بهارسمنان
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اسفند 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29      




سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.



جستجو








کاربران آنلاین

  • زهرا پورپيرعلي






  • آمار

  • امروز: 556
  • دیروز: 423
  • 7 روز قبل: 1487
  • 1 ماه قبل: 7382
  • کل بازدیدها: 364428





  • وبلاگ های من





    رتبه





      بیچاره کیست؟   ...

    بیچاره منم که خدای کرَم را رها کردم
    و دست، پیش کسانی دراز کردم
    که چماق منّتشان را هرگز پایین نمی‌گذارند
    هم پیش از آنکه عطا کنند، هم پس از آن
    بارها با این چماق بر سرم می‌زدند.
    من عطاهای بی‌مسئلت و بی‌منّت تو را ندیدم
    و بار منّت غیر تو را کشیدم
    و هیچ گاه نگاهم را به درِ باز کرم‌خانه‌ات ندوختم.

    بیچاره منم که زیبایی تو را ندیدم و به زشتی خو کردم.
    بلندای تو را ندید گرفتم و به پستی چشم دوختم.
    از عظمت تو غافل شدم و کوچکی‌ها سرم را گرم کرد.
    به وسعت بیکران تو پشت کردم و اسیر تنگنا شدم.
    شاهراه تو را گم کردم و در بیراهه‌ها لغزیدم.
    لبخند تو را قدر ندانستم و اخمِ‌ «غیر»، روزی‌ام شد.
    نوازش‌های تو را سپاس نگزاردم
    و پتک‌های پی در پی نامهربان‌ها نصیبم شد.
    آوای نرم و لحن دلبرانه‌ات را پشت گوش انداختم
    و سکوت پرهیاهو و دهشت‌زای تنهایی انیس گوشم شد.
    نگاه پر از معنایت را سرسری گرفتم.
    نگاه‌های خیرۀ بی‌معنا سبز شد پیش رویم.
    امّا تو مرا رها نکردی آقا!
    باز هم ایستادی، چشم برنداشتی از من، منتظر نشستی
    تا باز هم چارۀ من بیچاره باشی.
    ? بیچاره نیست کسی که تو چاره‌اش می‌شوی
    و من دیگر بیچاره نیستم؛ زیرا تو را در کنار خودم می‌بینم.
    دست نوازشت روی سرم
    تیر لبخندت، رها به نشانۀ قلبم
    دام نگاهت گسترده بر سر راهم
    نور حقیقتت راهم را تا ابد روشن کرده
    کشتی کهکشان‌پیمایت
    لنگر انداخته پهلوی اسکلۀ بی‌رفت و آمدِ قلبم.
    دست لطیفت دراز شده به سوی من
    صدای گرم و لحن مهربانت می‌نوازد گوشم را
    آقا!
    بیچاره نیست کسی که تو چاره‌اش باشی.

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



    [سه شنبه 1396-12-08] [ 11:22:00 ب.ظ ]





      كتاب يحيي روزنوشت طلبه   ...

    #معرفی_کتاب

    «کتاب یحیا»، داستانی است بر اساس روزنوشت‌های یک روحانی که در ایام ماه مبارک رمضان به دیار شهید‌میرزا کوچک‌خان سفر کرده است. نویسنده کوشیده ضمن پرورش این روزنوشت‌ها، براساس ساختاری که متضمن داستان‌گویی باشد، به اصل متون نوشته شده و توالی داستانی مستتر در آن‌ها که طرح اصلی داستان را به او ارائه کرده است، وفادار بماند. همین امر، باعث شده است که متنی قوی و استخوان‌دار از دل این روز نوشت‌ها آفریده شود.
    از سوی دیگر نویسنده، در تلاش است زوایایی ناشناخته از زندگی روحانیونی را به نمایش بگذارد که بدون هیچ چشم‌داشتی و با عشق به دین و اهل‌بیت (علیه‌السلام)، عطر اسلام و مذهب را در اقصا نقاط کشور می‌پراکنند و نشان می‌دهد که زندگی و جامعه‌شناسی مخصوص این قشر بزرگ دینی، تا چه حد می‌تواند پیچیده‌ترین مشکلات، چالش‌ها، اختلافات و سوء تفاهم‌های مردمان جامعه را در لفافه‌ای از دعا و متون ناب دینی و مذهبی حل و فصل نماید.
    روحانی‌ای که 30 روز ماه مبارک، به آستان مردمی تشرف یافته که در عین سادگی، پیچیدگی‌ها و ساختار جامعه‌شناختی خاص خود را داشته و ایجاد تعامل و هم‌افزایی نزد آنان با بهره‌گیری از روش‌های به‌روز مذهبی، کاری سهل و البته پیچیده و ممتنع است؛ همین امر، باعث به وجود آمدن داستانی تازه به لحاظ مضمونی و با اهمیت از منظر محتوایی شده است که خوانندگان اثر، در مواجهه با آن‌ها، به این نکات پر اهمیت و به قولی باریک‌تر از مو، پی خواهند برد.
    داستان به‌صورت خطی پیش می‌رود، بکارگیری این تمهید موجب شکل‌گیری ارتباطی مستقیم بین مخاطب و داستان و همراه شدن خواننده با روایتی برخوردار از ضرب‌آهنگی متناسب است که به خلق ارتباطی درونی برای همراهی بهتر با اثر شده است. با توجه به حال و هوای خاص حاکم بر ماه رمضان و خاطره‌انگیز بودن روزهای روزه‌داری در این ماه مبارک و مناسبت‌های مختلفی که در طی این ایام وجود دارد، موقعیتی را فراهم ساخته تا مخاطبان برای گره‌گشایی از رویدادهای داستانی، با هیجان بیشتری داستان را دنبال کنند؛ چنانکه با رسیدن به سه روز واپسین داستان، نفس‌ها را در سینه‌ها حبس شده و بغض فروخورده در گلوی خوانندگان را در نهایت خلوص نیت، می‌ترکد. بی‌شک رسیدن به چنین نقطه‌ای بازگوکننده اوج همراهی و همدلی خوانندگان با داستان، شخصیت‌های ملموس و درون‌مایه جذاب و پرکشش آن است.
    .

    موضوعات: براي همه, براي طلاب  لینک ثابت



     [ 10:11:00 ب.ظ ]





      براي مدافعان حرم   ...

    برای #مدافعان_حرم
    #محمد_رسولی

    خوشا سری که سرِ دار آبرومند است
    به پای مرگ چنین سجده ای خوشایند است

    چه دیده است در آن سوی پرده ی هستی
    کسی که روی لبش وقت مرگ لبخند است

    به سن و سال، به نام و نشان نگاه مکن
    شناسنامه ی سرباز نقش سربند است

    زبان مشترک نسل های ما عشق است
    ببین سلاح پدر روی دوش فرزند است

    ز جاهلان سخن ناشناس بی مقدار
    بپرس قیمت خون عزیزشان چند است؟!

    مدافعان حرم پای جانفشانی شان
    بدان که چیزی اگر خورده اند، سوگند است

    خوشا به حال شهیدان که سربلند شدند
    که مرگِ غیر شهادت ز خویش شرمنده است

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 06:32:00 ب.ظ ]





      عروسك سخنگو   ...

    زمانی که درمهمانی یا جمع ها به فرزند خود میگویید شعر مهدکودک را بخوان یا انگلیسی صحبت کن تا همه ببینند چقدر قشنگ انجام میدهی، به فرزندتان استرس وارد میکنید

    کودکان عروسک سخنگونيستند.

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 03:39:00 ب.ظ ]





      مشکل علوم انسانی چیست؟   ...

    ?آیت‌الله حائری شیرازی رضوان‌الله‌علیه?
    مشکل علوم انسانی این است که وارد حوزهٔ احکام و تکالیف می‌شود؛ یعنی روی مصبّ ادیان حرکت می‌کند؛ علوم انسانی وحدت مصبّ [با دین] دارد. علوم تجربی وحدت مصبّ و مجرا با دین ندارد [لذا کمتر تعارضی بین آنها پیش می آید]. آن کارِ دیگر می‌کند و این کار دیگر.
    علوم انسانی درست در حوزه «انسان کیست؟» صحبت می‌کند. دربارهٔ اینکه مجازات و تربیت چگونه است صحبت می‌کند. یعنی عیناً در‌‌ همان جایی که دین حکم می‌کند، او هم حکم می‌کند. حالا دین باید چه‌کار کند؟ دین باید بر اساس مواد اولیه‌ای که دارد به معارفش شاکلهٔ علمی بدهد.

    آیا قبول دارید علوم انسانی هم رساله اند یا نه؟ سوال من این است: علوم انسانی رساله هست یا نیست؟! «رساله عملیه» از اروپا می آید و در داخل شما اسمش را می گذارید کتاب «جامعه شناسی» و فکرتان و خیالتان راحت می شود!! نخیر، اینها رساله عملیه هستند! بانکداریتان علم بانکداری است یا رساله عملیه بانکداری؟
    شما به رساله ها، آرمِ علم زده اید و نفس این عمل، اشتباه است. رساله که علم نیست. رساله، فتوی است و علوم انسانی هم فتوی است.

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 03:09:00 ب.ظ ]





      کاری می‌کنیم که اندازۀ این لباس شوید!   ...

    ?آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)?

    اقتصاد، اخلاق، تربیت و…، همه لباس‌هایی هستند كه برای برهنه نماندن و حفاظت انسان، بر او پوشانده می‌شود.

    چگونه امكان دارد لباسی که آن را اندازه‌گیری نكرده باشند، با بدنی متناسب باشد؟ خیاطی كه هنوز مشتری خود را ندیده و پُرُوْ نكرده، چطور حق دارد و می‌تواند بر پارچۀ او قیچی گذارد؟!

    مكاتب و علوم انسانی بشری اینگونه عمل می‌كنند كه برای انسان، ندیده، لباس می‌دوزند و بعد هم آن را بر او پوشانده، به او می‌گویند این لباس توست! یا آن را بپوش، یا به تو می‌پوشانیم و كاری می‌كنیم كه به اندازۀ آن شوی!

    به عبارت دیگر، در مسائل فرهنگی و تربیتی، از دبستان تا دبیرستان، دقیقا به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌كنند تا انسانِ مورد نظرشان، با اقتصادی كه در نظر دارند، تطبیق كند!
    آنان راهی جز این ندارند كه اگر لباس اندازه نبود، آن قدر فشار بدهند تا لباس اندازه شود!

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 03:06:00 ب.ظ ]





      مودت، پاک تر و منزه تر از محبت و به عشق نزدیکتر است.   ...

    #آیت_الله_جوادی_آملی

    ?حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:

    ?«صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَالاِْحْتِمالُ قَبْرُ العُيُوبِ. الْمُسَالَمَةُ خَبْءُ الْعُيُوبِ، وَمَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛

    ?سينه شخص #عاقل‏ صندوق اسرار اوست و «خوشرویى‏» دام #محبت است و «تحمل ناراحتي‏ها» قبر #عيوب است، سؤال و پرسش وسيله پوشاندن عيبها است و آنكس كه از خود راضى‏ باشد خشمگين بر او زياد خواهد بود.

    ?حضرت در اینجا می فرماید سینه یک انسان عاقل صندوق رازهای اوست لذا این رازها را تنها برای افرادی بگویید که از آنها درس اخلاقی می گیرند. همچنین به ما توصیه شده است که صدر را باید مشروح کرد؛ «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» اما کلیدش باید به دست خود انسان باشد. کلید دل، زبان است در نتیجه نباید انسان هر جایی زبان باز کند و سخن بگوید.

    ?ما در #جامعه زندگی می کنیم و موجودی اجتماعی هستیم، بدون ارتباط با دیگران زندگی میسور نیست و از طرف دیگر ارتباط بدون پیوند قلبی سازنده نخواهد بود در نتیجه برای اینکه شما دوست دیگران باشید و دیگران دوست شما باشند «وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ»، گشاده رویی، تحمل و ادب آن توری است که در اقیانوس عظیم جامعه، دل های افراد را صید می کند.

    ? ما یک «محبت» داریم و یک «مودت»؛

    ?#مودت، پاک تر و منزه تر از #محبت و به عشق نزدیکتر است لذا در رابطه با اهل بیت علیهم السلام فرمود «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، از طرف دیگر این نکته را مورد تاکید قرار می دهد که شما پیروان قرآن و عترت باید دو اصل را رعایت کنید؛

    ?یک مودت داشته باشد و دوم اینکه مودت شما تنها در این خاندان استقرار داشته باشد چراکه دوستی به تنها مشکلی را حل نمی کند، دوستی اهل بیت(عليهم السلام) را بسیاری از افراد که شیعه نیز نیستند در دل دارند، اما مودت #یعنی تمام دوستی و دوستی تمام! و دیگر علائق نیز باید در این مسیر باشند.

    ? حضرت فرمود «وَالاِْحْتِمالُ قَبْرُ العُيُوبِ»؛ انسان اگر #تحمل داشته باشد، هم عیب دیگران را می پوشاند و هم عیب خود او پوشانده می ماند و آبرویش #حفظ می شود،

    ? در ادامه نیز می فرماید «وَمَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛ کسی که از خودراضی است تحمل نقد و شنیدن #نقص خود را ندارد تا بتواند به آنها آگاه شود و خود را اصلاح کند لذا با همین #عیوب در جامعه ظاهر می شود و دشمنان فراوانی پیدا می کند.

    ?96-12-03
    #درس_اخلاق
    #آیت_الله_جوادی_آملی

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 02:28:00 ب.ظ ]





      كاريكاتوري با معنا   ...

    ? به جای متهم کردن همدیگر، کاری کنیم!
    ? کاریکاتور از محمد طحانی

    موضوعات: براي همه  لینک ثابت



     [ 12:46:00 ق.ظ ]





      شبت بخیر غریب‌ِ‌ زندان زمین!   ...

    ‍ گاهی که دوستانم
    همان‌ها که سنگ مرا به سینه می‌زنند
    حرفم را نمی‌فهمند
    دنیا برایم تنگ می‌شود.
    چقدر سخت است
    حرف نفهمیدن‌های دوستانم.

    ما هم تو را دوست داریم.
    لااقل ادعایش را داریم
    ولی چرا حرف تو را نمی‌فهمیم؟
    و حالا تو چقدر داری زجر می‌کشی
    از نفهمیدن‌های ما؟

    در کنار این همه زجردادن
    وقتی درخواستی می‌کنم
    که در اندازۀ من نیست
    وجودم می‌شود شرم و خجالت.

    می‌خواهم یک بار هم که شده
    شب بخیر را از زبان تو بشنوم
    امّا هنوز هم که هنوزه حرف‌هایت را نمی‌فهمم.

    التماس می‌کنم که به من شب بخیر بگویی
    ولی با نفهمیدن‌هایم
    دنیا را برایت تنگ می‌کنم.

    چه کار کنم؟
    هر چه کردم نتوانستم
    در برابر زیاده‌خواهی‌هایم بایستم.

    حتّی اگر زیاده‌خواهی است
    تو بزرگی کن
    به نفهمیدن‌هایم نگاه نکن
    و یک بار شبم را به شب بخیری به خیر کن.

    #بهانه_بودن
    #شب_بخیر
    #محسن_عباسی_ولدی‌

    موضوعات: براي همه, براي تو دوست  لینک ثابت



     [ 12:21:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    سوره الإسراء وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا [80] بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نيكويى داخل كن و به راستى و نيكويى بيرون بر، و مرا از جانب خود پيروزى و يارى عطا كن.