْأَکبَر؛
    نیست هیچ حجابی موحش‌تر و هیچ مقامی مظلم‌تر و تیره‌تر، میان بنده و پروردگار، از نفس امّاره و خواهش‌های او؛ یعنی: این دو چیز بیشتر از همه، بنده را از خدا دور می‌کنند و قلع و قمع این دو موحش مظلم، میسّر نیست مگر به التجا بردن به جناب پروردگار و عجز و استغاثه به او نمودن و گرسنگی و تشنگی را ملازم شدن و سحرخیزی را مواظبت نمودن. پس اگر در اثنای این نبرد و جهاد با نفس، موت به او رسید و دعوت حقّ را اجابت نمود، مثاب و مأجور است و ثوابش برابر ثواب شهید است و در قیامت با شهدا محشور می‌شود و اگر زیست و به همین حال ماند و انحرافی در او راه نیافت، عاقبت او رضوان اکبر است که رضای الهی باشد.» [مصباح الشریعه، ص: 169]

    گزیده‌ای از کتاب سوژه‌های سخن 10 (سبک زندگی مجاهدانه) استاد ماندگاری

    #شهادت #شهدا #مجاهدت #جهاد
    #استاد_ماندگاری

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [جمعه 1397-07-06] [ 10:11:00 ب.ظ ]





      حسینی بودن در هر زمان به شکلی است...   ...

    ☑️ بگذار کمی «حسینی بودن» را برایت روشن کنم؛ حسینی بودن در هر زمان به شکلی است:

    ⬅️ روزی شبیه 25 سال سکوت علی بن ابی طالب علیه السلام است. می‌توانی 25 سال استخوان در گلو و خار در چشم؛ همراه علی علیه السلام باشی؟

    ⬅️ روزی شبیه پذیرش صلح امام حسن علیه السلام است. آیا می‌توانی تحمل کنی که هر روز تو را که نجات دهنده‌ی دین و حافظ سنت رسول الله صل الله علیه و آله و مدافع جان مومنین بوده‌ای، «ذلیل کننده مومنان» بخوانند و برای مصلحت اسلام ساکت بمانی؟

    ⬅️ روزی شبیه زمینه‌سازی امام سجاد علیه السلام است. آیا می‌توانی در غم اباعبدالله صبور باشی، نفرین نکنی و ناامید نشوی و همچنان به ارشاد مردمی که پدرت را یاری نکردند و فریب دادند، ادامه بدهی؟

    ⬅️ روزی شبیه جهاد علمی امام باقر و امام صادق علیهما السلام است. آیا می‌توانی همانند هشام و زراره و جابربن‌حیان، در میدان جهاد علمی، مجاهدت کنی؟

    ⬅️ روزی شبیه دوران تقیه امام کاظم علیه السلام است. آیا می‌توانی برای حفظ اسرار امام، به استقبال بدترین رنج‌ها و سخت‌ترین شکنجه‌ها و تاریک‌ترین سیاهچال‌‌های تاریخ بروی و جز برای رضای حق و عزت اسلام، دم بر نیاوری؟!

    ⬅️ و….

    ️ گزیده‌ای از کتاب “مرد و نامرد"(وقتی شیپور جنگ نواخته می‌شود) استاد ماندگاری

    #امام_حسین_علیه_السلام #اهل_بیت_علیهم_السلام #معرفت #تکلیف

    #استاد_ماندگاری

    موضوعات: براي خدا, براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-07-03] [ 03:20:00 ب.ظ ]





      به سوی خط حسینی   ...

    امام موسی صدر:
    در این زمان چقدر ما نیازمند حسینی بودن هستیم. حسینی بودن یعنی اینکه انسان به اوج فداکاری و بخشش و وفاداری و خدمت برسد، بیشترین خدمت و عطا و بخشش از او به دیگران برسد، به بالاترین مرتبۀ عفو و گذشت برسد.

    کتاب سفر شهادت | به سوی خط حسینی | بند ۱۰

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



    [دوشنبه 1397-07-02] [ 03:01:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.