در خانه ي ما يك استعمارگر و متجاوزبه حقوق والدين به تمام معنا قد علم كرده است.
من و همسر جان مظلومانه تحت سلطه ي اين روباه نوجوان قرار گرفته ايم. خيلي ظريف و سياست مدارانه عمل مي كند. با پول تو جيبي هايش هم سازمان تجارت جهاني راه انداخته و از طريق منبع مالي اش پدر بزرگ عزيز روزانه تامين مالي ميشود.
ديشب طي عمليات خرابكارانه به پتوي نازنين من هم رحم نكرد و آن را به عنوان جزيي از مستعمرات تصاحب نمود. همه ي نقشه هاي خبيثانه اش را در مركز فرماندهي داخل اتاق و به حالت دراز كش روي تخت در سر ميپروراند.
ظلم تا اين حد كه حتي خواب راحت را از تو بگيرند. دختر جان لااقل پتوي مرا پس بده. خوب ميداني، كه من جز در لحاف خود خواب راحت ندارم. نيمي از روسريهايم را كه ربودي، از حالت چشمهايت هم مشخص است كه براي مانتوهايم نقشه كشيدي.
گفتم:(تا بداني كه از همه چيز مطلعم).
دست از تشويش اذهان عمومي بردار و كمتر نزد عزيزجان از من گله كن.
ابوي گراميتان هم كلاً در مورد اقدامات جنابعالي راي ممتنع دارد و خود را وارد بازي سياست نميكند.
بايد قيامي راه بيندازم و سازمان حمايت از حقوق مادران را افتتاح كنم، تا سايه اين ظلم را از سر خود بردارم.
شايد هم طي اقدامات آتي تحصني در آشپزخانه آغاز شود و حال شخص مورد نظر حسابي سر جايش بيايد.
اگر خدا فرزنداني ديگر عنايت كند، كاخ سلطنتي شخص مورد نظر فرو ميريزد. ان شاالله را غليظ ادا بفرماييد.
پ.ن:مزاح بود، تمام زندگي پدر و مادر براي فرزندان است.
#به_قلم_خودم

موضوعات: براي من  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-05-07] [ 02:31:00 ب.ظ ]